رابطه ایران و روسیه، به مثابه دو همسایهای که کیلومترها با هم مرز جغرافیایی مشترک دارند، همواره رابطهای متناقض بوده است. شاید به همین دلیل، حاکمان دو کشور ظاهرا همواره تلاش کردهاند حتا در اوج دشمنی نیز با یکدیگر سرشاخ نشوند.
در همین نیم قرن اخیر، در دوران محمدرضا شاه پهلوی و در زمانی که رابطه ایران و ایالات متحده آمریکا به بالاترین حد خود رسیده بود، شاه ایران با ایجاد یک سیاست موازنه تلاش کرد رابطه خود با همسایه شمالی را به دور از تنش نگاه دارد و حتی با عقد قراردادهای گاز در سال ۱۹۷۰ بخشی از نیازهای شوروی را نیز تامین کرد. خرید تسلیحاتی همچون موشکهای سام و دیگر ادوات جنگی از آن کشور و یا قرارداد ساخت ذوب آهن در ایران بخشی دیگر از روابط مهم میان دو کشوری بود که در دو پیمان سیاسی متفاوت در دوران «جنگ سرد» در مقابل هم قرار داشتند اما رابطهای آرام و بدون تنش را دنبال میکردند.
با پیروزی انقلاب ۵۷ و قدرت گرفتن روحانیون شیعه در ایران و غلبه شعار «نه شرقی، نه غربی» اگرچه ظاهرا ورق برگشت، ولی به دلیل سرشت به اصطلاح «ضدامپریالیستی» نظام جدید در ایران، اتحاد جماهیر شوروی از نخستین کشورهایی بود که دست همکاری به سوی جمهوری اسلامی دراز کرد. اما لشکرکشی شوروی به افغانستان، حمایت آن کشور از صدام حسین در زمان جنگ با ایران، و دستگیری و حتی اعدام برخی از سران و اعضای حزب توده ایران، این رابطه متکی بر «جنگ سرد» و «جهان دو قطبی» را به تیرگی کشاند.
پس از پایان جنگ ایران و عراق و سرکوب نیروهای وابسته به اتحاد شوروی در ایران، هر چه نفوذ ایالات متحده آمریکا در منطقه بیشتر میشد، رابطه جمهوری اسلامی و اتحاد جماهیر شوروی نیز عمیقتر میگشت. پس از مرگ آیتالله خمینی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی پیش از آنکه به ریاست جمهوری برسد به مسکو سفر کرد و در واقع اولین سنگ بنای دوره جدید رابطه ایران و جمهوری اسلامی و همسایه شمالی گذاشته شد. اما با فروپاشی نامنتظره اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ این رابطه وارد مرحله جدیدی شد.
در سالهای اخیر مهمترین اختلاف جمهوری اسلامی و روسیه در اجرای قرارداد ۸۰۰ میلیون دلاری سامانه موشکی اس-۳۰۰ بود که روسیه با وجود دریافت پیشپرداخت ۱۶۸ میلیون دلاری از ایران در زمان مدودف با استناد به بند هشتم قطعنامه ١٩٢٩ شورای امنیت سازمان ملل متحد، ارسال آنها به ایران را ممنوع اعلام کرد. در همین حال ایران نیز از روسیه به دادگاه بینالمللی ژنو شکایت کرد و آن دادگاه حکم به جریمه ۴ میلیارد دلاری روسیه داد. با تمام این احوال آن ۴ میلیارد هرگز پرداخت نشد تا اینکه درست چند روز پس از اعلام تفاهم کلی بر سر برنامه اتمی ایران در لوزان (فروردین ۹۴) ولادیمیر پوتین دستور لغو منع ارسال سامانههای اس-۳۰۰ به ایران را صادر کرد. اما این خبر هم چند روز بیشتر کام مقامات جمهوری اسلامی را خوش نکرد چرا که به گفته سرگئی ریابکوف معاون وزیر امور خارجه روسیه ارسال این سامانهها «در آینده نزدیک محقق نخواهد شد». از سویی دیگر طرف روسی اصرار دارد که قرارداد جدیدی در این مورد میان دو کشور منعقد شود و این به معنی چشمپوشی ایران از آن جریمه ۴ میلیارد دلاری خواهد بود.
