زخم های سمیه قربانی اسیدپاشی در آغوش مرگ التیام یافت (نسترن یوسفی)

شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۴ برابر با ۱۸ آپریل ۲۰۱۵


سمیه مهری ۲۸ ساله که چهار سال پیش در اردیبهشت ۹۰ به همراه دخترکوچکش رعنا ، قربانی اسید پاشی توسط شوهرش شده بود روز ۲۵ فروردین به دلیل از کار افتادن ریه اش در بیمارستان لقمان تهران آرام گرفت.

مادر و دختر قربانیان اسیدپاشی پدرِ معتاد
مادر و دختر قربانیان اسیدپاشی پدرِ معتاد

مرگ سمیه مادری که قربانی اسیدپاشی همسرش شده بود، این هفته یک بار دیگر قلب  انسانیت را به درد آورد. آیا سمیه از رنجی که می‌کشید آرام گرفت؟ به عکس او خیره می‌شوم که در «ورلد پرس فتو» منتشر شده است، بهترین عکس سال ۲۰۱۳ از سوی این رسانه. در این عکس انگار او چه عاشقانه به کودکش نگاه می کند و کودکش گویی درتاریک‌ترین نقطه دنیا در آرزوی بوسیدن مادرش به خواب رفته است. کودک اما نخوابیده، چشمانش توان بیداری ندارد و لبان‌ هر دو، از آن روز شوم، هرگز دیگر طعم بوسه را نچشید. اسید لبان‌شان را سوزاند و از بین برد.

شوهر سمیه معتاد بود و به قول خود سمیه برای تامین معاش زندگی‌شان دزدی و مواد‌فروشی می‌کرد. او در واکنش به تقاضای طلاق سمیه، به روی سمیه و دخترش در خواب اسید می‌ریزد و آنها را نیز چون خود ویران می‌کند. از آن زمان تا کنون  تنها مرهم دردهای سمیه و رعنا آغوش عشق‌ مادر و کودک بود. امروز اما سمیه رفت و رعنای کوچک رابا رنجی تصورناپذیر تنها گذاشت، در میان زخم‌های دهان باز کرده و بدون آغوش گرم و پشتیبانِ مادر…

سمیه رفت اما قصه درد هم‌چنان ادامه دارد. قصه اول رعنا است که نیاز مبرم به حمایت مالی برای جراحی‌های پر هزینه‌اش دارد. او یکی از چشمان‌اش را از دست داده و برای حفظ چشم دیگر و صورت سوخته‌اش به جراحی‌های متعدد نیاز دارد، جراحی‌های دردناک و گران.

آیا حمایت پنج میلیونی دولت که به تازگی از طرف معاون امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری به خانواده سمیه رسیده است کافی است؟

در کشورهای پیشرفته در این گونه موارد مددکاران اجتماعی از همان ابتدای دعوای زن و شوهر به دلیل اعتیاد و یا خشونت خانگی، وارد عمل می‌شوند، کودکان و زنان را کیلومترها از خشونت مردان دور نگه می‌دارند و آنها را به خانه‌های امن و سالم منتقل می‌کنند، آدرس آنها نیز تا مدت‌ها پنهان می‌ماند. آگاه‌سازی و اطلاع‌رسانی نیز از موارد بسیار مهمی است که از طریق رسانه‌های جمعی و مددکاران اجتماعی در سطح وسیعی  صورت می‌گیرد.

در کشورهایی مانند انگلستان اگر کودکی یا فردی در شرایط مشابهی با رعنا قرار گیرد تمام خدمات درمانی به طور کامل پرداخته می‌شود و پس از بهبود، زیر نظر روان‌شناسان متخصص مورد درمان روانی نیز قرار می‌گیرد و نه تنها او بلکه  تمام خانواده‌اش نیز از نظر روانی سرپرستی می‌شوند. در کنار همه اینها، نهادها و سازمان‌های نیکوکاری نیز دست به کار می‌شوند و قربانیان را تنها نمی‌گذارند.

اما رعنای کوچک و خواهرش نازنین در محروم‌ترین نقطه ایران درروستای برات آبادِ بم هستند و چشم به حمایت نهادهای دولتی و مردمی دوخته‌اند که خود با هزار مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند. ای کاش مرگ تلخ سمیه تلنگری باشد بر مسئولان تا دیر نشده به داد این دو کودک بشتابند.

قصه بعدی، ناهنجاری‌های جامعه است که سبب خشونت در کسانی مانند پدر رعنا، همسر سمیه، می‌شود .

مرگ سمیه یک بار دیگر زخم‌های زنان قربانی اسیدپاشی را تازه کرد. آیا این زنان قربانی فرهنگ و جامعه مردسالار می‌شوند؟ آیا قربانی اعتیاد همسر و یا یک فرد بیمار می‌شوند؟ آیا فقر نیز در این جنایت شریک است؟ آیا این پرسش‌ها سرانجام به پاسخی منتهی خواهد شد تا روزی رعنای کوچک را قانع کند که ریشه اصلی خشونت پدرش چه بود و چرا زخمی عمیق از جانب نزدیک‌ترین عزیزش به او وارد شد و زیبایی معصومانه و سوی چشم و مادرش را از او گرفت.

