سوار اتومبیلشان شده و راهی جادهها میشوند. کسی اما با اطمینان خاطر نمیداند آیا به سلامت به مقصد میرسد یا نه.
جادههای ایران را بسیاری «جادههای مرگ» مینامند. کشوری که در میان ۱۹۰ کشور دنیا از نظر ایمنی و تصادفات رانندگی رتبه ۱۸۹ را کسب کرده و تنها سیرالئون است که وضعیت بدتری نسبت به ایران دارد.
آمارهای سازمان پزشکی قانونی نشان میدهد که در فاصله بیست سال از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۹۳ چهارصد هزار ایرانی جان خود را در جادهها و به دلیل تصادفات رانندگی از دست دادهاند. خطای رانندگان همچنان در میان علتهای تصادفات رتبه نخست را به خود اختصاص داده است.
بر اساس اعلام کمیسیون ایمنی راههای کشور ۳۰.۸ درصد تصادفات به دلیل بی احتیاطی رانندگان و عدم رعایت فاصله با اتومبیل جلویی٬ ۲۵.۲ درصد مربوط به انحراف به چپ٬ ۲۲.۶ درصد سرعت غیرمجاز٬ ۹ درصد عدم توانایی کنترل وسیله نقلیه٬ ۵.۶ درصد عدم رعایت حق تقدم و ۶.۸ درصد هم سایرموارد است. به عبارتی، بر اساس آمارهای رسمی، خطای انسانی دلیل اصلی تصادفات رانندگی است.
اما بر بستر جامعهشناختی٬ علت اصلیِ فرهنگ ضعیف رانندگی در میان مردم ایران چیست؟ سعید پیوندی استاد جامعهشناسی دانشگاه لورن فرانسه در این زمینه معتقد است که فرهنگ رانندگی در هر کشوری بخشی از فرهنگ عمومی آن کشور است و نمیتوان آن را از فرهنگ عمومی جامعه جدا کرد و در این فرهنگ٬ رابطه متقابل مردم با قوانین و هنجارهای رسمی و همچنین رابطهای که با «دیگری» به عنوان عضوی از جامعه دارند مهم است.
در این میان، هر زمان که سخن از تصادفات جادهای میشود٬ انگشت اشاره بسیاری از مسئولان و کارشناسان مردم را نشان میدهد با بیان اینکه ایران جامعهای قانونگریز است و مردم به راحتی قانون را زیر پا میگذارند.
اما آیا علت بی اعتنایی مردم بیشتر به بی اطلاعی آنها از قوانین بر میگردد یا اینکه به صورت ناخودآگاه و یا حتی خودآگاه این رفتار نشانه نوعی اعتراض و نارضایتی از شرایط موجود است؟
سیعد پیوندی در این زمینه میگوید که قانونشکنی و عدم احترام به قوانین میتواند یکی از اشکال مقاومتِ فکر شده و یا ناخودآگاه در مقابل نهادهای رسمی و چارچوبهای قانونی باشد اما به صورت کلیتر آنچه باید در جامعهای مثل ایران به آن توجه کرد نوع رابطه مردم با قوانین و اخلاق عمومی است.
به گفته وی در جامعه مدنی٬ دولت و نهادهای رسمی٬ نماینده اخلاق عمومی هستند و با رفتارهای خود الگوها را به جامعه معرفی میکنند. اما در جامعهای که گاهی متولیان قانون مرتکب خطاهای متعدد میشوند٬ اعتماد عمومی نسبت به این نهادها کاهش مییابد و رابطه مردم با آنها سست میشود و به همین ترتیب رفتار مردم میتواند کنشی مقاومتی در برابر وضع موجود باشد.
