مرکز بینالمللی مطالعات راهبردی در لندن (IISS)، مرکز تولید اندیشه، تحقیق و تحلیل در حوزههای امنیتی و سیاست خارجی است. ISSl در سال ۱۹۸۸ تاسیس شد و از نظر ساختاری دارای عضو است و ۵۰ درصد اعضایش را زنان تشکیل میدهند.
IISS از بدو تاسیس همواره در صدد گسترش و تقویت شبکۀ خود چه در بریتانیا و چه خارج از آن بوده است.
غروب روز ۲۴ مارس جلسهای در این مرکز زیر عنوان «زنان در سازمانهای افراطی و خشونتگرا» با شرکت دو پژوهشگر و فعال اجتماعی به نامهای راشل بریگ و جوانا کوک برگزار شد. مدیریت جلسه را ویرجینیا کومولی بر عهده داشت که ابتدا مقدمهای درباره موضوع این نشست ارائه داد و گفت: در سالهای اخیر شاهد کارزارها و ابتکارهایی علیه افراطگرایی هستیم که بازتاب دهنده افکار عمومی دربارۀ جنگ داخلی سوریه و به ویژه استفاده ازخشونت جنسی به منزلۀ اسلحۀ جنگی است. او ادامه داد، در اغلب موارد زنان به عنوان قربانیان جنگ ترسیم میشوند در حالی که این امر کم کم به فراموشی سپرده میشود چرا که زنان نیز میتوانند اعمال کنندۀ خشونت باشند.
کومولی افزود، زنان چه در خط مقدم جبهه و چه پشت جبهه در پشتیبانی از نیروهای درگیر حضور دارند. شرکت زنان در مبازرات قهرآمیز و تروریستی فقط به یک نقطه از جهان محدود نیست و از جنبشهای چریکی در آمریکای لاتین گرفته تا سوریه را در بر میگیرد. چندی پیش سه زن جوان از بریتانیا با رساندن خود به سوریه به داعش پیوستند. اگرچه از زنان طبیعتاً تصویری هستیبخش تا مرگآفرین، وجود دارد ولی در سالهای اخیر تعداد زنان بمبگذارانتحاری هم کم نبوده است.
در پایان، رئیس جلسه گفت که قرار است که در این کنفرانس دلایل پیوستن زنان به این گروهها مورد بحث و بررسی قرار گیرد و به این پرسش کلیدی جواب داده شود که آیا زنان دارای انگیزههای متفاوتی از مردان در پیوستن به این گروهها هستند یا نه. فراتر از این، قرار است که نقش زنان در جلوگیری ازخشونت افراطگرایانه نیز مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
سخنران اول این نشست، جوانا کوک، دانشجوی دکترا در بخش مطالعات جنگی در کالج کینگز لندن بود. او ضمناً وابستۀ پژوهشی «شبکه کانادایی پژوهش در مورد تروریسم، امنیت و جامعه» و همچنین «سازمان ایمنی عمومی» در کانادا است. کار او متمرکزاست بر حضور زنان در جنبشهای افراطی قهرآمیز، مبارزه با افراطگرایی خشونتآمیز وعملیات ضد تروریستی در بریتانیا، کانادا و یمن.
تمرکز جوانا کوک بر حضور و نقش زنان در «دولت اسلامی» یا «داعش» بود. وی بر این عقیده بود که شواهدی وجود ندارد که زنان با انگیزههای کاملاً متفاوت از مردان به گروههای تروریستی جذب میشوند. او گفت که در حدود ۳۰۰۰ نفر از اروپا و ۵۰ نفر از بریتانیا به داعش پیوستهاند که ۱۸ درصد آنان را زنان تشکیل میدهند. وی یادآوری کرد: «ما تمایل داریم که به زنان بیشتر به عنوان قربانی در این گونه مسائل نگاه کنیم حال آنکه باید به زنان به عنوان بخشی از مسئله نگاه کرد. شواهدی وجود ندارد که زنان در این جریانها فقط نقش مکمل و پشت جبههای ایفا میکنند. زنان توانا به کسب مواضع کلیدی و اعمال خشونتی نه کمتر از مردان هستند.»