در برنامه اتمی ایران نیز با اینکه روسیه سودهای میلیاردی به جیب زده بود اما در عین حال بر اساس یکی از اسناد منتشر شده از سوی ویکیلیکس، این ولادیمیر پوتین بود که در سال ۲۰۰۶ دستور سنگاندازی در ارسال میلههای سوخت نیروگاه بوشهر را به بهانه نقص فنی صادر کرد. از سویی دیگر با اینکه روسیه و چین بارها مخالف افزایش تحریمها علیه ایران و تا سال ۲۰۰۶ حتی مخالف ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت بودند، اما هیچ کدام هرگز هیچ یک از قطعنامههای شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی را وتو نکردند.
لبخند دوستانه، رابطه غیردوستانه
دکتر رضا تقیزاده کارشناس روابط بین الملل در گفتگویی با کیهان لندن، با اشاره به اینکه «رابطه ایران و روسیه هرگز رابطه دو دوست منطقهای و یا دو همکار استراتژیک نبوده است و این رابطه در واقع امر رابطه دو رقیب منطقهای است» بر این باور است که «هیچگاه زمینههای اقتصادی این رابطه نیز نتوانسته است عاملی برای توسعه روابط در سطوح دیگر باشد».
دکتر تقی زاده پیرامون رابطه ایران و روسیه میگوید: «تاریخ سیاسی هر رابطهای تاثیر مستقیمی بر روابط سیاسی میگذارد. این تاریخ در مورد روسیه و ایران حاکی از تجاوز، توسعهطلبی و در سالهای اخیر استفاده ابزاری از ایران توسط روسیه است و روسیه هیچگاه حسن نیتی برای همکاری با ایران نداشته است. شما وقتی به عنوان مثال رابطه روسیه و هند را بررسی میکنید شاهد یک مسیر کاملا متفاوت از آن مسیری هستید که روسیه در مورد ایران اتخاذ کرده است. از زمان پتر کبیر یک نگاه توسعه طلبانه در سیاست خارجی روسیه وجود داشته و جنگهای گذشته این وضعیت را تشدید کرده است. وقتی به جغرافیای ایران، کشورهای آسیای مرکزی و کشورهای حوزه قفقاز شمالی نگاه میکنیم میبینیم که نتایج نگاه توسعه طلبانه روسیه در قبال ایران چه تخریبهایی داشته است».
رضا تقیزاده در ادامه این گفتگو به رابطه ایران و روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اشاره کرده و میگوید: «در سالهای اخیر و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری سوسیالیستی و تبدیل آن به روسیه و ۱۴ کشور متفاوت دیگر، رابطه ایران با روسیه تغییر ماهوی نکرده است، بلکه تنها فرم آن متفاوت شده است. سیاست توسعه طلبانه روسیه که حالا جانشین اتحاد جماهیر شوروی شده است و استفاده ابزاری رهبران کرملین از موقعیت ایران همچنان ادامه دارد. در مورد حدود مرزی دریای خزر نگاه روسیه با آنچه رهبران کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سابق داشتند چندان متفاوت نیست، آنها ترجیح میدهند که ایران را از منافع دریای خزر محروم نگاه داشته و به حمایت از دیگر کشورهای حوزه دریای خزر پرداختهاند. این سیاست در سالهای گذشته موجب شده تا ایران کمترین بهره را از منابع نفتی خزر برده و وضعیت مالکیت ایران در این حوزه با وضعیتی ناروشن و بدون ثبات همراه شود».
