انتخابات سراسری بریتانیا بعد از طی مسیری طولانی سرانجام با خبری خوش برای حزب محافظهکار به پایان رسید. این انتخابات بنا به جهات گوناگونی دارای اهمیت بود:
۱) اولین انتخابات پس از رفراندوم استقلال اسکاتلند
باقی ماندن اسکاتلند در اتحادی که به پادشاهی متحد شناخته میشود از جهات سیاسی و البته تاریخی اهمیت بسیاری داشت. به همین جهت تمام احزاب انگلستان در مقابل خواست حزب ملیگرای اسکاتلند ایستادند و سرانجام توانستند با رای نه چندان محکمی پادشاهی متحد را زنده نگاه دارند. اما از فردای شکست حزب ملیگرای اسکاتلند و استعفای الکس سالموند از رهبری حزب، نیکولا استروجن این سمت را بر عهده گرفت. رهبری جدید این حزب همزمان با فرصت کار کمپینی آنها در روزهای رفراندوم این فرصت تاریخی را به حزب ملیگرای اسکاتلند داد تا بتواند برنامههای انتخاباتی این حزب را به پیش ببرند.
در واقع مردم اسکاتلند که سالها تمایلی به تاثیر در انتخابات بریتانیای کبیر نداشتند و تنها به دنبال سیاستهای داخلی اسکاتلند بودند در این دوره به دنبال ورود تمام قد به پارلمان سراسری بودند.
۲) بریتانیای چند حزبی
به صورت سنتی قدرت میان دو حزب محافظهکار و کارگر تقسیم شده است. در این میان حزب لیبرال دموکرات با فراز و نشیب اما شریک قدرت بود. در انتخابات این دوره حضور احزاب جدید همچون حزب سبز و حزب استقلال پادشاهی متحد و از سویی دیگر قدرت گرفتن حزب ملیگرای اسکاتلند چهره سیاسی بریتانیا را تغییر داد. با اینکه هنوز احزاب کوچک جایی در قدرت ندارند اما این همه نوید یک جامعه سیاسی چند رنگ در بریتانیا را میدهد که در آینده میتواند قدرت مرکزی را بین شرکای سیاسی تقسیم کند.
۳) نتایج انتخابات پارلمان اروپا
کسب اکثریت آرا در بریتانیا توسط حزب استقلال پادشاهی متحد زنگ هشدار را برای احزاب بزرگ (محافظهکار و کارگر) به صدا در آورد. برای اولین بار در تاریخ معاصر بریتانیا حزبی خارج از احزاب دوگانه در یک انتخابات پیروز میشود و از همان روز پیروزی اعلام میکند که برای انتخابات سراسری برنامه دارد. بسیاری این حزب را بخشی از اتحاد احزاب راست افراطی اروپا میدانند اما عدم اتحاد حزب استقلال پادشاهی متحد با حزبی همچون جبهه ملی فرانسه نشان میدهد که این حزب تمایلی ندارد آینده سیاسی خود را با آنها یکی کرده و به دنبال برنامهای بلندمدت و البته ماندگار در محدوده بریتانیا است.
۴) نظرسنجیها
نتایج بیشتر نظرسنجیها یک رقابت شانه به شانه میان دو حزب محافظهکار و کارگر را نشان میداد. این نزدیکی در نظرسنجیها هر تک رای شهروندان بریتانیا را برای احزاب رنگارنگ از اهمیت بسیاری برخوردار میکرد. از سویی دیگر هر دو حزب عمده بریتانیا به سراغ کمپین انتخاباتی باراک اوباما رفتند تا از تجربه موفق آن به نفع خود استفاده کنند.
۵) انتخاب شهرداریها
حزب محافظهکار با از دست دادن قدرت ۲۳۶ در برابر پیروزی حزب کارگر در ۳۲۴ شورای شهر در بریتانیا با انتخابات سختی در انتخابات پارلمانی روبرو بود. حزب کارگر از آن پیروزی استفاده کرد و آن را نشانه شکست سیاستهای دولت ائتلافی دانسته و به آن حمله کرد. اما آنچه در شهرداریها و پارلمان اروپا اتفاق افتاد نشان داد شهروندان بریتانیا در هر انتخاباتی به دنبال سیاستی مشخص هستند که الزاما در یک حزب مشخص منحصر نشده است.
نتایج شگفتانگیز
حزب محافظهکار به رهبری دیوید کامرون اولین دولت ائتلافی پس از جنگ جهانی دوم است که توانست اکثریت آراء را چنان به دست آورد که در شب شکست بزرگ حزب لیبرال دموکرات دیگر به اتحاد با آنها نیازمند نباشد. (نمودار شماره ۱ وضعیت آراء احزاب عمده بریتانیا در ۷۰ سال گذشته را نشان میدهد)
نتیجه نهایی انتخابات بر خلاف تمام نظرسنجیها که رقابت شانه به شانه احزاب اصلی را نشان میداد با اختلافی بسیار زیاد به پایان رسید. اما این انتخابات تنها یک بازنده نداشت و ۳ حزب از ۷ حزب اصلی بریتانیا میبایست رهبرانی جدید برای خود انتخاب کنند.
