حسن روحانی و همکاران او در دولت به خصوص کسانی مانند محمدجواد ظریف وزیر خارجه و اعضای تیم مذاکره کننده هستهای در مقایسه با اسلاف و پیشینیان خود منوچهر متکی و جلیلی روابط راحتتر، صمیمانهتر و متمدنانهتری با زنان همتای خود دارند.

برخی میگویند دلیل عدم پیشرفت مذاکرات هستهای در سالهای گذشته سوای تظاهر به خشکه مقدسی مذاکرهکنندگان و وابستگی آنها به اصولگرایان و آخوندهای حکومتی به محدود بودن اختیارات آنان نیز مربوط بوده است. در واقع متکی و جلیلی و همکارانش برخلاف مذاکره کنندگان کنونی جای چندانی برای مانور نداشته و مجبور بودند نظرات خود را در گفتگوهای سیاسی و هستهای با میل و سلیقه و عقیده خامنهای و مراجع تقلید تنظیم کنند. و به همین دلیل وزیر خارجه و مسئول مذاکرات هستهای از سوی شخص رهبر برگزیده میشده است.
نمایندگان کشورها هنوز رفتار خارج از پروتکل و به عبارتی بیادبانه متکی را در سر میز جلسات و گردهماییهای بینالمللی و ضیافتهای شام در رابطه با کوندالیزا رایس و هیلاری کلینتون وزرای خارجه آمریکا به یاد دارند که وزیر خارجه ایران نه به صورت آنان نگاه میکرد و نه پاسخ پرسشهای آنها را میداد و تنها با مردانی که در کنار او نشسته بودند صحبت میکرد زیرا نگران بود اگر غیر از این عمل کند گرفتار لعن و نفرین امام جمعهها و نمایندههای گروه پایداری در مجلس شود.
صحبتهای جلیلی با خانم اشتون و زنان همکار رئیس بخش سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز همیشه بسیار سرد و محتاطانه بود. جلیلی در دیدارهای متعدد مذاکرات هستهای معمولاً بیانیههایی را که در واقع دستورالعمل رهبر رژیم رئوس آن را تشکیل میداد از جیباش بیرون میآورد و همان حرفهای همیشگی را تکرار میکرد.

متکی و جلیلی در دیدار با مقامات زن کشورهای دیگر مانند خانم اشتون و زنان همکار او معمولا با یک متر فاصله و نگاههای زیرچشمی به نقطه نظرات آنها گوش میدادند. در آن ایام یکی از شوخیهای خبرنگاران این بود که خانم اشتون برای جلب رضایت جلیلی معمولاً در ملاقات با او مراقب حجاب و عفاف خود هست و در واقع از رفتن به سفرهای دوردست برای گفتگو با جلیلی خوشحال به نظر میرسد. اگر چه آن گفتگوها کوچکترین دستاوردی نداشته باشد. این خبرنگاران میگفتند اشتون و جلیلی پیش از آغاز گفتگوها به سر و وضع خود میرسیدند و هر دو لبخند به لب داشتند. البته خانم اشتون خیلی بیشتر از جلیلی خرسند به نظر میرسید و خبرنگاران برای او حرف درآورده بودند که سوای مسئله مذاکرات اصولاً میانهاش با جلیلی خیلی خوب است!
به طور کلی مشکل مسئولان جمهوری اسلامی از آغاز مذاکرات هستهای در دیدار و برخورد با خانمهای همتای خود یا زنان مسئول سازمانهای بینالمللی اجرای پروتکل مندرآوردی یا به قول خودشان خط قرمزهای رژیم مانند دست ندادن و دور ایستادن از جنس مخالف و احتیاط در گفت و شنود و خدای نکرده بگو بخند بود. اما از زمانی که مذاکرات هستهای در دولت روحانی در اختیار وزارت خارجه قرار گرفت این تابو شکسته شد. و حالا میبینیم که مذاکره کنندگان بدون نیاز به مترجم با خانمهای عضو تیم مذاکره کننده کشورهای ۱+۵ بخصوص آمریکا ساعتها گل میگویند و گل میشنوند و از ته دل میخندند و اگر موضوع خیلی خندهدار باشد حتی قهقهه میزنند و با مذاکره کنندگان پیادهروی هم میکنند. حتی از این هم فراتر میروند به طوری که وندی شرمن و ظریف یا علی اکبر صالحی و مونیز یکدیگر را با نام کوچک خطاب میکنند.
بدون تردید تفاوتهای میان روحانی، ظریف، عراقچی، تخت روانچی، زنگنه وزیر نفت و حتی جنتی وزیر ارشاد و همکاران دیگرشان که مدتها در خارج زندگی و تحصیل کردهاند به نوعی با تفاوتهای گورباچف و همکارانش با دولتهای قبلی اتحاد جماهیر شوروی قابل مقایسه است.

