بر اساس گزارش مجلس شورای اسلامی سالانه حدود ۸۰ تا ۹۰ میلیون متر مربع پارچه چادر مشکی در ایران مصرف میشود. این درحالیست که میزان تولید آن در داخل کشور ۱ میلیون و ظرفیت واقعی کارخانههای تولیدی داخلی (یزدباف، حجاب و کرپناز) ۳۰ میلیون مترمربع برآورد شده است.

باید اضافه کرد که پیشفرض گزارش مجلس شورای اسلامی بر آن است که حداقل ۵۰ درصد جمعیت زنان ده سال به بالای ایران از پوشش چادر مشکی استفاده میکنند و بر همین اساس ظرفیت مصرف پارچه چادر مشکی سالانه از ۷۵ تا ۱۵۰ میلیون مترمربع برآورد میشود.
با این حساب بازار ایران با حجمی میان ۶۰ تا ۸۰ میلیون متر مربع و ارزش حدودی ۴۲ میلیون دلار در سال، به پارچه چادر مشکی نیاز دارد. در سالهای ۸۵ تا ۹۲ نزدیک به ۵۰۵ میلیون مترمربع پارچه چادر مشکی (به طور میانگین ۶۳ میلیون متر مربع در سال) به ارزش تقریبی ۳۳۳ میلیون دلار از کشورهای کره، ژاپن، تایوان، اندونزی و چین وارد بازار ایران شده است.
بر اساس آمارهای رسمی (نمودار شماره ۱) میزان وارادت پارچه چادر مشکی در سال ۱۳۸۶ در مقایسه با سال ۱۳۸۵ نزدیک به دو برابر افزایش پیدا میکند. علت این جهش مصوبه دولت نهم با هدف «دستیابی مصرفکنندگان به پارچه چادر مشکی با قیمتی مناسب» است که بر اساس آن حق ورودی این کالا از ۷۰ درصد به ۲۰ درصد کاهش یافته است. اما کاهش تعرفه گمرکی در آن سال و به تبع آن، دوبرابر شدن واردات نتوانست قیمت آن را کاهش داده (نمودار شماره ۲) و با این حساب قیمت نهایی تغییر نکرده و تنها سودی را به حساب صادرکننده و واسطه واردکننده واریز کرده است. این حجم از وارادت در سال ۸۶ درست در زمانی اتفاق میافتد که جواز تاسیس کارخانه چادرباف به دلیل عدم امکان واردات ماشینآلات تولیدی در همان سال لغو و شرکت نایزرین نیز به دلیل مشکلات اقتصادی مجبور به تعلیق تولید میشود.


غلامعلی رخصت، تولیدکننده پوشاک درگفتگو با روزنامه شهرآرا گفته است: «هرگاه در ایران بحث تولید چادر مشکی وارد مرحله عملی شده است، مافیای واردات با اقداماتی که انجام دادهاند، تولید چادر مشکی را زمین زدهاند». این درحالیست که به گفته مدیر کل دفتر نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت «واردات پارچه مشکی با هزینهای حدود هر متر ۱ و نیم تا ۲ دلار تمام میشود اما با ۳ تا ۱۰ برابر قیمت در بازار» به فروش میرسد.
مد چادر