سخنران در مورد انگیزههای پیوستن زنان به داعش براین عقیده بود که اینها در دو سطح عمل میکنند.
۱)اانگیزههای شخصی که عبارتند از: ماجراجویی، کسب آزادی فردی، فرار از فشارهای موجود در کشورهای غربی بر زنان متدین و با حجاب، حس انتقامجویی و ایجاد روابط شخصی
۲) دلایلی که در سطحی گسترده، بخصوص پس از آنکه داعش بر مناطق وسیعی از عراق و سوریه دست یافت و یک «شبه حکومت» و «شبه کشور» تشکیل داد، عمل میکنند.
او افزود که متناسب با این تحولات تبلیغات داعش برای جذب زنان لحن و بیان متفاوتی پیدا کرده است. امروزه دیگر در تبلیغات داعش در صحبت از نقش زنان بیشتر و صحبت از بر عهده گرفتن نقش همسر، مادر و «شهروندِ خلافت اسلامی» در میان است. بگذریم از اینکه اساساً «شهروند خلافت اسلامی» در خود متناقض است زیرا که شهروند مفهومی مدرن است که نمی تواند جایی در خلافت اسلامی داعش داشته باشد.
جوانا کوک بر این عقیده بود که «کشورداری» درجهای از ثبات به داعش داده و در چنین شرایط نقشی که از زنان خواسته میشود متفاوت از گذشته است. اینک زنان بیشتر به عنوان همسر و برآورده کنندۀ نیازهای مردان و تولید مثلکننده مورد خطاب قرار میگیرند. سخنران با اشاره بر تحول نقشها همراه با تغییر وضعیت منطقه گفت که داعش در شرایطی عمل میکند که عملکرد دولتها و دستگاه نظامیِ آنها و عملکرد گروههای دیگر شرایط تسهیل کننده و یا شرایط محدود کننده در راه رسیدن به اهداف داعش به وجود می آورند.
سخنران در پایان بر این نکته تاکید داشت که گروههایی مانند داعش همواره باید در حال تامین نیازهایِ مالی، تسلیحات و تدارکاتی، تبلیغاتی و یارگیری باشند که زنان در همگی این عرصهها در داعش حضور دارند. مخصوصا داعش در استفاده از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بسیار فعال و کوبنده عمل کرده که در این عرصه نیز زنان شرکت داشتهاند.
سخنران بعدی این نشست راشل بریگ بود که نشان ملی بریتانیا را نیزبرای خدمات مهم اجتماعی خود از ملکه الیزابت دریافت کرده است. او استاد ارشد «انستیتوی دیالوگ راهبردی» است. راشل بریگ در زمینۀ مبارزه با افراطگرایی در دنیای مجازی نیز بسیار فعال بوده و به طور منظم به دولتهای اروپایی و آمریکای شمالی مشاوره میدهد.
پیش از سخنرانی او فیلمی نمایش داده شد. این فیلم که در چارچوب یک پروژۀ مبارزۀ ملی و جهانی به منظور برقراری دیالوگ راهبردی جهت خنثی کردن افراطگرایی ساخته شده، یک زن کانادایی به نام کریستین بودرو را همراه با پسر کوچکاش نشان میدهد. این زن رو به دوربین تعریف میکند که پسرِ بزرگ وی دیمین کلرمونت در ۱۷ سالگی پس از آنکه مدتها در مدرسه توسط همکلاسیهایش مورد آزار و اذیت قرار میگرفت به اسلام گروید و در آستانۀ ۲۰ سالگی به بهانۀ تحصیل در رشته اسلامشناسی ظاهراً راهی مصر میشود ولی در واقع به نیروهای داعش در سوریه میپیوندد و حدود یک سال پیش در یکی از حملات جان میبازد. فیلم با این پرسش از پسر جوان به پایان میرسد که آیا با خشونت میتوان دنیای بهتری ساخت؟
پس از نمایش فیلم، راشل بریگ گفت که هدف از ساختن فیلم آن بوده که روایتی دست اول و مستقیم، بدون دخل و تصرفهای خاص رسانهای به بینندگان ارائه شود زیرا در عمل ثابت شده که این گونه فیلمها تاثیر بیشتری دارند.