البته آنچه دست و بال ظریف و همکارانش را باز گذاشته را میتوان تا حدی مدیون تقیه اسلامی هم دانست و احتمالا دو بار سفر اخیر خامنهای به قم و دیدار با آیتاللههای حوزوی نیز به این دلیل بوده که شرایط ویژه کشور و مشکلات و فشارهای بسیار جدی اقتصادی، بانکی و مالی ناشی از تحریمها و مهمتر از همه شرایط خاص و کاملاً بحرانی و آسیبپذیر منطقه را برای آنها توضیح دهد و لزوم باز نمودن سوپاپهای اطمینان را در شرایط حساس کنونی به آنان یادآوری کند. خامنهای حتی برای آنکه دست مذاکره کنندگان هستهای را باز بگذارد تا با خیال آسوده، اعصاب راحت و تمرکز حواس مذاکره کنند. پای خود را از کفش مذاکره کنندگان بیرون کشید و رسماً در سخنرانیهایش اعلام کرد که من در جریان جزئیات گفتگوهای هستهای نیستم و تنها در مورد کلیات آن نظر مشورتی میدهم و به همین دلیل این بار برخلاف سالهای پیش، مذاکره کنندگان ایرانی مجبور نبودند برای اظهار نظر در مورد هر نکته کوچکی به سوی تلفن بدوند و نظر خامنهای را جویا شوند. کاری که در زمان وزارت خارجه کمال خرازی، علی لاریجانی و مسئولان دیگر این مذاکرات صدای طرفهای مقابل را درآورده بود و غالباً در سخنرانیها و مصاحبهها میگفتند ما نمیدانیم در رژیم جمهوری اسلامی با چه کسی طرف هستیم. برخی از آنها پیشنهاد میکردند اگر وزیر خارجه و هیات مذاکره کننده ایران مسلوبالاختیار است بهتر است شخص علی خامنهای در مذاکرات حضور پیدا کند.
از اینها که بگذریم در شرایط امروز جهان بسیاری از مقامات و مسئولان کشورها و سازمانهای بینالمللی خانم هستند. بنا بر این برای وزیر خارجه و مذاکره کنندگان هستهای یا نمایندگان ایران در جلسات و گردهماییهای بینالمللی جا برای اداهای مضحک و در واقع خجالتآور نمایندگان جمهوری اسلامی وجود ندارد و اگر قرار باشد روحانی و دولت او به گفتهها و شعارهای خود در مورد معامله و معاشرت گسترده با جهان عمل کنند، یا به قول ظریف که روز سهشنبه گفت گسترش روابط ایران با جهان تنها مذاکرات هستهای نیست بلکه خیلی فراتر از آن است. ما برنامههای مفصلی برای دید و بازدید و همکاری و دوستی با کشورهای جهان داریم، باید به روشهای نوین روابط محترمانه و مودبانه پایبند باشند و به خواستها و تحمیل نظرات ملاهای واپسگرا وقعی نگذارند.

البته از حال و هوا و شرایط موجود در ایران حال حاضر پیداست که شخص رهبر رژیم جز تغییر روشهای پوسیده گذشته راه دیگری را برای ادامه حیات حکومت اسلامی پیش رو نمیبیند. تحریمها نشان داده که شعارهای تحریم ما را خودکفا کرده یا با اعزام چند ناو جنگی که در معادلات نظامی دنیا محلی از اعراب ندارد به آبهای منطقه و بمباران ماکت اسباببازی در آبهای ساحل ایران، بیکاری میلیونها فارغالتحصیل دانشگاهی، تورم بالا، ناتوانی در فروش نفت برای کشوری که صادرات غیرنفتی قابل توجهی ندارد و انواع تکنولوژیها را باید از خارج وارد کند برای مردم ایران نان و آب نمیشود.
به همین دلیل هر روز شاهد اعتراضات و اعتصابها در سراسر ایران هستیم و اگر از ترس بگیر و ببند و زندان و اعدام نبود، صحنههای به مراتب خونینتر از حوادث سال ۸۸ در خیابانهای تهران و شهرستانها را شاهد میبودیم. در حال حاضر همکاران محمد خاتمی و دولت اصلاحات که هر بار با ۲۰ میلیون رای روی کار آمده بود، همچنان در زنداناند. بنا بر این چارهای جز تغییر و تحولی عظیم در ایران وجود ندارد. از زیر و رو شدن روش انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی گرفته تا پایان دادن به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه که جز هزینه سنگین و آتشافروزی در خاورمیانه حاصل دیگری ندارد.
درآمد نفتی که به آسانی لولههای صدور آن از سوی قدرتهای بزرگ بسته میشود از این پس با لغو تحریمها باید در مسیر نیازهای مردم به مصرف برسد.
خوشبختانه فضای به وجود آمده در ایران همراه با مذاکرات هستهای فعلاً به همان حالت ادامه دارد و بعید است که دیگر به شکل سابق بازگردد.