سالهاست که در ادامه سیاستهای حجاب اجباری در ایران استفاده از پوشش چادر به عنوان «پوشش برتر» تبلیغ میشود. همزمان با این سیاستهای تبلیغی به مناسبتهای گوناگون جشنوارهها و نمایشگاههایی با عناوینی همچون «عفاف و حجاب» نیز برگزار میشود که در واقع سالن مد پوشش رسمی جمهوری اسلامی به شمار میرود بدون آنکه توانسته باشد زنان و به ویژه جوانترها را به خود جلب کرده باشد.
تا سالها پیش تنها یک مدل چادر معمولی و در برخی از مناطق چادری با عنوان چادرعربی مرسوم بود. در سالهای گذشته اما چادر ملی، دانشجویی، خبرنگاری، قجری و جلابیب و … نیز خودشان را وارد مدلهای چادر کردهاند.
اما بعضیها هم هستند که با «مدلینگ حجاب برتر» مخالف هستند. آنها بر این باورند که «یکی از ابزارهای تهاجم فرهنگی موضوع ترویج مدهای غربی ناسازگار با فرهنگ جامعه است که دشمن از آن استفاده میکند. در این میان برخی از طراحان اسلامی تلاش کردند تا مقنعههای بلند و آستین دار را نیز به چادرهای اسلامی اضافه کرده تا پوشش اسلامی و کاملی برای بانوان را به ارمغان بیاورند اما تهاجم فرهنگی در این حوزه هم وارد شده و اخیرا چادر هایی طراحی و در حال ورود به کشور به عنوان مد های جدید چادر است که نه تنها حجاب ندارد بلکه دور از عفاف بانوان ایرانی است که الگوی زندگی خود را حجاب فاطمی در نظر می گیرند».
از سویی دیگر برخی بر این باورند که بالارفتن قیمت چادر مشکی، «توطئه غرب» است چراکه با این قیمت خانوادههای کم درآمد را به سوی دیگر پوششها متمایل میکند.
ورشکستگی نساجی کشور زیر بار واردات
صنعت نساجی ایران با کیفیتی مطابق با استانداردهای بینالمللی پیشینه طولانی دارد. کارخانجات نساجی مازندران یکی از مشهورترین تولیدکنندگان انواع پارچه در ایران بود که جهانگردان را به محصولات خود جلب میکرد. اما پس از انقلاب اسلامی این صنعت رو به خاموشی نهاد و تا کنون نتوانسته خود را به صورت یک گزینه جدی در

مقابل پارچههای وارادتی مطرح کند. در این میان واردات چادر مشکی و حتی چادر نماز از چین، ضرورت تغییر سیاستها در حوزه نساجی را بیش از پیش یادآوری میکند.
آنچه در این موضوع اهمیت دارد نقش دولت در رونق بخشیدن به این صنعت (و البته صنایع دیگر) است. در واقع قاچاق و عدم حمایت از سرمایهگذار داخلی دو عامل بزرگی است که تمام جنبههای دیگر ضربه زننده به صنعت نساجی همچون فرسودگی ماشین آلات، عدم وجود مواد اولیه مرغوب و بالا بودن قیمت تمام شده محصول داخلی نسبت به محصول وارداتی چینی را در بر میگیرد.
این نکته در زمانی مطرح میشود که بر اساس برآوردهای رسمی واردکنندگان تنها پارچه چادر مشکی از ۱۷.۹۱ میلیون وارادات نزدیک به ۱۷۰ میلیون دلار درآمد به دست میآورند.
این در حالیست که به گفته رئیس هیات مدیره انجمن صنایع نساجی ایران در ۱۰ سال گذشته نزدیک به ۱۰۰ هزار کارگر در صنعت نساجی، بیکار شدهاند.

بیکاری کارگران ایرانی در زمانی صورت میگیرد که بر اساس آمار سازمان نساجی ایران تنها در ۴ ماهه اول سال ۹۳ بیش از ۳۴ میلیون دلار پنبه، ۱۱۳ میلیون دلار انواع نخ، ۹۷ میلیون دلار انواع پارچه و ۲۶ میلیون دلار پارچه چادر مشکی وارد ایران شده است. بخشی از این واردات به گفته محمد مروج رییس هیات مدیره انجمن صنایع نساجی از کشور هند و در ازای بخشی از پول بلوک شده نفت ایران تحت تحریمهای بینالمللی بر علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی است.
این همه در شرایطی است که بسیاری از کالاهای نامبرده پیش از این در ایران با کیفیت بالا تولید شده و نه تنها سبب رونق اقتصاد ملی و توازن در اشتغال شده بلکه صادر نیز میشدند. اما به دلیل عدم امنیت و فرار سرمایه و سرمایهگذار داخلی (سرمایهگذاری خارجی پیشکش!) و یک اقتصاد انگلی مبتنی بر دلالی و واردات، همگی از صحنه تولید خارج گشتهاند و اقتصاد کشور را به آستانه ورشکستگی رساندهاند. این حقیقتی است که لغو فوری همه تحریمها نیز قادر به ترمیم و بازسازی آن نیست مگر آنکه سیاست اقتصادی در ایران به طور بنیادی تغییر کند.