آزاده کریمی؛ علی اشتیاق- پریدن از روی آتش و رقص و آش رشته خانگی پای ثابت چهارشنبه سوری در برلین است.
جشن بزرگ چهارشنبه سوری روز گذشته با حضور بیش از دویست ایرانی ساکن شهر برلین در محل دفتر جامعه ایرانیان برلین برگزار شد.
در این مراسم که در حیاط ساختمان این جامعه برگزار شد، تعداد زیادی از ایرانیان این شهر حضور داشتند. جشن چهارشنبه سوری برلین با پریدن از روی آتش و خوردن آش رشته و غذاهای ایرانی همراه بود.
بیش از بزرگسالان که اغلب دور هم مشغول گپ و گفت بودند، بچهها و نوجوانان با شوق از روی آتش میپریدند و یا با موزیک ایرانی میرقصیدند.
اگر چه به دلایل ایمنی، آتشها چندان بزرگ و با حال نبود ولی به ویژه برای نسل جدید ایرانیان جالب و جذاب بود. کمی جوانترها هم از روی آتش میپریدند و “زردی من از تو، سرخی تو از من” میخواندند و با ترانههای قدیمی ایرانی میرقصیدند.
تقریبا جای خالی در این مراسم چهارشنبه سوری برلین وجود نداشت در حالی که به گفته برگزارکنندگان، در فرصت بسیار کوتاهی تدارک دیده شده بود.
یکی از برگزارکنندگان جشن چهارشنبه سوری میگوید: فکر نمیکردیم این جشن تا این حد با استقبال روبرو شود، چون مکان برگزاری خیلی کوچک است و فکر میکردیم عده کمتری بیایند.
او میافزاید: برای جشن امسال تلاشهای ما برای پیدا کردن یک مکان بزرگ بی ثمر بود و حتی به این فکر افتادیم که از برگزاریاش صرف نظر کنیم ولی فکر کردیم در همین حیاط کوچک هم میشود جشنی گرفت و بهتر از هیچی است.
این عضو جامعه ایرانیان در آلمان درباره اهمیت برگزاری جشنهای سنتی توسط مهاجران میگوید: برگزاری جشنهای باستانی برای ایرانیان مهاجر و جوانان و نسل جدید مهم است تا با فرهنگ و آیین خودشان آشنا شوند و این خود مانع از به فراموشی سپرده شدن این آیینها میشود.
احمدرضا یکی از شرکتکنندگان در جشن چهارشنبه سوری مرد میانسالی است که روی یکی از سکوها ایستاده و با صدای بلند آواز میخواند.
از او درباره علت علاقهاش به آیینهای ایرانی میپرسم. میگوید: من همیشه به نوروز و چهارشنبه سوری علاقه داشتهام و در هر شرایطی این آیینها را جشن گرفتهام و معتقدم باید سنتهایمان را حفظ کنیم. نه تنها ایرانیان برلین، بلکه ایرانیان شهرهای دیگر آلمان هم در این جشنها شرکت میکنند و حضورشان حتی به سالنهای چند هزار نفره هم رسیده است. کاش همیشه چهارشنبه سوری و عید بود.
او درباره جشن امسال میافزاید: سال گذشته فضای بسیار بزرگ برای جشن در نظر گرفته بودند ولی چون روشن کردن آتش در آلمان، محدودیت ها و قوانین خودش را دارد، پیدا کردن محل مناسب کمی سخت است.
وقتی از احمدرضا میپرسم، آیا فکر نمیکند این آتشهای کوچک از عظمت جشن چهارشنبه سوری میکاهد، میگوید: به خاطر حفظ ایمنی نمیشود به عظمت و شکوه چهارشنبه سوری در ایران این جشن را در اینجا برگزار کرد ولی اگر اجازه میدادند آن وقت آتشهای بزرگتری بر پا میکردیم.
این مهندس کامپیوتر حضور ایرانیان را در آیینهای سنتی میستاید و میگوید: سالها سعی شده جشن نوروز و سنتهای ما که به آن افتخار میکنیم، از بین برده شود ولی خوشبختانه همچنان پایدار است. از آنجایی که ریشه همه جشنهای ایرانی، شادی و شادابی است همیشه پایدار و برجا بوده و میماند.
او میافزاید: از نوروز تا جشن تیرگان از رشد و عشق به زندگی میگویند و این برخلاف اغلب مراسم رسمی در ایران است که میل به رخوت و غم را افزایش میدهند.
احمد احقری دبیر انتشارات کانون مهندسان ایرانی در آلمان و یکی از برگزارکنندگان جشن چهارشنبه سوری درباره انگیزه برگزاری آن میگوید: برگزاری این جشن، پاسداری از فرهنگ ایرانی در جامعه آلمان است. در پسزمینه برگزاری این جشنها، تلاش میشود تا فرهنگ ایرانی را هر چه بیشتر از یک سو در بین ایرانیان حفظ کنیم و از سوی دیگر به جامعه آلمان معرفی کنیم.
این چهره شناخته شده در میان ایرانیان برلین میگوید: ما برای معرفی فرهنگ ایرانی به دنیا به فرهنگ نوروز تکیه میکنیم. این فرهنگ فقط مختص ایران نیست و دایره عظیمی از فرهنگها را در بر میگیرد ولی اگر این دایره گسترده بتواند همبستگیاش را حداقل در جشنهای نوروزی نشان دهد، شانس بیشتری برای معرفی خود به جهان دارد.