آنها فقط لبخند میزنند
ظاهر رابطه ایران و روسیه یک رابطه دوستانه است. در بسیاری از سیاستهای جهانی ایران از روسیه حمایت میکند و از آن کشور به عنوان یک همپیمان استراتژیک نام میبرد. اما آیا روسیه نیز به ایران همین نگاه را دارد. رضا تقیزاده در پاسخ به این پرسش کیهان لندن میگوید: «نگاه روسیه به ایران نگاه یک رقیب است و تلاش میکند ایران را همواره ضعیف نگاه دارد. این در حالیست که به نظر من حتی صداقت در دوران اتحاد جماهیر شوری سابق کمی بیشتر از صداقت امروزین رهبران کرملین است. پیش از انقلاب تصویری که آنها از ایران داشتند تصویری از یک کشور خارج از محدوده حوزه تسلط آنها و یا حتی تصویر یک دشمن بود بنا بر این برای سازش با یک دشمن صادقانه رفتار میکردند. مناسبات جاری اقتصادی در آن زمان در حدی که امکان داشت به سطحی مطلوب رسیده بود. برای مثال خط لوله گاز ایران، اتحاد جماهیر شوروی سابق را تغذیه میکرد و همزمان کالاهای مصرفی از ایران صادر میشد و از سوی دیگر ایران نیز بخشی از نیازمندیهای نظامی خود را از وسائل حمل و نقل تا توپ صحرایی را از آن کشور دریافت میکرد.
رابطه ایرانی که در آن زمان عضو پیمان سنتو بود با اتحاد جماهیر شوروی که رهبری پیمان ورشو را بر عهده داشت، رابطه دو دشمن اما همراه با صداقت بود. در وضعیت کنونی روسیه متظاهر به دوستی با ایران است اما از هر ابزاری برای تحت فشار قرار دادن و یا توسعه نفوذ خود در ایران استفاده میکنند. تازهترین نمونه آن را میتوان در سال ۲۰۱۰ دید. زمانی که روسیه در توافقی بزرگتر با ایالات متحده آمریکا، ایران را عملا دور زده و در نتیجه این دور زدن از اجرای قرارداد تحویل سامانه موشکی اس-۳۰۰ سرباز زد و در مقابل از ایالات متحده درخواست کرد سامانه دفاع موشکی خود در جمهوری چک و سامانه راداری آن در لهستان را که تهدید علیه خودش تلقی میکرد، تعطیل کند. یعنی روسیه یک معامله بزرگتر را به معامله با ایران ترجیح داد».
رضا تقیزاده در ادامه گفتگوی خود با کیهان لندن با اشاره به نقش ایران و روسیه در دفاع از رژیم بشار اسد با اشاره به اینکه «در سوریه هم روسیه از ایران استفاده ابزاری میکند» میگوید: «روسیه از ایران برای دفاع از رژیمی در سوریه استفاده میکند که منافع این کشور در آبهای مدیترانه را تضمین کرده است. در واقع دفاع روسیه از سوریه متضمن منافع مستقیم خود در منطقه است، منافعی که ایران نقشی در آن ندارد».
او در ادامه به رقابت ایران و روسیه در حوزه نفت و گاز اشاره کرده و میگوید: «در زمان احمدی نژاد و برای اجرای پروژه خط لوله صلح، روسیه بسیار علاقه داشت این پروژه عملیاتی شود البته در صورتی که ایران امکان افزایش میزان تولید گاز را داشته باشد. این موضوع نه به دلیل تامین منافع ملی ایران و درآمد بیشتر حاصل از فروش گاز به کشورهای شرق آسیا بلکه به دلیل دور کردن ایران از بازارهای اروپایی بود. روسیه به خوبی میداند که اگر توافق اتمی به مرحله نهایی خود برسد ایران در مدت کوتاهی میتواند به یک رقیب جدی برای صادرات گاز به کشورهای اروپایی برای روسیه باشد».
اتحاد ایران- چین- روسیه، توهم یا واقعیت
در سالهای گذشته و بخصوص پس از پیروزی انقلاب ۵۷ با اینکه بر سردر وزارت امور خارجه شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» حک شده، اما سیاستهای جمهوری اسلامی همواره به سوی نزدیکی با شرکای شرقی خود بوده است. در این سالها ایران به یک بازار بزرگ برای چین بدل شده و از سویی دیگر شعار اتحاد استراتژیک میان ایران، چین و روسیه مطرح میشود. رضا تقیزاده جنس رابطه ایران و چین را متفاوت از رابطه ایران و روسیه دانسته و در این مورد به کیهان لندن میگوید: «ایران به صورت طبیعی در منطقه همکاری اقتصادی، سیاسی و امنیتی با اروپا قرار دارد. هر فرم دیگری که با زور به این شکل داده شود و ایران را مجبور به توسعه رابطه با شرق کند نمیتواند پایدار و ماندگار باشد. این سیاستهای برآمده از یک ساختار اجباری با تغییر سیاستمداران در ایران از هم خواهد پاشید.
