تمام مطالب امروز «شهر، شهر فرنگه خوب تماشا کن» را اختصاص دادهام به مساله روزکه فعلا ازنان شب واجبترشده، یعنی مثلا توافقی که در لوزان، اساس آن، با دو روایت انگلیسی و فارسی اعلام شده است. البته خوب شد که به قول حافظ به «چهارده روایت» هنوز نکشیده.
فعلا که شب آبستن حوادث بسیاری است، تا سحر چه زاید. این سیبی است که در دوم آوریل یعنی یک روز بعد از روز معروف اول آوریل معروف به «یالان گون» به بالا پرتاب شد و صدای آن به گوش اکثر اهالی دهکده جهانی رسید تا چند ماه بعد که آخرین فرصت مذاکرات است، این سیب چند چرخ بخورد و از کدام سو و به چه شکلی به زمین بنشیند. فعلا که در جنگ زرگری که در مملکت موروثی به راه افتاده، هر کس به نوعی به خوشرقصی پرداخته و از آنجا که زورشان به خره نمیرسه، این «یالانچی پهلوانها» حسابی مشغول کوبیدن پالان خر هستند.
رسائی: خط قرمزهای رهبر انقلاب نقض شد
این آقای حمید رسائی که حتما معرف حضورتان هست. قدری خُل و مقداری تا حدودی هم عقلاش گرد است و بیشتر دوست دارد دست به کارهای جنجالی زده و حرفهای «خرق عادت» بزند که ناماش مرتب در رسانه ها مطرح باشد. درست مثل برادر حاتم طائی که گفت چون به شهرت برادرم نمیرسم، رفت و در چاه زمزم ادرارید که شهرتی همتراز حاتم طائی به دست آورد. مردم هم برای آنکه او را حسابی بچزانند، تصمیم گرفتند که او را فقط «برادرحاتم طائی» بنامند! این حمیدآ هم یک همچو جویای نامی است.
این آحمیدآ این روزها برای مخالفت با توافق لوزان، چون زورش به مرجع و منبع اصلی نمیرسد، یعنی از آن جراتها ندارد، دم گرفته است که با این توافق، خط قرمزهای رهبر انقلاب نقض شد!
برایش نوشتم: آحمید آ خطهای قرمز را چه کسی نقض کرده؟ چرا مردم را گمراه میکنی؟ مگر این مذاکرات زیر نظر خامنهای صورت نگرفت؟ آیا هیچ کدام از مذاکره کنندگان جرات و توان آن را داشتند که خلاف میل و اراده او تصمیمی گرفته یا امتیازی به غربیها بدهند، یا از خواستههای ایران دست بردارند؟ شما ازآنجا که جرات مقابله با رهبر مسلمین جهان را نداری و شهامت آن را نداری که روراست از ایشان انتقاد کنی و بپرسی پس چی شد اون همه قول و قرارها، زورت رسیده به این مادر مُرده مذاکره کنندگان که تنها پیامآور و پیامرسان و دیلماج در این قضایا بودند. یعنی تو اینا رو نمیدونی؟
خط قرمزها را همان کسی که تعیین کرده بود، خود به این نتیجه رسید که اکنون زمان نقض آنهاست. خط است مینویسی، گاهی هم قرمز مینویسی، بعد که احساس کردی اوضاع خراب است، به یک کلیک کیبورد، رنگ قرمز را تبدیل میکنی به خط زرد. این بابا از مدتها پیش هم اعلام کرده بود که حالا زمان، زمان «نرمش قهرمانانه» است. یعنی زمانی است که باید دست از بسیاری خواستهای خود برداریم. تکیه کلاماش هم به این مذاکره کنندگان طرف خودمان این بود که من از جلو نعره میزنم و بد و بیراه میگویم، اما شما اصلا توجهی به این نعرههای من نداشته باشین و کارتان را بکنین، منتها خیلی شل نیائین که مردم ما را دست بندازن که این یکی هم مجبور شد جام زهر را بله و اینا. اگر شما حرف او را ملتفت نشدی، جانم بد نیست به یک دکتر متخصص سری بزنی. شما روی صندلی راحتات لم داده و بدون هیچ گونه احساس مسئولیتی، از این و آن انتقاد میکنی، بدون آنکه اصولا به این فکر باشی که با تحریمهای کمرشکنی که به ویژه در زمینه نفت و ارز گذاشته بودند، مگر میشد این مملکت را گرداند؟ تو به سهم خودت حاضر بودی از حقوق و مزایای نمایندگیات گذشته اتومبیل دولتی را هم تحویل دهی و با اتوبوس راهی مجلس شوی که قدری در هزینهها صرفهجوئی شود؟ آیا حاضر بودی نیمی از ثروتی را که از قِبَل همین رژیم درعرض این سی و اندی سال اندوختهای، بدون عوض به دولت هبه کنی که قدری در کارهای دولت گشایش صورت گیرد؟ آیا شما همان کسی نیستی که یک لنگه کفش برای خودشیرینی خودت را به مقابل سفارت انگلیس در خیابان فردوسی+ منوچهری رساندی و آن افراد ناآگاه وعوام را تشویق کردی که به سفارت انگلیس هجوم آورده و اموال آن را به تاراج ببرند؟ آیا به عنوان یک نماینده مجلس که باید الفبای سیاست را بداند، نمیدانستی که نخست محل سفارت هر کشوری در حکم خاک آن کشور محسوب شده و حمله به آنجا حمله به خاک آن کشور تلقی میشود؟ دوم آنکه مگر ما دزد و قطاع الطریق و راهزن بودیم که اموال سفارت را به غارت ببریم؟ حال خوب است یقه تو را بگیرند و مواخذهات کنند که آنها جوان بودند و ناآگاه و از توده ناآگاه مردم، تو که مثلا درس خوانده بودی و حقوق میدانستی این چه حرکت خلاف قانونی بود که به آنجا رفته و آن عده را تحریک کردی که باقیمانده آبروی این نظام را نیز در دنیا ببرند و حال نیز روابط دو کشور به اینجا بکشد و هزاران مسافر و محصل و بیمار زابراه بشوند و تازه ما ناچار باشیم هم از آنها عذرخواهی کنیم و هم بابت آن کار زشت و بیقواره شما آحمیدآ، کلی هم غرامت بپردازیم. خوب است شما را به این جرم محاکمه کرده و نخست از نمایندگی کنارت بگذارند و بعد نیز دادگاه پرداخت تمام غرامات به دولت انگلیس را به عهده شما گذاشته و وادارتان کنند که غرامت را از ثروت بادآورده خود تامین کنید؟
اما برگردیم به ایرادات شما و خط قرمزها. شما که مثلا خود را عاقل میدانید بفرمایید ما با بسته شدن این قرارداد یا فراهم شدن مقدمات بسته شدن این قرارداد چه چیزی از دست دادهایم؟ اگر میخواستیم بمب بسازیم و حال از آن محروم شدهایم، آن مسئله دیگریست و بهتر که چنین شد. حالا مراقب ما هستند و هرگز نمیتوانیم زیرآبی و زیرزمینی دست به این کارها و پنهانکاریها بزنیم. جامعه جهانی که مثل مردم درمانده ایران نیستند که حکومت شما هر چه بگوید و دستور دهد، ناچار به اطاعت باشند، اینها مو را از ماست میکشند و نفستان را میگیرند که مبادا کار خلاف بکنید. تازه آحمیدآ، این اول کار است. حالا کجاشو دیدی؟ از سوی دیگر مگر جمهوری اسلامی بیست و اندی سال است که مرتبا گفته و تکرارکرده که قصد بمب ساختن ندارد. نکند بمب ساختن خط قرمزبود؟! یا نخیر، خط قرمزها آن بود که تحریمها بلافاصله برداشته شود؟ آحمیدآ مگر شما نمیگفتید ما از تحریمها نمیترسیم و چه بهتر زیرا این تحریمها ما را مستقلتر و قویتر میکند؟ حالا هم طوری نشده است. شما فعلا مشغول مستقل شدن و قویترشدن باشید تا پس از اثبات نتیجه راستیآزمائیها وقتی تحریمها را برداشتند، کشوری بی نیاز از واردات از خارج شده باشیم. من نمیدانم کدام مرجعی صلاحیت آدمهائی مثل شما را برای نمایندگی مجلس تایید کرده است. آیا در ایران آدم قحطی است که شماها رو آمدهاید که فقط حال آدم را به هم میزنید؟
بروجردی: ظریف به مجلس احضار میشود
بالام جان، پیرزن را از تاکسی خالی و کوچه بنبست میترسانی؟ آخه ای بروجردی، ای مجسمه بلاهت، واقعا چرا تو این اندازه خری؟ یا خودت را به تخرخر میزنی؟ تمام این کارها با آگاهی و موافقت حضرت امام خامنهای مد ظل عالی بوده است. فرمودند با این وضعی که پیش آمده نه ما میتوانیم مملکت را اداره کنیم، نه اطمینان به ادامه این حکومت هست. ممکن است مردم خشمگین بریزند به خیابانها و رَبّ و روبّ ما را جلو چشممان بیاورند. حالا دیگه شرایط سال ۸۸ نیست که بتوان با کشتن دویست سیصد نفر، قیام مردم را خواباند. گذشت آن زمانی که اوبا برای ما نامه بنویسد که ما با شما کاری نداریم و محکم سر جایت بنشین و فکر فرار نباش. بعد هم به ظریف گفت: ظریف جان تو برو هرکار میتوانی بکن، من هم هوای تو را از عقب دارم. هر چی گفتن قبول کن، غیر از برکناری من. خط قرمز و اینا هم نداریم. این خط قرمزها برای ترساندن آنها بود که از قرار ککشان هم نگزید. برو ببینم چی میکنی آ ماشاء الله.
