برای آگاهی از نظر اهل فرهنگ، هنر و ادبیات در مورد کیهان لندن در دورۀ جدید فعالیتِ آن و بازتاب دیدگاههای در نظر داریم گفتگوهای کوتاهی با شماری از آنان داشته باشیم.
در همین زمینه به گفتگو با دکتر ابراهیم هرندی، روانزیستشناس و پژوهشگر در زمینههای برآیشی فرهنگ و هنر نشستیم. ابراهیم هرندی تا کنون چندین کتاب و مقالههای بسیار درباره برآیش هستی و چیستی و چگونگی روندها و رویدادهای آن و نیز گیرها و گیرنماهای اجتماعی و فرهنگی ایران، به زبان فارسی نوشته است. به عنوان نویسندهای که سالهای طولانی در رسانههای نوشتاری و تصویری حضوری مداوم داشته و بنا به تجربه نظرات دقیقی درمورد کم و کیف و تاثیرگذاری رسانهها دارد، با دکتر ابراهیم هرندی پرسشهایی را مطرح میکنیم.
-اگر از خوانندگان کیهان لندن بودید، آیا بعد از توقف انتشار آن جایش را خالی میبینید؟ و اگر نبودید، فکر میکنید چه نوع نشریه هفتگی در خارج کشور لازم است؟
-کیهان لندن روزنامه پیش از دوران پیدایش اینترنت بود، یعنی وامدار تاریخ ویژه خود بود و در زمانی شکل گرفته بود که سنت روزنامهخوانی به شکل دیگری بود. برای من کیهان بیشتر بار نوستالژیک داشت تا چیزی دیگر. رسانهای از روزگاری که دیگر نبود. از این رو من جای آن روزنامه را خالی نمیبینم، اما همیشه جای روزنامهای را که با هنجارهای رسانهای مدرن همخوان باشد و دست اندرکاران آن هیچ چیزی را بهتر و برتر از آشکار کردن حقیقت ندانند، خالی میدانستهام. شوربختانه چنین رسانهای به پسزمینه فرهنگی نیاز دارد که ما هنوز بدان نرسیدهایم. امیدوارم انتشار سه باره کیهان، گامی در این راستا باشد.
چنین کارِ کارستانی نیاز به چشماندازی جهانی و پرهیز از قبیلهگرایی و چشمانداز تنگ ایدئولوژیک دارد. ما به رسانهای نیازمندیم که صدای ملت ایران باشد. رسانهای که اساس کار را بر آزادی بیان، کثرتگرایی و سود ملّی استوار کند و خواستار رسیدن به ایرانی آزاد و آباد با مردمانی شاد باشد.
-به طور مشخصتر، چنین نشریهای چه مسائلی را و چگونه باید پوشش دهد؟
-گرفتاریهایی را که امروز کشور ما با آن دست به گریبان است و راههای برون رفت از آنها را. دیکتاتوری، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی، روشن کردن جایگاه ایران در جهان کنونی، چگونگی پیوستن به جامعه جهانی، سود ملی، اقتصاد، فرهنگ، هنر، گرفتاریهای منطقهای و قومی، حقوق مدنی و حقوق بشر، برنامهریزی، نقش ایرانیان برونمرزی و مسائلی از این دست.
نشریهای که میخواهد بازتابی ملی داشته باشد و جدی گرفته شود، باید همه ملت را در شکلها و قومیتها و فرهنگهای آن جدی بگیرد و نماد رنگین کمانی از آرمانهای آنان باشد و ایران را از آن همه ایرانیان، با چشمداشت به تفاوتهای قومی و مذهبی و جنسی و نژادی و منظقهای آن بداند.
-به نظر شما چه نسبتی بین مطالب مختلفِ داخل کشور و خارج از کشور در این روزنامۀ هفتگی باید وجود داشته باشد؟
-آشکار است که روزنامههای برونمرزی چون گرفتاری سانسور و چماقداران حزبالله و تظاهرات بسیج خودجوش از دفتر رهبری و بزن و ببند و توقیف و زندان و داغ و درفش ندارند، باید بیشتر به موضوعاتی بپردازند که نوشتن درباره آنها، این بلاها را برسر همکارانشان در ایران میآورد. این نشریات باید نقش روشنگری فراگیر و همه جانبه داشته باشند و هماره در پی پرده برگرفتن از واقعیات موجود برای برهنه کردن حقیقت باشند. نکته اساسی دیگر برای نشریات برونمرزی، پرداختن به سود ملی ست. ایران اکنون شاید تنها کشوری در جهان باشد که حکومت آن به سود ملی آن کشور و آبروی مردم آن بهایی نمیدهد. این کشور امروز در چنبر ستمی تاریخی افتاده است. از این رو، به گمان من یکی از اساسیترین بحثها در رسانههای ایرانی برونمری باید پرداختن به سود و زیان ملی از چشمانداز همه قومیتهای ایرانی باشد.