در مورد چین مناسبات ایران بدون داشتن رنگ سیاسی میتواند شکل توسعه یافته اقتصادی داشته و در واقع اقتصاد ایران و چین میتوانند مکمل هم باشند. به این معنی که چین نیازمند دریافت منابع انرژی است و ایران با دارا بودن بزرگترین ذخیره هیدرو کربنی دنیا میتواند بزرگترین تامین کننده نیازمندیهای چین باشد. متقابلا چین تولید کننده کالاهای مصرفی است و ایران نیازمند وارادت این کالاهاست و حالا که اقتصاد ایران ضعیفتر از پیش هم شده است به کالاهای ارزانتر چینی نیاز بیشتری دارد. به همین علت چین و ایران را میتوان کشورهایی دانست که رابطه اقتصادی پایدارتری داشته باشند، یعنی همان مناسباتی که بین روسیه و ترکیه برقرار است ولی هرگز بین ایران و روسیه نمیشود دید.
چین میتواند همکار تجاری ماندگاری برای ایران باشد، ایرانی که با نزدیک به ۸۰ میلیون جمیعیت در صورت ثروتمندتر شدن میتواند بازار مساعدی برای چین باشد. بازاری که امروز معادل مجموع صادرات چین به خاورمیانه را دارد در ادامه میتواند شکل توسعه یافتهتری به خود بگیرد
چینی ها هم در سالهای گذشته نشان دادهاند که مایل به دخالت در امور سیاسی ایران نیستند. از سویی دیگر با اینکه چین در یک جبهه مشترک با روسیه در روابط بینالمللی شرکت دارد اما خط روسیه را دنبال نمیکند و مثلث همکاری بین ایران، چین و روسیه نمیتواند یک مجموعه پایدار باشد».
جمهوری اسلامی هم سودی از روسیه نمیبرد
دکتر تقیزاده در پایان گفتگوی خود با کیهان لندن با اشاره بر اینکه «حتی اگر اسم ایران را کنار بگذارید، نظام جمهوری اسلامی هم کمترین سودی از رابطه با روسیه نبرده است» میگوید: «روسیه در سه دهه پس از پیروزی انقلاب ۵۷ نفوذ سیاسی بسیار زیادی در ایران پیدا کرده است، نفوذی به صورت خفته در سالهای پایانی منتهی به انقلاب هم وجود داشت. حزب توده که بسیاری از اسناد نشان داده است که حزب دست نشانده و فرمانبر از کرملین است یکی از مهمترین ابزارهای این نفوذ در آن سالها بود اما حتی پس از انحلال حزب توده هم در حاکمیت جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرده است.
سیاست نگاه به شرق علی لاریجانی در زمانی که به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مشغول به کار بود.، نمونهای از دیدگاه مقامات جمهوری اسلامی را نشان میدهد. شاید بتوان گفت که سیاست نگاه به شرق موجود در نظام جمهوری اسلامی یک ضرورت بوده است چرا که بر اساس سیاستهای اعمال شده در سالهای گذشته و دوری ایران از ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی، ایران نیازمند شکلدهی روابط خارجی خود با گروهی دیگر بوده است. جمهوری اسلامی بر مبنای سیاست “دشمنِ دشمنِ من، دوستِ من است” به سراغ روسیه میرود تا علاوه بر ایجاد یک رابطه به ظاهر دوستانه، به عنوان عاملی برای تضعیف دشمنهای بالقوهای که برای خود تراشیده است، از حمایتهای روسیه بهرهمند شود.
اما کافی است شما تنها به نقش روسیه در اعمال تحریمهای بینالمللی برای توقف برنامه تسلیحاتی- اتمی ایران نگاه کنید. جایی که روسیه با وجود تمام اشک تمساحهایی که برای ایران میریزد حتی یکی از قطعنامههای سازمان ملل را وتو نکرد و با امضای خود به تمامی آنها مشروعیت بخشیده است.
در سالهای گذشته در اکثریت مواردی که شما بررسی میکنید رابطه ایران و روسیه تنها به تثبیت و تامین منافع روسیه ختم شده و ایران از رابطه تنها لبخند روسها را به دست آورده است».