حالا تو بروجردی بدبخت، یا چون تو بازی داخل آدم حسابت نکرده و در جریانت نگذاشتهاند، یا اینکه اصلا این حال و هوا سرت نمیشود و تو باغ نیستی. مگر با این ارزهای چُس مثقالی میشد مملکت اداره کرد و دله دزدیهای تو و رفقایت را جور کرد؟ چی ظریف به مجلس احضار میشود؟ مثلا ظریف را به مجلس احضار کنی چه غلطی میتوانی بکنی؟ زیاد حرف بزنی میگم اون پرونده سوء استفادههای سه هزار میلیاردی تو و کرهات را رو کنند، چرا خفه نمیشی؟ آخه پر روئی و وقاحت هم حدی داره. کاری نکن که اون روی سگم بالا بیاد ها!؟
با کمال وقاحت!
آقای کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ضمن انتقاد از توافقنامه لوزان، با کمال وقاحت گریزی هم به کربلا زده و گفته است: ممکن است آنها فردا بیایند و بگویند چون ایران به بهائیها فرصت فعالیت در ایران را نمیدهد باید تحریم بانکی شود. خطاب به این آقای مثلا نماینده میگویم:
آنجا که گفتهاید «برای مثال ممکن است آنها فردا بیایند و بگویند چون ایران به بهائیها فرصت فعالیت در ایران را نمیدهد باید تحریم بانکی شود» من به عنوان یک مسلمان و مسلمانزاده، نه فکر کنی بهایی، منتظر فردا نمیمانم و همین امروز به شما این ایراد را میگیرم که شما چه حقی دارید این رفتار را با بهائیان یا پیروان سایر اعتقادات پیش گرفتهاید؟ اصلا چه کسی گفته این کشور متعلق به شیعههاست و بقیه را باید اقلیت خواند و با آنها رفتاری جداگانه داشت؟ ما به اسرائیل ایراد میگیریم که میخواهند مملکت خود را متعلق به یهودیها اعلام کنند و بر اساس آن قوانین خود را تغییر داده و عربهای مسیحی و مسلمان و خلاصه تمام کسانی را که غیریهودی هستند، از بسیاری حقوق محروم کنند، آن وقت شما اکنون با کمال بی پروائی و جسارت این حرفها را بر زبان میرانید؟ هم اکنون شما به واسطه بر زبان آوردن این گونه افکار، از نظر قوانین بسیاری از کشورها مجرم هستید و قابل تعقیب و محاکمه. بالاخره ما ملت باید روزی یاد بگیریم که این مملکت متعلق به همه است. زرتشتی، بهائی، یهودی، سنی، ارمنی، بت پرست، بی خدا و البته شیعه.
من یکی ازآرزوهایم آن است که روزی این اختصاص دادن مملکت به شیعههای اثنی عشری به کلی از بین برود و در قانون اساسی خود بنویسیم اینجا ایران و متعلق به تمام ایرانیان فارغ از نژاد، قوم، زبان، دین، مذهب و… میباشد. هر کسی که از پدر یا مادر ایرانی چه در خاک ایران و چه در خارج از ایران متولد شود، یا هر کودکی که از والدین غیرایرانی، در هر نقطه از ایران به دنیا بیاید، رسما ایرانی و صاحب این سرزمین آزادگان است. به امید آن روز و استقرار چنان مملکت آزاده و آزادهپرستی.