چندی پیش در یک گزارش آماری به قلم رها صارمی در این باره آمده است: اسیدپاشی یکی از گونه‌های شدید اعمال خشونت کور بوده که غالباً علیه زنان صورت گرفته و ممکن است در مواردی منجر به مرگ قربانی نیز شود. اسیدپاشی حمله‌ای است که معمولاً به قصد  انتقام‌جویی و به نابودی کشاندن زندگی اجتماعی و آینده قربانی صورت می‌گیرد.

در این گزارش هم‌چنین آمده است که اسیدپاشی در کشورهایی که از زیرساخت و توسعه اجتماعی و اقتصادی مطلوبی برخوردار نیستند و تحت سیطره قوانین مردسالارانه در جامعه که ابعاد وخیمی از جمله شکاف جنسیتی و خشونت علیه زنان و کودکان دربستر جامعه را به همراه دارد، بیشتر مشهود می‌باشد. این پدیده فاجعه‌آمیز در بسیاری ازکشورها در اقصی نقاط دنیا رخ می‌دهد و در کشورهایی نظیر کشورهای آسیای جنوبی این فاجعه بیشتر شایع است، سابقه‌ای بیشتر از پنجاه سال ندارد. در افغانستان، دربستر حکومت و چنبره قدرت طالبان مدرسه‌های دخترانه تعطیل شد و اسیدپاشی بر صورت دختران مدرسه‌ای مرسوم گشته بود.

رها صارمی درباره پژوهش در این زمینه می‌نویسد، یکی از معدود پژوهش‌ها در این زمینه، در ایران درمدت شش سال، از خرداد ۱۳۸۳ تا مهر ۱۳۸۹، بر روی ۵۹ مورد اسیدپاشی در بیمارستان سوختگی مطهری تهران انجام شده است. بر اساس این پژوهش ۵۱ درصد قربانیان مرد و ۴۹ درصد زن بودند و پنج نفر از آنها زنده نماندند. صورت و نواحی فوقانی بدن بیشتر از هر جای دیگری هدف حمله قرار گرفته بود و فرد اسیدپاش معمولا یکی از اعضای نزدیک خانواده یا بستگان بوده است. ولی بدان جهت که اسیدپاشی‌هایی که علیه زنان رخ داده ریشه در مناسبات زن ستیزانه‌ای دارد که تنها به این عمل محدود نمی‌گردد، می‌تواند بیشتر مورد بحث و توجه قرار گیرد چرا که انجام چنین عملی نه صرفاً یک انتقام شخصی که ادامه‌یافته و حادشده همان ستم جنسیتی مردان بر زنان است چرا که در تحقیق انجام شده به هیچ روی عنوان نگشته که فرد اسیدپاش بر روی مردان چه کسی بوده و علت آن چه بوده است ولی به طور قطع می‌توان گفت که در اکثریت قریب به اتفاق حملات اسیدپاشی بر زنان، فرد اسیدپاش مرد بوده است.

در گزارش صارمی به بیشتر قربانیانی که در آن تحقیق بررسی شده‌اند اشاره شده و آمده است که ۷۱ درصد متأهل بودند. نیمی از زنان هدف حمله شوهر یا بستگان دیگر قرار گرفته بودند و بقیه مصدومین هدف افراد غریبه. این خود گویای جریان داشتن قوانین وفرهنگ مردسالار و زن‌ستیز در جامعه می‌باشد که مرد را از نظر اعتقادی بر این امر استوار ساخته که به تجاوز و خشونتی تا این حد مهیب  دست بزند و از طرفی بعد از وقوع فاجعه و بازداشت مجرم به دست ماموران و ناجیان دولتی که خود از پاسداران و محافظان منابع وقوع این فجایع هستند و هم‌چنان با  نظارت بر چگونگی روند جریان قوانین زن‌ستیز حکومتی در بسط این قوانین کوشا هستند، به اعدام مجرم می‌پردازند و اذهان عمومی را از حول  کلیت و ریشه‌های این جنایت که خودشان را نشانه گرفته منحرف کرده و به سوی تفکرات و استدلالات روان‌شناسانه‌ای می‌پردازند که صرفا فردی را که به این عمل دست زده مجرم اصلی شناسایی می‌کند.

در ایران امروز، پایان این ماجرای بی‌رحمانه به قصاص ختم می‌شود. در مورد سمیه و رعنا نیز قانون مجازات اسلامی در نهایت پدر و همسر اسیدپاش و جنایتکار را به  قصاص محکوم کرد و در حالی که بنا به گزارش‌های موجود وی هم‌چنان در زندان به سر می‌برد، عملا پرونده بسته شد. پرونده زخم‌های چرکین و خشونت‌های مکرر اما هم‌چنان بر بستری از وحشت و نا‌آگاهی باز می‌ماند.

عکس‌های خبرگزاری مهر از مراسم تشییع جنازه سمیه مهری، دختران و خانواده‌اش را در اینجا ببینید. سمیه پس از فاجعه اسیدپاشی با دو دخترش در خانه پدر زندگی می‌کرد. در گزارش‌ها آمده بود که پدر سمیه برای اینکه بتواند هزینه درمان وی و نوه‌اش را بپردازد، زمین زراعی خود را فروخت و افراد نیکوکار نیز به آنها کمک کردند. اما همان گونه که در عکس‌ها می‌بینید رعنای کوچک بیش از آن زخم خورده است که با چنین کمک‌هایی درمان شود.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=9921