اد میلیبند رهبر حزب کارگر که بدترین نتیجه انتخابات بعد از ۱۹۸۳ را به دست آورده از مقام خود استعفا داد. در میان اعضای سابق و کنونی حزب کارگر همچون دوید بلانکت وزیر کشور کابینه تونی بلر صحبت از لزوم بازگشت حزب کارگر از چپروی است. در واقع با این شکست به نظر میرسد دورهای جدید از قدرت گرفتن «بلریست»ها در حزب کارگر را شاهد باشیم.
نیک کلگ رهبر حزب لیبرال دموکرات که حزبش ۴۹ صندلی پارلمان بریتانیا را از دست داده، استعفای خود را اعلام کرده است. کلگ که خود با رای تاکتیکی اعضای حزب محافظهکار توانست به پارلمان راه پیدا کند، بسیاری از نیروهای کلیدی از جمله وزرای دولت ائتلافی را از دست داده و با پیروزی قاطع حزب محافظهکار جایی دیگر در کابینه نخواهد داشت. حزب لیبرال دموکرات در تعداد زیادی از حوزههای انتخاباتی نتوانست حتی ۵ درصد مجموع آراء را به دست آورد و بر اساس قانون انتخابات، بیعانه ۵۰۰ پوندی کاندیداهای خود را نیز از دست داده است. این حزب در حوزهای همچون کستل پوینت با به دست آوردن تنها ۸۰ رای (۰/۲ درصد) بدترین نتیجه ممکن از زمان تاسیس این حزب در ۱۸۵۹ را در برخی حوزهها به دست آورد.
نایجل فاراژ رهبر حزب استقلال پادشاهی متحد نیز نتوانست به پارلمان بریتانیا راه پیدا کند و حزب وی تنها توانست ۱ صندلی را تصاحب کند. نامزد پیروز این حزب پیش از این عضو حزب محافظهکار بود و در حین دوران نمایندگی خود به حزب استقلال پادشاهی متحد ملحق گشت. فاراژ در مصاحبهای که پس از اعلام شکست او در انتخابات انجام داد با تاکید بر اینکه «حزب او با ۴ میلیون رای تنها ۱ نماینده دارد و سیستم انتخاباتی کشور باید تغییر کند» اضافه کرد: «روز گذشته بسیاری به من گفتند که ما برنامههای شما را قبول داریم اما نمیتوانیم اجازه دهیم که ائتلاف احزاب کارگر و ملیگرای اسکاتلند به قدرت برسند». نکتهای که جک استراوو وزیر امور خارجه کابینه تونی بلر نیز به آن اشاره داشته و گفته است: «در روزهای پایانی انتخابات اکثر کسانی که از حزب محافظهکار به سمت استقلال پادشاهی متحد رفته بودند به جایگاه قبلی خود بازگشتند اما این اتفاق در مورد حزب کارگر و اعضای جدا شدهاش در حزب ملیگرای اسکاتلند رخ نداد».
شمار کرسی احزاب در پارلمان جدید بریتانیا به این ترتیب خواهد بود: حزب محافظه کار: ۳۳۱، حزب کارگر:۲۳۲، حزب ملی اسکاتلند: ۵۶، حزب لیبرال دموکرات: ۸، حزب وحدتگرای دموکراتیک (ایرلند شمالی):۸، و حزب استقلال بریتانیا: ۱ کرسی.
شکستهای بزرگ
حزب کارگر تمام صندلیهای خود را در اسکاتلند از دست داد که برخی از آنها از اهمیت بسیاری برخوردار بود. داگلاس الکساندر استراتژیست و مسئول ستاد انتخاباتی حزب کارگر و همچنین وزیر امور خارجه در کابینه سایه جای خود را به ماری بلک، دانشجوی ۲۰ سالهای داد که حالا جوانترین عضو تاریخ پارلمان بریتانیا به شمار میرود.
جیم مورفی رهبر حزب کارگر اسکاتلند نیز نتوانست در مقابل سیل پیروزی کاندیداهای حزب ملیگرای اسکاتلند شانسی داشته باشد. او جایگاه نمایندگی خود را که ۲۰ سال در اختیار داشت با اختلاف ۴۰۰۰ رای واگذار کرد و حالا او نیز در مقابل درخواست استعفا از جایگاه رهبری حزبیاش در اسکاتلند است، مقامی که بعد از سال ۲۰۱۴ به دست آورده بود.
اما شاید بزرگترین شکست حزب کارگر را بتوان در واگذار کردن جایگاه اد بال وزیر اقتصاد کابینه سایه با اختلاف نزدیک به ۴۰۰ رای به کاندیدا حزب محافظهکار دانست. با این حساب دست رهبر پارلمانی حزب کارگر در دوره آینده بسیار بسته خواهد بود.
وینس کیبل وزیر بازرگانی دولت ائتلافی که از سال ۱۹۹۷ به عنوان نماینده حزب لیبرال دموکرات در پارلمان حضور داشت جای خود را به تیانا ماتیاس از حزب محافظهکار واگذار کرد. ماتیاس در سخنانی که پس از اعلام نتایج انجام داد ضمن تشکر از کیبل، دوره نمایندگی او را فراموش نشدنی توصیف کرد.
