محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در پی گفتگوهای هستهای و غیرهستهای با مقامات آمریکایی، روز چهارشنبه ۲۹ آوریل در نشستی نیز در مرکز همکاریهای بین المللی دانشگاه نیویورک شرکت کرد.
در این نشست ظریف جملهای گفت که با واکنش برخی روزنامهنگاران داخل و خارج کشور روبرو شد.
وی مدعی شد: «:” ما درایران هیچ کسی را به خاطر عقیدهاش زندانی نمیکنیم … کسانی که دست به جرم میزنند، کسانی که قوانین را زیر پا میگذارند، نمیتوانند پشت عنوانهایی مانند روزنامهنگار یا فعال سیاسی پنهان شوند.”
علاوه بر کاربران شبکههای اجتماعی که نخستین واکنشها را به این ادعای ظریف با ظرافت تمام و گاه با طنز نشان دادند، نخستین واکنش را در ایران بهمن احمدی امویی در وبلاگ خود به نام «ما روزنامهنگاریم» نشان داد که در نامهای به ظریف زیر عنوان «آقای ظریف! من یک روزنامهنگار زندانی بودم» به این ادعای دروغِ ظریف اعتراض میکند. امویی روز پنج شنبه ۳۰ آوریل در وبلاگ خود مینویسد: «آقای ظریف !من بهمن احمدی امویی به خاطر مطالب، گفتگوها و مقالاتی که در روزنامههای قانونی کشور داشتم در سال ۸۸ به هفت سال و چهار ماه و ۳۲ ضربه شلاق محکوم شدم که در دادگاه تجدیدنظر به پنج سال و چهار ماه کاهش یافت و همه این مدت را در زندان اوین و رجایی شهر گذراندم. در طول مراحل بازجویی و به استناد حکم دادگاه و نظر بازجوی وزارت اطلاعات که خود را کارشناس معرفی میکرد، درباره مطالب منتشره در روزنامهها مورد پرسش قرار گرفتم. حتی بازجوی وزارت اطلاعات نوشتهها و گفتگوهایی را که در سالهای ۸۱ و ۸۲ داشتم در پوشهای با خود آورده بود و با اشاره به آنها میگفت: پرونده خیلی قطوری داری. چطور میخواهی اینها را پاسخ بدهی؟»
وی ادامه میدهد: «بهعنوان یکی از زندانیانی که به خاطر عقیده و مطالبی که در روزنامههای مختلف و قانونی کشور نوشتهام، مورد بازجویی، شکنجه روحی و جسمی قرار گرفتم و چند سالی را هم در زندان گذراندهام، شهادت میدهم همچنان که پیشازاین احمدینژاد و دیگر مقامات قضایی و سیاسی کشور دراینباره دروغ گفتهاند، دولت روحانی و وزیر خارجهاش نیز در این مورد دروغ میگویند.»
بهمن احمدی امویی آنگاه ظریف را به وبلاگ و نوشتههای خود رجوع میهد و مینویسد: «برای راستی آزمایی نیز به آقای ظریف، وزیر خارجه پیشنهاد میکنم با توجه به امکان دسترسی و کمکی که میتوانند از مقامات قضایی بگیرند، تمام صفحات و برگههای پرونده من و حکم صادره در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب را که توسط قاضی پیر عباس صادرشده، منتشر کنند. در این صورت مشخص میشود که چه کسی دروغ میگوید و دیگر مقامات جمهوری اسلامی برای پیدا کردن کلمه و جملهای مناسب در چنین مواردی دچار زحمت نخواهند شد. در این صورت مشخص خواهد شد که چه کسانی و پشت چه عنوان هایی خود را پنهان می کنند.»
امویی در پایان مینویسد: «البته من تنها یکی از زندانیان سیاسی و عقیدتی هستم که آقای محمدجواد ظریف، وزیر خارجه و پیشازاین شخص روحانی در مورد آنها بهدروغ قضاوت کرده است. کافی است برای برطرف شدن مشکل خودتان تنها از قوه قضائیه بخواهید اسناد پروندهسازیهایی را که با کمک نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ساختهشده و همچنین متن احکام صادره را منتشر کنند. در آن صورت خواهید دید که حتی در تلاشی که برای پروندهسازی صورت گرفته ،چقدر و به چه میزان به گفتهها، نوشتهها و عقاید این افراد برای محکوم کردنشان استناد شده است.
بعید نمی دانم همچنان که دولت پاک دست احمدی نژاد بزرگترین دزدی های تاریخ جهان را به نام خود ثبت کرد ، این دولت راستگویان نیز دروغ های بزرگ و زیادی تحویل مردم بدهد .»
