علی خامنهای و آخوندهای حکومتی پس از سالها تلاش برای محو آئین و سنن ایرانی از جمله چهارشنبه سوری و عید نوروز در برابر اراده و اصرار مردم به برگزاری آئین باستانی خود ناچار کوتاه آمدند و دستشان را به علامت تسلیم بالا بردند.
از آغاز سلطه جمهوری اسلامی بر ایران، رژیم شوروی سابق بر تاجیکستان و القاعده و طالبان بر افغانستان، مردم این کشورهای فارسی زبان خط و زبان، ادبیات، موسیقی و هنرهای ملی و مراسم آئینی خود را حتی به قیمت از دست دادن جانشان حفظ کردند و نشان دادند که اهمیت حفظ آداب و سنن ملی و تمدن کهن را واجبتر از رعایت موازین مذهبی میدانند.
در این میان رهبران رژیم ایران برای آنکه به این شکست اعتراف نکنند، به ترفندهای سادهلوحانه و یا در واقع مرد رندیهای ناشیانه متوسل شدهاند. علی خامنهای در سخنرانی خود در نخستین روز سال جدید که موضوعات آن با کج سلیقگی و بدون تناسب با مراسم نوروزی انتخاب شده بود با لحنی بسیار آمرانه و پر از بکن نکن به دولت میانهرو و مخالفان تندرو آن آئین کهن و نیاکانی ایرانیان را به سخره گرفت و گفت با ابتکار زیرکانه اسلامی از این پس نوروز به شکل دیگر و در قالب متفاوتی از گذشته در میآید. او نوروز باستانی را نوروز پادشاهان خواند که فرصتی برای سلاطین و حکام مستبد بوده تا شکوه و عظمت ظاهری خود را به رخ بکشند. اما ایران مسلمان که (منظور او و اطرافیانش است) به طرز زیرکانهای این نظم و قالب را تغییر داده است.
خلاصه حرف خامنهای این بود که حالا که در اوج اقتدار و اختیار پس از ۳۶ سال تلاش نتوانستیم اعیاد مذهبی و روزهای تولد و مرگ امامان را جانشین اعیاد و مراسم ملی مردم ایران بکنیم، حداقل رنگ مذهبی به آن میدهیم تا هم مردم بتوانند این آئین را جشن بگیرند و هم اینکه ما بتوانیم اعتقادات و روابط تنگاتنگ مردم مسلمان را با اعیاد و جشنهای ملی و غیرمذهبی تحمل کنیم.
گفتنی است آنچه را که خامنهای و یارانش مصمم هستند جانشین عید نوروز و آئینهای ملی و سنتی مردم ایران بکنند، شبیه همان حوادثی است که بعد از انقلاب اکتبر و تسلط بلشویکها در اتحاد جماهیر شوروی سابق روی داد به این شکل که استالین صدها هزار تن از اهالی و ساکنان جمهوریهای مختلف شوروی را از قومها و ایل و تبارهای کاملاً متفاوت به سرزمینهای یکدیگر منتقل کرد به امید آنکه بعد از چند سال از امتزاج آنها نژادی یکدست و خالص که معرف شوروی باشد، تولید شود. که البته معلوم نبود نژاد مورد نظر استالین چه ملغمهای میتوانست باشد.
خامنهای در بخش دیگری از صحبتهای خود حرفهایی زد که هم سیخ بسوزد و هم کباب. او مثل همیشه از تندروها و دلواپسان خواست که انتقادات خود از دولت را مودبانه و محترمانه مطرح کنند و به دولت هم تاکید کرد که از انتقاد تندروها ناراحت نشود و به آنان نپرد. او خطاب به میانهروها هم گفت: دلواپس بودن اشکالی ندارد و شما نباید از نگرانی و دلواپسی مخالفان خود دلخور شوید و بعد هم یادآور شد که به هیچ یک از دو گروه چک سفید نخواهم داد و در حقیقت با صاحبان هر دو طرز تفکر مانند عروسکهای خیمه شب بازی که سر نخهای وصل شده به آنها پشت صحنه در دست خود اوست رفتار کرد.
دروغ دیگر خامنهای در سخنانش این است که در حالی که بارها مصرانه از تیم مذاکره کننده هستهای ایران خواسته است جز به برچیده شدن تحریمها با سایر توافقها به چیز دیگری رضایت ندهند اما این بار در صحبتهای خود تکرار کرد که تحریمها باعث پیشرفت و خودکفایی در کشور شده است.