در این میان، رهبر جمهوری اسلامی و سازمانهای تحت کنترل او این روزها به چشم خود میبینند که بخش عظیمی از مسئولیتهای کشورداری در جهان به عهده خانمهاست و نه تنها زمان زنانه و مردانه کردن دانشگاهها و اشاعه افکار قرون وسطایی به سر آمده است بلکه حتی جای کسانی مانند کامران دانشجو وزیرعلوم دوران احمدینژاد که برای خودشیرینی و خوشآمد آخوندهای واپسگرا اصرار به جداسازی دانشجویان دختر و پسر در محیطهای آموزش عالی داشت در زندان است.
و یا دایناسورها بعد از ۳۶ سال به خوبی میدانند که اعیاد و مراسم و آئین و سنن ایرانی خیلی محکمتر و ریشهدارتر از آن است که با روضه چهارتا آخوند فسیل شده از فرهنگ و زندگی روزانه مردم ایران محو شود. ایرانیها تنها ملتی در منطقه هستند که بزرگترین عیدشان مذهبی نیست، بلکه ملّی و ایرانی است. این افتخار کوچکی نیست. همان طور که شاهدیم مقامات ایرانی چه در ایام نوروز و چه در همین روزها به جهت اعلام پیوستن به خانواده بینالمللی و جامعه جهانی و ارائه تصویری متمدنانه از جمهوری اسلامی، هفتهای چند بار با زنان رئیس جمهور، نخست وزیر، وزیر خارجه و بانوان مسئول سازمانهای بینالمللی دیداری حضوری داشته و دارند. بنا بر این باید اداهای مضحک دست ندادن و نگاه نکردن به صورت زنان همتای خود را کنار بگذارند.
یکی از سفرای سابق ایران در سازمان ملل میگفت «در مقر سازمان ملل صدها نفر از ملیتهای مختلف حضور دارند که بسیاری از آنها خانم هستند و باید هر روز با عده زیادی از این خانمها سلام و علیک کرد. و من به ناچار راهی برای مسئله آزاردهنده ممنوعیت دست دادن

با خانمها پیدا کرده بودم. به این صورت که با یک دستم کیفم را میگرفتم و با دست دیگر یک لیوان آب پرتقال حمل میکردم» و اینکه حالا ماهی چند بار در سالن پذیرایی مقر ریاست جمهوری یا وزارت خارجه باز میشود و یک خانم رئیس جمهور یا نخست وزیر یا وزیر یا سفیر به دیدن آنها میرود که خواه ناخواه وقوع تغییراتی در سیستم دیدار و نشست و برخاست با مقامات زن کشورهای دیگر را اجتنابناپذیر میکند. بعضی از خبرنگاران از وزیر خارجه استرالیا پرسیده بودند چرا روسری شما عقب رفته است؟ او پاسخ داده بود اینطور راحتتر هستم. واقعیت آن است که معمولاً مقامات زن کشورها وقتی برای هدف خاصی به ممالک نفتخیز و غیرصنعتی میروند که همه چیز را از خودنویس تا هواپیما از خارج وارد میکنند، بیشتر به دنبال بازاریابی برای محصولات خود هستند و حتی ملکه انگلستان و خانم تاچر هم در سفر به عربستان لباس کاملا پوشیده با آستین بلند به تن میکردند اما در سالهای اخیر مسئولان دولت عربستان و شیخ نشینهای دیگر حتی با خانمها دست هم میدهند. همان کاری که مقامات کشورهای دیگر مسلمان میکنند و اکنون مردم دنیا میدانند این گونه رفتار با جنس مخالف که فقط مختص جمهوری اسلامی است تنها دلیل مذهبی ندارد و به قول موحدی کرمانی امام جمعه تهران حجاب مسئلهای امنیتی است. به همین دلیل در جریان مذاکرات هستهای در لوزان ۹ شبانهروز اعضای تیم مذاکره کننده هستهای ایران با شعار صامتِ «تا کور شود هر آنکه نتواند دید» با زنان همتای خود «گپ» زدند، خندیدند، متلکهای سیاسی رد و بدل کردند، به زبان انگلیسی برای همدیگر مثالها و تکیه کلامهای خندهدار آوردند و خلاصه در عین کار سنگین و مذاکرات خستهکننده مثل آدمهای متمدن رفتار نمودند.