یک روز بعد نیکآهنگ کوثر، کاریکاتوریست و روزنامهنگار، در مورد ادعای عجیب ظریف در سایت «خودنویس» مینویسد: «وقتی جواد ظریف مدعی میشود که کسانی به خاطر ارتکاب جرم به زندان افتادهاند، دقیقا میداند چه میگوید. لابد وقتی فرزند عیسی سحرخیز را دوسال پیش میدید و به او برای آزادی پدرش امید میداد، داشت با پسر یک مجرم همدلی میکرد. آیا مهدی سحرخیز دو سال پیش چنین استنباطی داشت؟ آیا ظریف به او گفته بود: «مهدی جان، به حق نان و نمکی که با پدرت در نیویورک خوردهام، سعی میکنم در بازگشت به تهران بگویم این مجرم گناهکار آلوده را که حالا متنبه شده ببخشند…قلبش خراب است و …». احتمالا نه.»
کوثر ادامه میدهد: «من، همکارانم و دوستانم حق زیستن آزاد و بدون درد را در ایران از دست دادهایم. ما حتی قوانین جمهوری اسلامی را نقض نکرده بودیم، اما بسیاری از ما هنوز کابوس بازجوییها و دردهای بعد از بازجویی را با خود به سرزمین میزبان آوردهایم.»
وی سپس به نقش روزنامهنگارانی اشاره میکند که به دلایل مختلف، چشم خود را بر واقعیت میبندد. کوثر در ادامه مینویسد: «اما غم من از این است که این همه دروغ و دغل ظریف و روحانی را بسیاری از همین همکاران میبینند، اما حتی به شکلی حرفهای و بهدور از موضعگیری، حاضر به بررسی پیشینه و مقایسه حرفهای اینان با کسانی چون احمدینژاد نیستند. من از دوستانم که تا تقی به توقی میخورد تحلیل سیاسی مینویسند میپرسم که چرا سخنان ظریف را با حرفهای روحانی، احمدینژاد و حتی خاتمی در باره زندانیان سیاسی کنار هم نمیگذارند و یک تحلیل در باره تفاوتها و علل بیان چنین سخنانی نمینویسند؟»
سردبیر سایت «خودنویس» روزنامهنگاران را از سیاستبازی، مصلحتاندیشی و سکوت فرصتطلبانه برحذر میدارد و میافزاید: «من از این ناراحتم که بسیاری از همکاران روزنامهنگارم حتی نمیتوانند اعضای خانودههایشان را ۵ سال به ۵ سال ببینند اما به خاطر امیدشان به تدبیریها، به نفع «مصلحت نظام» سکوت میکنند. گویی یک سرطان ناشی از تشعشعات هستهای نظام به نام «مصلحت نظام» به جان بسیاری از ما افتاده است که قبل از اینکه حواسمان باشد که روزنامهنگاریم و کارمان بیان واقعیتها به دور از منافع قدرت و حاکمیت، میخواهیم در مسیر نظام سیاسی حاکم قدم برداریم.
طرف در واشینگتن نگران هاشمی رفسنجانی است که مبادا سایهی او از سر کشور کم شود و «عقلگرایی» آسیب بخورد، آن یکی تا بادسنجش مسیر قدرت گرفتن سلیمانی را نشان میدهد، متوجه میشود که سرداری که دستش در خون هزاران کودک سوری دارد، یک عارف است، دیگری ناگهان روحانی را گورباچف ایران میخواند و یک امنیتی طرفدار سرکوب دانشجویان کوی دانشگاه را اصلاحگر جا میزند…»
کوثر سپس میپرسد: «اگر از ایران خارج شدهایم، آیا زنجیر اسارت را با خودمان به اینجا کشاندهایم؟ جواد ظریف دهها بار دروغ گفته. ظریف، در جلسهاش در دانشگاه نیویورک، گفت که وقتی طالبانی، رئیس جمهوری پیشین عراق او را در جلسهی شورای امنیت بغل کرده بود، سفرای کشورهای عربی حاضر تعجب کردند و که چطور رئیس دولت عراق که سالها با ایران در جنگ بوده، چنین رفاتری کرده است. ظریف به نمایندگان کشورهای عربی در سازمان ملل یادآوری کرده بود که در دوران جنگ ایران با عراق، حامی صدام بودند که کردهای عراق را بمباران شیمیایی کرده بود، اما ایران، از کردهای عراق حمایت میکرد. حالا آیا وقتش نرسیده به وزیر خارجهی نظام اندکی چیزهایی جا افتاده از حافظهاش را یادآوری کنیم؟
به نظرم باید به جواد ظریف که گویی دوران سربازیاش را هم در دفتر سازمان ملل در نیویورک طی کرده، یادآوری کرد که در سالهای دههی ۶۰، وقتی او و خانوادهاش از آزادیهای غیریواشکی آمریکا بهره میبردند، هزاران هزار ایرانی فقط به خاطر نظرها و اعتقاداتشان جان باختند. بسیاری از بهاییها به خاطر اعتقاداتشان اعدام شدند. کسانی که خیری از اسلام ندیده بودند و به دینی دیگر گرویده، کشته شدند.دراویش بسیاری سر به نیست شدند…اینان حتی بخت این را نیافتند که از خود دفاع کنند.