دروغ بزرگ دیگر خامنهای در این سخنرانی، ادعای او در مورد علاقه به انتقاد مردم از دستگاه بود. به طور قطع اظهار نظر وی را هیچ کس در ایران باور نخواهد کرد زیرا در شرایطی که زندانهای ایران مملو از معترضین و منتقدین حکومت است و رژیم کوچکترین اعتراض و توصیه اصلاحی را تاب نمیآورد و حتی زنان معترض به رفتار قرون وسطایی رژیم به علت راه ندادن خانمها به ورزشگاهها را مانند غنچه قوامی بازداشت میکنند، کتک میزنند و به زندان میاندازند. او اکنون مغلطه میکند و میگوید من مردم عزیزمان را به بیتفاوتی و نظارت نکردن دعوت نمیکنم.
نکته جالب این است وقتی خامنه ای در سخنرانی خود از مذاکرات هستهای صحبت کرد، اوباما رئیس جمهوری آمریکا را به خدعه و نیرنگ در قبال جمهوری اسلامی متهم نمود و اینکه آقای رئیس جمهوری با ما روراست نیست و اکنون ما را برای رسیدن به خواستهمان که حل مسئله هستهای و برچیدن تحریمها در یک مرحله است همچنان سر میدواند. او لحظاتی پیش از آنکه اوباما را متهم به خدعه و نیرنگ کند، خود از خدعه و نیرنگ برای تحریف آئین نوروزی که نامش را زیرکی اسلامی گذاشته، یعنی کلاه گذاشتن سر فرهنگ و تمدن مردم یک کشور باستانی سخن میراند.
خامنهای گفت: بدخواهان صریحاً گفتهاند که هدف آنها از فشار اقتصادی، یک هدف سیاسی یعنی ایجاد نارضایتی در مردم و برهم زدن امنیت کشور با قرار دادن آنها در مقابل دولت و نظام است.
او افزود در مسائل اقتصادی دو دیدگاه در ایران وجود دارد: یک دیدگاه معتقد است که پیشرفت و رونق اقتصادی را باید با استفاده از ظرفیتها و تواناییهای درونی کشور که تا به حال کمتر به آنها توجه شده و یا اصلاً مورد استفاده قرار نگرفتهاند، تأمین کرد. دیدگاه دوم در نقطه مقابل، معتقد است رونق و پیشرفت اقتصادی با نگاه به بیرون از مرزها امکان پذیر است، بنابراین باید سیاست خارجی را تغییر دهیم و با مستکبر کنار بیاییم و زورگویی های اورا بپذیریم تا مشکلات اقتصادی حل شوند! که این نگاه دوم، کاملاً غلط، عقیم و بیفایده است. زیرا تحریمهای کنونی غرب بر ضد ملت ایران، دلیل روشنی بر غلط بودن دیدگاه رونق اقتصادی با نگاه به بیرون است، چون قدرتهای خارجی به هیچ حدی از تحمیل و زورگویی قانع نیستند، ضمن آنکه برخی از مسائل ناگهانی و غیر قابل انتظار همچون طراحی برای کاهش قیمت جهانی نفت و ضربه زدن به اقتصاد ایران را نیز ایجاد میکنند.
به همین دلیل، رییس جمهور آمریکا در پیام نوروزی خود خطاب به مردم ایران میگوید که اگر خواستههای ما را در مذاکرات هستهای قبول کنید، در کشور ایران، کار و سرمایه و رونق اقتصادی به وجود خواهد آمد.
خامنهای یادآور شد: آمریکاییها به این مذاکرات بسیار احتیاج دارند و اختلافات درونی آنها هم به این دلیل است که جناح رقیب دولت کنونی آمریکا تلاش دارد تا امتیاز این مذاکرات به نام رقیب حزبیاش ثبت نشود. رییس جمهور آمریکا در پیام خود میگوید در ایران افرادی هستند که با حل دیپلماتیک موضوع هسته ای مخالفند، در حالیکه این سخن دروغ است، زیرا در ایران هیچ فردی مخالف حل مسئله هسته ای از طریق مذاکره نیست.
رهبر رژیم اظهارات مکرر آمریکاییها مبنی بر اینکه تحریمها، بعد از توافق و بعد از بررسی رفتار و عملکرد ایران، برداشته خواهند شد، آن را یک خدعه دانست و افزود: این سخن غیرقابل قبول است، زیرا برداشته شدن تحریمها جزیی از مذاکرات است و نه نتیجه مذاکرات؛ بنابراین همان گونه که رییس جمهور محترم صریحاً گفتند، رفع تحریمها باید بلافاصله بعد از توافق انجام شود.