راشل بریگ سخنان خود را در ارتباطی مکمل با سخنان جوانا کوک میدانست، یعنی به طور مشخص نقش زنان نه به عنوان قربانی بلکه به عنوان بخشی از مسئله میبایست ارزیابی شود. البته او بر کار عملی که در مبارزه علیه افراطگرایی توسط خود زنان باید انجام گیرد تاکید داشت و نمونهای که ارائه کرد همان زن کانادایی بود که به نظر او نماد یک زن قوی است. مادری که هر چند جگرگوشهاش را افراطگرایی ربوده ولی با وجود اندوه شدید ساکت ننشسته است. او تا کنون در راهاندازی دو پروژه در مبارزه با افراطگرایی شرکت فعال داشته است. راشل بریگ، چه در سخنرانی خود و چه در قسمت پرسش و پاسخ اعتراف کرد که اقدام اساسی در مبارزه با گونۀ جدید افراطگرایی در جریان نیست.
پس از سخنرانی، پرسشهای متعددی مطرح شد که عمدتا به این نکته اشاره داشتند که چگونه جوانانِ بار آمده در کشورهای مرفه غربی، آسایش زندگی خود را ترک کرده و جذب جریانهای افراطی میشوند. جوانا کوک به متفاوت بودن انگیزههای انسانها و گاه معماگونه بودن آنها اشاره کرد. راشل بریگ از بی حاصل بودن کنفرانسهایی سخن گفت که در کشورهای عربی حاشیۀ خلیج فارس برگزار میشوند. کنفرانسهایی که ظاهراً برای بررسی ریشههای افراطگرایی اسلامی است اما به عقیده او فقط حیف و میل کردن بودجه است و وی تصمیم دارد در آنها شرکت نکند.
سخنرانان تبعیض، موانع در برابر ادغام جوانانِ مسلمانان در کشورهای پیشرفته و محکوم بودن آنها به حاشیهنشینی را از دلایل جذب این جوانان در کشورهای غربی به گروههای افراطی میدانستند. اگرچه این دلیل در مورد انگیزه جوانانی مانند دیمین کلرمونت، از یک خانواده کانادایی، اصلا صادقی نیست.
راشل بریگ گفت که علیه حضور بسیار منظم و پرحجم داعش در دنیای مجازی و استفادۀ فعالانۀ آنها از شبکههای اجتماعی برای مقاصد تبلیغی و ترویجی و تاثیرگذاری بر جوانان عملاً کاری اساسی صورت نمیگیرد. در کشورهای حاشیه خلیج فارس کنفرانسهای مذکور خیلی بیشتر از آنکه کاویدن مسائل و دستیابی به جواب باشد نوعی تمرین روابط عمومی است. از این نکته تلویحاً میتوان نتیجه گرفت که اساساً مرزبندی روشنی با بنیانهای فکری جریانهای افراطی در این کشورها وجود ندارد تا بنیانی قوی برای تولید اندیشه و ایجاد گفتمانِ رقیب در برابر آن به وجود آید. بریگ شکایت داشت از اینکه در کشورهای غربی، بودجههایی متناسب برای راهاندازی و تداوم کارزارهای رسانهای موثر در برابر حضور فعال و «جذاب» بدیلهایی نظیر داعش وجود ندارد. او فیلمهایی نظیر فیلمی که نمایشداده شد را کارزای موثر در برابر افراطگرایی میدانست و افزود که بودجۀ لازم برای تولید آنها کم است و او ترجیح میدهد به جای کنفرانسها و سخنرانیهای پرخرج، بودجۀ تحت اختیارش را صرف چنین کارهایی کند.