باید به جواد ظریف یادآور شد که هنوز خانوادههای قربانیان اعدامهای گستردهی ۱۳۶۷، نمیتوانند بر سر مزار فرزندان جانباخته از نظر متفاوت، بدون نگرانی فاتحه بخوانند.
باید به جواد ظریف یادآور شد که که کسانی که همین الان اعتقادی به نظام اسلامی ندارند، اعتقادشان را در رسانهها به شکلی قانونی بیان کنند».
نیک آهنگ کوثر در پایان، در نقبی کوتاه به همین چند سال پیش که قاعدتا هنوز نباید به «حافظه تاریخی» تبدیل شده باشد که بتوان فراموش کردناش را توجیه کرد مینویسد: در خرداد ۱۳۸۰ از خاتمی پرسیدند: «در این دور برای زندانیان سیاسی چه میکنید» خاتمی که در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده بود، گفت: «آنها حتما جرمی مرتکب شدهاند که در زندان هستند»!
در خرداد ۱۳۸۸، احمدینژاد گفت: «ما در ایران عنوانی به نام زندانی سیاسی نداریم. این را بارها مقامات قضایی اعلام کردهاند. در کشور ما قانون حاکم است…»
احمدینژاد سال ۱۳۹۰ هم گفت: «در ایران کسی به خاطر اظهار نظر در زندان نیست، چرا که در قوانین جمهوری اسلامی اظهار نظر آزاد است»
پارسال حسن روحانی گفت: «من فکر نمیکنم فردی به خاطر روزنامهنگاری یا فعالیت رسانهای دستگیر شده باشد.»
به نوشته «خودنویس» آرمان مستوفی مدیر رادیو فردا نیز متنی را در فیس بوک این رادیو در اعتراض به این دروغ آشکار وزیر خارجه «دولت اعتدال» پُست کرده است و از وی خواسته تا جرم کسانی را که به دلیل عقاید مختلف سیاسی و مذهبی در زندان هستند، اعلام کند.
آرمان مستوفی نوشته است:
«جناب آقای محمد جواد ظریف
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
شما در گفتگویی که روز چهارشنبه ۲۹ آوریل ۲۰۱۵ – ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴ از شبکه پی. بی. اس امریکا پخش شد، در پاسخ به پرسش چارلی رُز، روزنامهنگار امریکایی، گفتید که «ما در ایران کسی را به خاطر عقیده و نظرش زندانی نمیکنیم».
برای روشن شدن اذهان مردم و مخاطبان و پرهیز از ه رگونه سوء تفاهم، خواهش میکنم بگویید اگر روزنامه نگاران، دانشجویان، شاعران، نویسندگان، وکلای دادگستری و مدافعان حقوق بشر، مدافعان حقوق کارگران و اقلیتهای قومی و نیز دگراندیشان دینی مانند بهائیان، نوکیشان مسیحی و حتی مسلمانان شیعه دوازده امامی (درویشان گنابادی) که هم اکنون در زندانهای حکومت شما به سر میبرند، تنها به علت ابراز عقیدهای متفاوت با آنچه حکومت میخواهد، زندانی نشدهاند، جرمشان چیست؟
اگر بخواهید، میتوانیم فهرست زندانیان هر یک از گروههای یادشده را در اختیارتان قرار دهیم.
پاسخ شما، جناب آقای وزیر، هر چه باشد منتشر خواهیم کرد.
با احترام
آرمان مستوفی
مدیر رادیو فردا»
به نظر میرسد ظریف که مدتهاست در مرکز توجه سیاست داخلی و خارجی قرار گرفته و برخی روزنامهنگاران ایران نیز به دلایل سیاسی برخی مسائل را به روی خود نمیآورند، فکر نمیکرد با واکنش روزنامهنگارانی از زندان و تبعید روبرو شود که مدرک زنده و انکارناپذیری بر خلاف ادعای او هستند.