دنی الکساندر وزیر خزانهداری دولت ائتلافی نیز نتوانست در مقابل پیروزیهای حزب ملیگرای اسکاتلند ایستادگی کند و با اختلاف نزدیک به ۱۰ هزار رای جایگاه خود را از دست داد.
اد دوای وزیر انرژی کابینه ائتلافی نیز که از سال ۱۹۹۷ نماینده حزب لیبرال دموکرات بود جای خود را با اختلاف نزدیک ۳۰۰۰ رای به کاندیدای حزب محافظهکار واگذار کرد. او پس از اعلام شکست انتخاباتیاش گفت: «حزب ما هزینه ائتلاف با حزب محافظهکار را پرداخت میکند و به دلیل هشدارها پیرامون ائتلاف احزاب کارگر و ملیگرای اسکاتلند است که در مقابل محافظهکاران شکست خورده است».
سمیون هاگز که پیس از این دو بار برای رهبری حزب لیبرال دموکرات اقدام کرده بود پس از ۳۲ سال نمایندگی در پارلمان بریتانیا، پنجشنبه شب جایگاه خود را به کاندیدای حزب کارگر داد تا مجموعه شکستهای لیبرال دموکراتها برگهای دیگر را نیز به نام او ثبت کند.
دفتر شکستهای بزرگ لیبرال دموکراتها با نام چالرز کندی پایان مییابد. شخصیت کلیدی حزب که نزدیک به ۳۰ سال در اسکاتلند جایگاه مطمئنی را داشت اما نتوانست در برابر برخواستن موج پیروزی ملیگراهای اسکاتلندی مقاومت کند.
و در پایان شکست دیگری که شاید برای ایرانیان شناختهتر باشد نصیب جورج گلووی شد. نماینده تندرویی که پیروزی خودش در سال ۲۰۱۲ را «بهار بردفورد» نامیده بود حالا باید شکست خود در مقابل کاندیدای جوان حزب کارگر را مشاهده کند (نمودار شماره ۳ وضعیت آراء احزاب عمده اسکاتلند در ۷۰ سال گذشته را نشان میدهد).
نشانهها و درسها
بازار بریتانیا (FTSE) با رشد ۱/۵ درصدی در روز جمعه به پیروزی محافظهکاران در انتخابات خوشآمد گفت. اما این پیروزی خبرهای خوبی برای همسایههای اروپایی بریتانیا ندارد، چراکه دیود کامرون در اولین سخنرانی خود پس از دیدار با ملکه بریتانیا و قبول مسئولیت تشکیل دولت جدید مجددا به برگزاری رفراندوم عضویت در اتحادیه اروپا تاکید کرد. (برای آگاهی بیشتر میتوانید گزارش کیهان لندن زیر عنوان «بریتانیای کبیر» در جستجوی نقش گمشده خود در سیاست جهانی را مطالعه فرمایید)
این انتخابات نیز نشان داد که رای هر شهروند چگونه میتواند در سرنوشت آنها تاثیرگذار باشد. در منطقه مرکزی ایلنیگ (در غرب لندن) تنها ۲۷۴ رای فرصت انتخاب دوباره نماینده حزب محافظهکار را گرفت.
درس دیگر این انتخابات نقش رهبری در پیشبرد برنامههای حزبی است. کارشناسان یکی از دلایل شکست حزب کارگر را شخصیت رهبری اد ملیبند دانسته، همان طور که شخصیت نیکولا استروجن را یکی از عوامل پیروزی قاطع حزب ملیگرای اسکاتلند میدانند. موضوعی که دیوید کامرون نیز به خوبی از آن در هدایت حزب خود بهره برده و توانسته است بعد از رهبری اولین دولت ائتلافی در ۷۰ سال گذشته تاریخ بریتانیا حال با خیالی راحت دولتی یکدست تشکیل دهد. اما او در دوره آینده با یک حزب ملیگرای قدرتمند روبرو است که پیش از این به آنها وعده قدرت بیشتر در امور داخلی را داده بود و حالا پس از پیروزی در انتخابات با تاکید اتحاد اما بازهم بر وعدههای پیشین خود تاکید میکند.
از سویی دیگر تمام نگرانیها از قدرت گرفتن نیروهای راست افراطی و ضد مهاجر همچون استقلال پادشاهی متحد با اینکه نزدیک به ۴ میلیون رای به دست آوردند اما تنها توانستند ۱ نماینده را راهی پارلمان کنند.
و نکته پایانی در این انتخابات بیشتر شدن نقش زنان در نظام سیاسی بریتانیاست. در حال حاضر رهبری سه حزب ملیگرای اسکاتلند، ملی گرای ولز و حزب سبز را زنان برعهده دارند. از سویی دیگر تعداد زنان منتخب در این انتخابات با اینکه بسیار کم (۶ درصد) اما آنقدر افزایش یافته است تا بتوان امیدوار بود که جامعه سنتی سیاسی بریتانیا نیز به سوی برابری جنسیتی گام بردارد.