مبارزه زنان برای دستیابی به حقوق برابر بسی بیش از یک قرن است که در جریان است و با اینکه دستاوردهای بسیار مهمی را به همراه داشته اما همچنان دنیا روزگار نابرابری را به اشکال گوناگون تجربه میکند. جنبشهای برابریطلبی تا کنون تلاش کردهاند در همه حوزهها «جامعه مذکر» و «دنیای مردانه» را به «جامعه انسانی» و «دنیایی برابر» تبدیل کنند.
رسانهها نیز در این میان نقش عمدهای ایفا کردهاند. اما آیا خود دنیای رسانه، دنیایی برابر، انسانی و عادلانه است؟
قرار نیست دنیا را در محدوده کوچک ایران جستجو کنیم و پاسخ ساده این پرسش را پیدا کنیم و با صراحت بگوییم «نه!»، اما وقتی پای به جهان رسانهها میگذاریم با اینکه به آن صراحت نیست اما هم چنان پاسخ به این پرسش «نه!» خواهد بود. نگاهی به آمارهای مختلف انجمن سردبیران خبری آمریکا (ASNE) نشان میدهد در حداقل ۱۰ سال گذشته میزان حضور زنان در عرصههای مختلف تغییر محسوسی نداشته است.
در ۱۰ روزنامه اصلی و سراسری در ایالات متحده آمریکا در بیشترین حالت مشارکت زنان در روزنامه شیکاگو سان تایمز با ۴۶ درصد و کمترین میزان مشارکت در نیویورک تایمز با ۳۱ درصد است. (جدول شماره ۱)
در دو خبرگزاری بزرگ دنیا یعنی رویترز و آسوشیتد پرس نیز همین نابرابری دیده میشود. (جدول شماره ۲) این نابرابری در تقسیم موضوعات نیز حضور دارد: زنان روزنامهنگار (در آمریکا) تنها در حوزه سلامت و تندرستی تنها نزدیک به موقعیت برابر با مردان روزنامهنگار هستند این عدد در حوزه سیاست خارجی نزدیک به یک سوم میرسد. (جدول شماره ۳)
اگر به موضوعات صفحه اول روزنامههای بریتانیا نیز نگاهی کنیم، اکثریت قاطع آنها به مسائلی میپردازند که «مردانه» است. (جدول شماره ۴) بر اساس آمار، حدودا ۷۸ درصد مقالات در روزنامههای بریتانیا توسط مردان نوشته میشود و ۸۴ درصد مهمانان و گزارشهای شبکه ۴ رادیو بریتانیا را مردان تشکیل میدهند.
با همه مبارزات و تلاشهایی که برای دنیایی برابر در عرصههای گوناگون جامعه انجام میشود اما جامعه روزنامهنگاری اعداد مثبتی را نشان نمیدهد. در ایالات متحده آمریکا از ۷ روزنامهای که توسط زنان اداره میشدند، در سال ۲۰۱۴ به ۳ روزنامه کاهش یافته است. (معیار آمار از ۲۵ روزنامه سراسری این کشور در نظر گرفته شده است).
نابرابری در این مسیر تنها منحصر به میزان عددی اشتغال زنان نیست. بر اساس آمارها در سال ۲۰۱۳ تعداد زنانی که در ردههای لیسانس و فوق لیسانس تحصیلاتی در زمینه روزنامهنگاری داشتهاند از مردان بیشتر است. همین عدد را در میزان درآمد زنان و مردان بر اساس میزان تجربه کاری اگر مقایسه کنیم فاصله این درآمد مشهود خواهد شد. زنان با اینکه درآمد بیشتری در بدو ورود به دنیای رسانه دریافت میکنند اما به مرور این درآمد کاهش پیدا میکند و بعد از ۲۰ سال، در یک جایگاه مشابه نسبت به مردان روزنامهنگار، نزدیک به ۵ هزار دلار در سال کمتر دریافت میکنند (نمودار شماره ۵).
همین نابرابری در درآمد را در مقایسه با ماندگاری زنان در عرصه مطبوعات میتوان مشاهده کرد و شاید یکی از دلایل آن نیز همین باشد. با اینکه ورود زنان و مردان به عرصه مطبوعات تقریبا برابر است اما این فاصله پس از ۲۰ سال تبدیل به یک نابرابری ۳ برابری به سود مردان میشود (نمودار شماره ۶).
شکست یا ادامه راه
با همه آمارهایی که به آنها اشاره شد، مطبوعات بریتانیا با ۲ خبر خوب سال ۲۰۱۵ خود را آغاز کردند. مجله اکونومیست و روزنامه گاردین اولین سردبیران زن خود را انتخاب کردند.
البته این خبر را باید در کنار خروج اولین سردبیر زن در روزنامه نیویورک تایمز و سردبیر روزنامه لوموند قرار داد.
با اینکه روزنامه نیویورک تایمز به صورت رسمی گزارشهای مربوط به استعفای جیل آبرامسون را به دلیل عدم دریافت حقوق برابر رد کرده بود اما این موضوع با توجه به تمام آمارهای موجود خبری دور از واقعیت نیست. ناتالی نوگرد نیز با اشاره به «برخوردهای تحقیرآمیز» از سِمَت خود به عنوان اولین سردبیر ارشد روزنامه لوموند استعفا داد.