احقری با بیان اینکه در تلاش برای رسمیت شناختن فرهنگ نوروز در آلمان هستند، میگوید: جامعه ایرانیان در برلین، کارزاری راه انداخته تا آیینهایمان در بُعد وسیعی در سیاست آلمان رسمیت پیدا کند.
او میافزاید: در طرح نامه ای که به خانم آنگلا مرکل نوشته شده (و به امضای ایرانیان موافق با آن میرسد) خواسته شده تا روز اول فروردین برای دانش آموزان ایرانی و تمام اقوام حوزه نوروز تعطیل اعلام شود و به آنها به طور رسمی تبریک گفته شود. اتفاقی که در کشور کانادا رخ داده و با تلاش دکتر رضا مریدی نماینده پارلمان ایالت اونتاریو در پارلمان کانادا به تصویب رسیده است. ضمن اینکه جشن نوروز از سال ۲۰۰۹ در یونسکو نیز به عنوان میراث بشری تصویب شده است.
احقری تاکید میکند: این فعالیتها نشان میدهد که ما با یک سنت قومی و محدود روبرو نیستیم بلکه نوروز یک سنت و روزجهانی است و این ارزش را دارد که برای آن تبلیغ کنیم.
این بانی برگزاری جشن های نوروزی در برلین درباره شناخت مردم آلمان از این جشنها میگوید: جامعه آلمان به لحاظ مهاجر پذیری نسبت به آمریکا و کانادا، جوان است و در نتیجه مقاومت در مقابل این سنتها به طور طبیعی بیشتر است. به هر حال کار دشواری است که سنتهای ملّی و بومی را به شکل رسمیت یافته در آورد ولی به این معنا نیست که تلاشهای لازم صورت نگیرد.
احقری میگوید: برای جامعه آلمان و اقوام و ملیتهای مهاجرش همزیستی مسالمتآمیز فرهنگها مفید است و یکی از راههای اساسیاش همین است که هر فرهنگی خودش را به جامعه بشناساند و مطرح کند.
او درباره محدودیتهای برگزاری جشن چهارشنبه سوری میگوید: یکی از مشکلات پیدا کردن محل برگزاری جشن است چرا که هزینه فضای مناسب برگزاری جشن چهارشنبه سوری زیاد است. ولی اولین برنامه ما برای سال آینده حل کردن این مشکل است. همچنین باید مسئله ایمنی هم به شدت رعایت شود که تا حدودی در نوع خود ایجاد محدودیت میکند.
جامعه ایرانیان چهار سال است که جشنهای نوروزی نیز برگزار میکند. به طور کلی در برلین انجمنها و نهادهای مختلف گاهی به یک مناسبت ملی و یا جهانی، چندین برنامه و جشن برگزار میکنند. در جشنهای نوروزی نیز چنین است.
محمود یکی دیگر از شرکتکنندگان در جشن چهارشنبه سوری درباره اهمیت برگزاری آیینهای سنتی در خارج از مرزهای ایران میگوید: در هر حال، وقتی در ایران باشید، آیینهای سنتی را رعایت میکنید و در معرض آن هستید ولی مهاجران با فرهنگها و جوامع متفاوتی در ارتباط هستند و ارتباط مداومی هم با فرهنگ و سنت خودشان ندارند.
او میافزاید: این برنامهها، جمعیت ایرانی را دور هم جمع میکند و شما میتوانید دوستان قدیمیتان را ببینید و با افراد جدیدی هم آشنا شوید و سنت خودتان را هم جاودانی کنید. انسانها از روی سنتها، زبان و فرهنگشان شناخته میشوند و چون ما ایرانی هستیم باید این آیینها را حفظ کنیم.
فرشته دختر جوان و تازهمهاجر ایرانی هم درباره علت حضورش در مراسم چهارشنبه سوری میگوید: به نظر من حضور یا عدم حضور در چنین جشنهایی خیلی فردی است ولی باید ادامه داشته باشد چون هر جامعهای باید اعضایش را حمایت و دور هم جمع کند. بهتر است کمی منسجم و با برنامهریزی هم باشد.
او میافزاید: آدم همیشه به دنبال نوستالژیها و خاطراتش میگردد و حضور در چنین برنامههایی این حسها را زنده میکند. البته ایرانیهای قدیمی تقریبا همدیگر را پیدا کردهاند و احساس تنهایی کمتری دارند. ولی کسانی که تازه مهاجرت کردهاند و هنوز جا نیفتادهاند، میتوانند با حضور در این برنامهها خیلی از تنهاییها و حس غربتشان را جبران کنند.
فرشته همچنین میگوید: چیزی که معمولا در این برنامهها به عنوان یک تازهوارد، ناراحت کننده است، نگاه قدیمیها به شما همچون یک غریبه است. اگر توجه کنید در چنین جمعهایی همه دوست و آشنا هستند و کمتر مهاجران جوان و تازهوارد را میبینیم. شاید به این دلیل که متاسفانه به نظر میرسد قدیمیها علاقهای به معاشرت با جوانترها ندارند و غریبه را بین خودشان راه نمیدهند. اما در هر صورت هر کسی که مایل به ایجاد رابطه است و علاقه به ایران دارد، باید راهی برای این جدایی پیدا کند.