به قلم «یوچی دریزن» و «جان هادسون» نوشتهای با عنوانی که ملاحظه میکنید، در یکی از نشریات ایران آمده است.
درکشورهایی که دچار انقلاب و تحول میشوند، ازقرار دستهائی عمدا در کار است که وضعی پیش بیاورند تا ملتها از وقوع انقلاب در کشور خود دلزده شده و به ناچار، به وضع موجود، هر اندازه هم اسفبار، تن داده و دَم نزنند.
از همه تاسفبارتر، واکنش عربستان نسبت به حوادث یمن است که به نظر من در حقیقت عربستان با این عمل خود، جبههای علیه جمهوری اسلامی بازکرده است تا انتقام خود را از سیاست زمامداران ایران در قبال لبنان، سوریه، یمن و تا حدودی عراق، بگیرد. اما البته جنگ یمن برخلاف آنچه درعنوان نوشتار یادشده آمده است، بی پایان نخواهد بود. ولی ممکن است طولانی باشد و قطعا نیز هیچ ثمری نخواهد داشت.
عربستان یک بار دیگر نیز حدود چهل وچند سال پیش این تجربه را در یمن آزمایش کرده و سالها همین حالتی که اکنون بین عربستان و ایران بر سر معضل یمن پیش آمده، بین عربستان و مصر زمان عبدالناصر به وجود آمده بود که دود آن هم به چشم مصر، هم عربستان و هم یمن رفت و در نهایت نیز منجر به دو پاره شدن کشور یمن گردید و نتیجه مثبتی هم از آن جنگ ملالآور برای هیچ یک از طرفین به دست نیامد و مردم بیگناه بودند که در آن قربانی شدند. امیدوارم این بار، آن وضعیت اسفبار، در این منطقه پیش نیاید و این جنگ با مداخله شورای امنیت سازمان ملل و با صدور قطعنامهای به آرامش تبدیل شود. به عبارت دیگر قدرت سیاست بر جنگ و قدرت نظامی پیروز گردد. به ویژه آنکه پوتین نیز زمان را برای گرفتن انتقام از عربستان مناسب دانسته و اولتیماتوم داده است چنانچه عربستان به حملات خود علیه یمن در عرض بیست و چهارساعت خاتمه ندهد، روسها جنگ مستقیم را با عربستان آغازخواهند کرد. پوتین به این ترتیب میخواهد عربستان را به واسطه پیش گرفتن سیاست نفتی اخیر خود تنبیه کرده و حاکمان این کشور را حسابی گوشمالی دهد. سیاستی که لطمه شدیدی به وضع اقتصادی روسیه وارد ساخت و روسیه مقادیر معتنابهی از درآمد خود را بابت اُفت قیمت نفت از دست داد. روسیه حتا یک بار نیز تلاش کرد تا با وارد کردن جمهوری اسلامی به جنگ با عربستان، انتقام خود را از این کشور به صورت غیرمستقیم بگیرد، که خوشبختانه این سیاست او که درحقیقت دامی بود که برای جمهوری اسلامی گسترده بود، با شکست روبرو شد ومقامات ایرانی این بار عقلانیت به خرج داده و خود را وارد چنان معرکهای نکردند.
اکنون نیز واقعا به نفع جمهوری اسلامی و به ویژه به سود مردم ایران است تا همان گونه که بارها پیشنهاد شده است، در مسئله یمن دخالت نکرده و مشکلی برمشکلات خویش نیفزاید. جمهوری اسلامی همین اندازه که حاضر شده است بیماران و زخمیهای جنگی یمن را پذیرفته و به صورت رایگان آنها را مداوا کند، به اعتقاد من سیاست خوبی نبوده است و در حقیقت آنچه را که سهم و حق واقعی مردم مملکت ما بوده، به این صورت به جنگزدگان یمن حاتمبخشی کرده است. واقعیت آن است که کشور ما نه دارالایتام است و نه سازمان خیریه برای مردم و کشورهای منطقه. از این پس نیز رژیم ایران نبایستی به هیچ عنوان وارد مناقشات منطقهای شود چه رسد به اختلاف عربستان و روسیه در قضیه یمن. ایران متاسفانه در اثر بسیاری از سیاستهای اشتباه زمامداران خود، به اندازه کافی دردسر و گرفتاریهای گوناگون دارد. سیاست رژیم ایران با جهان اکنون میبایستی واقعا “سیاست نرمش قهرمانانه” به معنای حقیقی کلمه باشد. به عبارت دیگر ایران باید تلاش کند با تمام حکومتهای دنیا، رابطه دوستانه و خوب، البته از موضع قدرت داشته باشد یا ایجاد کند، بدون آنکه حالت انفعالی به خود بگیرد. ایران بالقوه کشور قدرتمند و با ارزش منطقه است و باید همیشه کشوری مورد احترام و بانفوذ در منطقه باقی بماند. هم از نظر فرهنگی، تمدن، سابقه تاریخی، تعداد جمعیت، شمار تحصیل کردهها و هم منابع و ثروتی که در خاک این کشور غنوده است که در حقیقت پشتوانه نسلهای آینده باید باشد. اما نباید غرّه شد و بیجهت خود را تبدیل به کشور جنگی و ژاندارم منطقه کرد. هیچ کدام از این اختلافات ومناقشات، مثل یمن، سوریه، لبنان و بالاتر از آن اختلاف بین فلسطینیها و اسرائیلیها اصلا ربطی به مردم ایران ندارد. مگرجمهوری آذربایجان، تاجیکستان، ترکمنستان، پاکستان، مالزی، اندونزی، اردن، مصر، و … که هم مسلمان، به ویژه مسلمان سنّی هستند و هم پارهای از آنان عرب میباشند، حاضرند به اندازه حکومت ایران در این راهها نیروی نظامی، مالی و انسانی هزینه کنند؟ چرا جمهوری اسلامی در بسیاری از موارد اغلب کاسه داغتر از آش شده و بیشتر از آنکه به فکر تامین رفاه و آسایش مردم نیازمند خود باشد، به صورت نذری و داوطلب این همه در راه این کشورها امکانات خود را مفت مسلم، از دست میدهد. این اقتدار پوچ و توخالی که به این بها و به قیمت بدبختی ملت ایران به دست آمده باشد، واقعا به چه دردی میخورد؟