اما حالا گاردین پس از ۱۹۴ سال و اکونومیست پس از ۱۷۲ سال سرانجام با انتخاب کاترین واینر و زنی بینتون مدوس سلطه مردانه سردبیران این دو روزنامه مهم و معروف را شکستند.
سوزان گولدبرگ که سردبیری «بلومبرگ نیوز» را رها کرد تا به عنوان اولین سردبیر مجله نشنال جئوگرافی مشغول به فعالیت شود در مورد این «اولین»ها میگوید: «بسیار بهتر خواهد بود که دیگر نه من و نه هیچ کس دیگری اولین نباشیم و وقتی زنی را به استخدام در میآورند برای تواناییهایش باشد و زمانی که دیگر کسی اولین در این و اولین در آن نباشد، جامعهای بهتر خواهیم داشت ».
ایزابل روس خبرنگار آمریکایی در سال ۱۹۳۶ نقشی از وضعیت آنروزهای ایالات متحده آمریکا ترسیم میکند و با کنایه درباره «همکاران زن» که عکسها و موضوعات مربوط به آنان به طور انبوه منتشر میشود مینویسد: «شماری از اینان در سراسر امریکا خالق عناوین روی جلد هستند، گزارشهای مختلف روزنامه را تشکیل میدهند و نقش بزرگی در مضامین روزانه مطبوعات بازی میکنند. اما این «دختران روی جلد» هیچ تغییری در وضعیت همکاران خود به وجود نیاوردهاند. آنها تنها به این دلیل مورد توجه قرار میگیرند که استنثاء هستند. بالاترین تمجیدی که نصیب این موجودات گمراه میشود این اعتراف سردبیر است که کار آنها مانند کارِ مردان است… برای همه آنها روشن است که هیچ سردبیر عاقلی مایل نیست اخبار و گزارشهایش به اصطلاح ردّ پای زنانه داشته باشد»
مشخص نیست آیا آنچه در ۱۹۳۶ در جامعه روزنامهنگاری ایالات متحده آمریکا- و در نگاهی جامعتر در جامعه روزنامهنگاری جهانی- وجود داشته و تشبیه کار زنان روزنامهنگار با کار یک مرد بعد از ۷۹ سال از میان رفته است و آیا محصولات رسانهها جدا از جنسیت آنها ارزیابی میشود؟ به این نگاه باید مشکلاتی را که جامعه بر زنان تحمیل میکند نیز افزود. در واقع حتی در جوامع پیشرفته نیز همچنان «مادر بودن» مانع پیشرفت زنان میشود. مونیکا بوئرلین یکی از سردبیران مجله مادر جوزنز با تاکید بر اینکه «سرمایه روزنامهها در سلطه مردان» است میگوید: «آنها بیشتر به مردان جوان به عنوان کسانی برای حل مشکلات میتوانند معجزه کنند باور دارند».
یکی از موضوعات مهمی که برای زنان مطرح میشود – و بر اساس آماری که به آن اشاره شد با وجود ورود برابر آنها در عرصه مطبوعات اما به مرور زمان حضور آنان کمرنگ میشود- نقش آنها به عنوان «مادر» و «مسئولیتهای آنان در خانه» است. آمیندا ماکوزس گونزالس سردبیر اجرایی «میامی هرالد» میگوید: «از گروه همسالان من که دارای فرزند هستند من تنها کسی هستم که در اتاق خبر باقی ماندهام یا پس از مدتی مرخصی دوباره به آن بازگشتهام. بیشتر همکاران من کار را ترک کردهاند».
زنان روزنامهنگار در ایران
«بر آقایان محترم فرض است که این جریده را هر هفته براى خانمهایى که سواد ندارند، بخوانند تا آنها نیز از این فیض محروم نمانند بلکه همین معنى سبب شود که تحصیل سواد نیز بفرمایند». این بخشی از اولین شماره هفتهنامه «دانش» است که خانم کحالى جدیدالاسلام همدانى پس از انقلاب مشروطیت منتشر کرد.
انتشار «دانش» برگ جدیدی از تاریخ ایران و تاریخ مطبوعات ایران را ورق زد. بعد از انتشار دانش در سال ۱۲۸۹ نشریات زنان در دورههای مختلف اختناق و آزادی جای خود را رفته رفته پیدا کردند و به بخشی جداییناپذیر از جامعه مطبوعاتی ایران تبدیل شدند.