اسفند ماه سال گذشته اسماعیل احمدی مقدم فرمانده وقت نیروی انتظامی ایران ٬تلفات جادهای سالانه کشور را با کشتگان جنگ ایران و عراق در یک سال برابر اعلام کرد. آمارها میگویند که در تصادفات رانندگی٬ بی دقتی رانندگان و اشتباهات انسانی نقش نخست را دارد . در حالی که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در جوامعی که احترام به قانون نهادینه شده مردم با حضور یا بدون حضور پلیس و ناظر خود را ملزم با رعایت قوانین رانندگی میدانند حال آنکه در ایران در بیشتر مواقع رانندگان اگر احساس کنند چشمی آنها را نمیپاید، قوانین راهنمایی و رانندگی را نادیده میگیرند. مقصر اصلی یا دلایل به وجود آمدن چنین شرایطی چه کسانی و یا چه نهادهایی هستند؟
دکتر سعید پیوندی نهادهای رسمی را مقصران اصلی میشمارد و توضیح میدهد: از دو به بعد میتوان مسئولان را مقصر دانست. نخست اینکه نهادهای رسمی با رفتارهای عمومی نادرست خود و گاه قانونشکنی مجریان قانون نوعی بی اعتمادی را در مردم ایجاد کردهاند و دوم اینکه دولت در انجام وظایف خود برای بهبود شرایط کوتاهی میکند.
به گفته این جامعهشناس٬ اگر تعداد کشتههای جادههای ایران را با کشوری مانند فرانسه مقایسه کنیم٬ با توجه به نسبت جمعیت و تعداد اتومبیلها٬ میزان قربانیان جادهای ایران ۲۰ برابر فرانسه است. این در حالیست که در فرانسه در ۱۵ سال اخیر به دلیل اقداماتی که نهادهای رسمی انجام دادهاند میزان مرگ و میر تصادفات جادهای تقریبا یک سوم کاهش پیدا کرده است.
علاوه بر خطای انسانی٬ استاندارد نبودن تعدادی از خودروهای تولید شده در داخل کشور و مجهز نبودن جادهها به امکانات و تجهیزات ایمنی و نبود نظارت کافی پلیسهای راهنمایی و رانندگی بر رانندگی در جادهها از جمله عواملی هستند که در تصادفات جادهای نقش دارند.
پلیس ایران در مواردی سعی کرده تا کارخانجات داخلی سازنده اتومبیل را وادار به رعایت استانداردهای لازم کند اما هنوز برخی از اتومبیلهای پرتولید از استانداردهای لازم برخوردار نیستند.
دکتر سعید پیوندی برای کاهش تصادفات جادهای٬ در کنار نظارت بیشتر پلیس بر جادهها و افزایش تجهیزات و امکانات٬ به بازسازی فرهنگ اشاره میکند و میگوید دولت میتواند این کار را از طریق نظامهای آموزشی٬ رسانههای همگانی و تریبونهای متعددی انجام دهد که در اختیار دارد.
او مسئله فساد در نظام اداری کشور را نیز یادآوری کرده و میگوید: پلیس فاسد نمیتواند نقش نظارتی خود را به خوبی ایفا کند. به گفته سعید پیوندی رانندگان متخلف میدانند که در بسیاری از موارد میتوانند با پرداخت رشوه پلیس را بخرند و این خود احترام به مقررات را بسیار کاهش میدهد.
دکتر سعید پیوندی میافزاید، مهمتر از همه باید رابطه نهادهای رسمی با مردم تغییر کند و از یک رابطه غیرمشارکتی و یکسویه به رابطهای مبتنی بر احترام متقابل تغییر کند.
این جامعهشناس معتقد است که در جوامع دموکراتیک که انتخابهای رهبران آنها با انتخابات آزاد انجام میشود مردم احساس تعلق به جامعه میکنند و فکر میکنند با نقش خود در انتخابات میتوانند حاکمان را تغییر دهند حال آنکه در جامعه ایران این احساس به صورت کامل در مردم وجود ندارد و به همان نسبت اعتماد مردم به حاکمان نیز آسیب دیده است.
به نظر میرسد تا زمانی که تغییرات ساختاری در ایران صورت نگیرد، جادههای مرگ همچنان یکی از دلایل مهم مرگ و میر در ایران باشد.