ایرانیان برونمرزی هنوز در هیچ کشوری به قومیت برونمرزی تبدیل نشدهاند. هنگامی که یک ایرانی در خارج از ایران از هممیهن خود میپرسد؛ چه خبر؟ مرادش خبر از ایران است. ما هنوز ایرانی انگلیسی یا آمریکایی یا ژاپنی یا مالزیایی نداریم. شاید روزی پیدا کنیم و بردارایی ملی خود بیافزاییم. ایرانیان برونمرزی هنوز از نظر سیاسی و فرهنگی و عاطفی در ایران به سر میبرند. این چگونگی یعنی اینکه روزنامههای برونمرزی نیز ناگزیر از پرداختن به خبرهای ایران و بررسی گیرها و گیرنماهای آن کشور هستند.
-آیا از پوشش فعالیتها و برنامههای فرهنگی، هنری و ادبی کیهان لندن در گذشته و وبسایت کنونی آن راضی بودید و هستید و اگر قبلاً خوانندۀ کیهان نبودید چه حجمی از این نشریه باید اختصاص به این گونه مطالب داشته باشد؟
-کیهان آنلاین بسیار بهتر و خواندنیتر از کیهان کاغذی گذشته است. هر بخشی از هر رسانه باید بتواند وجود خود را توجیه کند. نشریات ایرانی تا کنون بر اساس سنّت کشکول طبسی، از هر دری سخنی چاپ میکردهاند. همه روزنامههای ایرانی از آغاز تا کنون، جُنگی از خبر و نظر و تفسیر و شعر و قصه و نامه و گفتگو و جدول کلمات متقاطعاند. به گمان من در روزگار کنونی که بر اثر انفجار اطلاعاتی سرسامآور، هر نکته و اندیشه و سخنی با دریایی از سخنان بی پایاننمای دیگر برای هجوم به ذهن خواننده با هم رقابت میکنند، باید دست از آن سنّت برداشت و طرحی زمانمند در انداخت.
با توجه به آنچه گفتم، بخش دوم پرسش شما را باید خوانندگان کیهان آنلاین پاسخ دهند. رسانه اینترنتی باید خیابانی دو طرفه با خوانندگان خود دایر کند تا همه چیز آنسان که باید باشد و میزان و شیوه عرضه را تقاضا تعیین کند.
-به نظر شما، یک روزنامۀ هفتگی با مشخصاتی که بر شمردید، چه ظاهری باید داشته باشد و در چه قطع منتشر شود و صفحهآرایی آن چه حصوصیاتی باید داشته باشد؟
-این پرسش را باید از بازاریاب روزنامه پرسید. به گمان من روزنامه هفتگی چاپی باید در قطع A3 با صفحهبندی چشمنواز و تیتراژ بسیار موجز و راهنما باشد و از هنجارهای رایج در روزنامهنگاری مدرن پیروی کند و با چشمداشت به خواست خوانندگانش، بتواند دگرگون شونده باشد.
-و نظرتان درباره گروه سنی که میبایست مخاطب آن باشد چیست؟
-روزنامه فارسیزبان برونمرزی نمیتواند گزینش چندانی در تعیین گروه سنی خوانندگانش داشته باشد. بایدش را هم شمار خریداران روزنامه تعیین خواهند کرد. به هر حال موفقیت هر روزنامهای در گروی این است که تا چه اندازه به زندگی روزانه خوانندگانش مربوط است. بسیارند کسانی که روزنامهای را فقط برای صفحه نیازمندیهایش میخرند.
-پس شما با این حساب چندان طرفدار انتشار نسخۀ چاپی کیهان نیستید؟
-نسخه چاپی هر نشریهای امروز بخشی از کل آن رسانه پنداشته میشود. کیهان چاپی میتواند خوانندگان خود را که بخش بزرگی از آنها هنوز با روزنامه کاغذی اُختترند را به دنیای مجازی رهنمون شود. به گمان من است. شمار روزافزون روزنامههای کاغذی نشان میدهد که هنوز تقاضا برای عرضه این کالا وجود دارد.