نام نشریه | تاریخ انتشار | نوبت انتشار |
دانش | ۱۲۸۹ | هفتهنامه |
شکوفه | ۱۲۹۲ | دو هفتهنامه |
زبان زنان | ۱۲۹۸ | دو هفتهنامه |
نامه بانوان | ۱۲۹۹ | دو هفتهنامه |
عالم نسوان | ۱۲۹۹ | دو هفتهنامه |
جهان زنان | ۱۲۹۹ | دو هفتهنامه |
زنان ایران | ۱۲۹۹ | هفتهنامه |
مجله زبان زنان | ۱۳۰۰ | ماهنامه |
جمعیت نسوان وطن خواه ایران | ۱۳۰۲ | ماهنامه |
نامه نسوان شرق | ۱۳۰۴ | دو هفتهنامه |
راهنمای بانوان | ۱۳۰۵ | ماهنامه |
پیک سعادت نسوان | ۱۳۰۶ | دو ماهنامه |
گل رعنا و زیبا | ۱۳۰۷ | – |
نورافشان | ۱۳۰۹ | هفتهنامه |
دختران ایران | ۱۳۱۰ | ماهنامه |
نامه نسوان | ۱۳۱۴ | روزنامه |
نامه بانوان ایران | ۱۳۱۷ | ماهنامه |
راهنمای زندگی | ۱۳۱۹ | دو هفتهنامه |
رستاخیز ایران | ۱۳۲۱ | روزنامه |
زن امروز | ۱۳۲۳ | هفتهنامه |
عالم زنان | ۱۳۲۳ | – |
بیداری ما | ۱۳۲۳ | – |
بانوان | ۱۳۲۳ | – |
جهان تابان | ۱۳۲۹ | – |
نزهت | ۱۳۳۰ | – |
حقوق زنان | ۱۳۳۱ | هفتهنامه |
جهان زنان | ۱۳۳۱ | – |
نیرو و راستی | ۱۳۲۴ | ماهنامه |
بیداری ایران (ارگان تشکیلات زنان) | ۱۳۲۴ | ماهنامه |
بانو | ۱۳۲۴ | ماهنامه |
بر پایه همین بنای استوار است که زنان ایران در سالهای بعد نقش مهمی در پیشرفت و تحولات ایران ایفا کردند. اعظم سپهرخادم، فخرالسلطنه فروهر، نورالهدی منگنه، فخر عظمی ارغوان و بسیاری نامهای دیگر که هرکدام از آنها نقشی بیبدیل در تحولات زنان و روزنامهنگاری ایران ایفا کردهاند.
لعبت والا سردبیر هفته نامه «تهران مصور کوچولوها» و پری اباصلتی سردبیر «اطلاعات بانوان» تنها دو نام از میانهای نامهای بسیاری از روزنامهنگاران زن ایرانی هستند. روزنامهنگارانی مانند منصوره پیرنیا، هما سرشار، پری سکندری، هاله اسفندیاری، نوشابه امیری، هاله افشار، فرزانه بوستانی، مهناز آذرنیا، ماندانا زند کریمی، گیتی بروخیم، ریتا ملکیانس، سیما دبیرآشتیانی و…
در مجموع نزدیک به ۳۷ نشریه در حوزه زنان در سالهای پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران منتشر میشد.
پرمخاطبترینِ این نشریات «اطلاعات بانوان» و «زن روز» بودند. پس از آنکه در سال ۱۳۳۶ موسسه اطلاعات به انتشار مجله «اطلاعات بانوان» اقدام کرد در سال ۱۳۴۳ موسسه کیهان نیز مجله هفتگی «زن روز» را منتشر کرد. در اینجا به حق میبایست یادی از فروغ مصباحزاده صاحب امتیاز مجله معروف «زن روز» (به سردبیری مجید دوامی) کرد که در کنار همسر خود مصطفی مصباحزاده، هر دو، حق بزرگی به گردن مطبوعات نوین ایران دارند که در کتاب «کیهان؛ از هیچ تا کهکشان» تألیف منصوره پیرنیا به تفصیل به آن پرداخته شده است.
کلاسهای روزنامهنگاری و تأسیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی و تشویق زنان به روزنامهنگاری و حتی ایجاد بورسهای تحصیلی خارج از کشور نسلی جدید از روزنامهنگاران زن را تربیت کرد.
با این همه فعالیت زنان روزنامهنگار ایران در مطبوعاتِ صرفا «زنانه» که امتیاز، مدیریت و یا سردبیری آن را بدون هیچ مانعی میتوانستند داشته باشند، و یا حضور آنان در ردههای مختلف شغلی در روزنامههای سراسری به این معنی نبوده و نیست که راه آنان برای ریاست و هدایت روزنامهها و رسانههای سراسری نیز باز بوده است!
در شرایط امروز ایران، که اساسا چنین راهی به سوی آنان بسته است و جز در آن محدودهای که به مسائل «زنان» مربوط میشود و تازه آن هم زیر نگاه سنگین و مردانه یک حکومت به شدت مذکر کنترل میشود، به قول ایزابل روس، هیچ «رد پایی» از زنان در مدیریت و هدایت روزنامهها و رسانههای سراسری نمیتوان دید.
«ردّ پای» زنانه در هدایت مطبوعات سراسری و خبرگزاریها هنوز خیلی کم رنگ است.
[عکسهای خبرنگاران زن برگرفته از کتاب ارزنده «کیهان؛ از هیچ تا کهکشان» تألیف منصوره پیرنیا؛ انتشارات مهر ایران؛ آمریکا؛ پاییز ۲۰۰۹، برای تهیه این کتاب تاریخی لطفا به سایت پیرنیا مراجعه کنید]