در خبرها آمده بود جمهوری اسلامی ۷۵ درصد پیچ و مهرههای مورد نیاز خود را از چین وارد میکند. در خبر دیگری میخوانیم: وارد کردن مهر و تسبیح از چین؛ ما کجائیم و دیگران کجا!

در یک گزارش هم فهرستی از آلات و ابزاری به چشم میخورد که از جاهایی مثل قبرس، هند، ترکیه، لوگزامبورگ، گرانادا و پاراگوئه وارد ایران میشود. ابزاری ظاهراً پیش پا افتاده که در هر خانه، اداره و رستوران باید دم دست باشد. در حال حاضر انواع و اقسام اتومبیلهای چینی، کرهای، ژاپنی و فرانسوی هم در ایران مونتاژ میشود. اما تا آنجا که حافظه مردم ایران یاری میکند، هیچ گونه تولیدات صنعتی که ساخت خود ایران باشد در فروشگاهها دیده نمیشود. دراین سالها و پس از اعمال تحریمها بر ایران، رهبر رژیم، امام جمعهها، نمایندههای مجلس و آخوندهای حکومتی هر روز از تلاش برای خودکفا شدن در تولیدات داخلی و بینیازی از محصولات ساخت خارج و عبور از تحریمها از طریق شکوفایی استعدادها همراه با معجزاتی که به خاطر لطف خاص خداوند نصیب جمهوری اسلامی شده حرف میزنند. این داستانهای عاری از حقیقت که با هدف انحراف افکار عمومی از سختیهای زندگی ناشی از تحریمها از سوی رهبر حکومت ساخته و پرداخته میشود به داستانهای تخیلی ژول ورن نویسنده نامدار فرانسوی میماند که در زمان خود بسیار سرگرم کننده بود.
و اما تحریمها و مصوبات شورای امنیت سازمان ملل متحد که خامنهای آنها را غیرقانونی و بیاثر میداند و احمدینژاد آنها را کاغذ پارهای میخواند، در طول زمانی نه چندان طولانی ساختار اقتصاد ایران را عملاً لِه کرده است.
رئیس مجلس شورای اسلامی و نمایندههای این مجلس، رئیس قوه قضائیه، فرماندهان سپاه، ارتش، بسیج، مقامات امنیتی، امام جمعههای حتی ده کورهها و آخوندهای وابسته به رژیم به طور روزمره درباره تحریمها و مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ سخنرانی میکنند. و همزمان تیم مذاکرات هستهای ایران متشکل از محمدجواد ظریف وزیر خارجه، تخت روانچی و عراقچی معاونان او، بعیدینژاد کارشناس حقوقی، حسین فریدون برادر حسن روحانی و نماینده او و همچنین علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ماههاست روزها و شبهای متوالی و گاهی نیز شب تا صبح به گفتگو و چانهزنی با وزرای خارجه ۱+۵ مشغول بوده و هنوز هم هستند اما رسیدن به نتیجه دلخواه جمهوری اسلامی در این مذاکرات در آیندهای نزدیک به دست آمدنی به نظر نمیرسد.
نزدیک به ۲۰ سال پیش هیاتی از سوی جمهوری اسلامی به کشورهای کره جنوبی، برزیل، مالزی و اندونزی اعزام شد تا گزارشی از دستاوردهای تحسینبرانگیز صنعتی این کشورها تهیه کند. گزارش این هیات در بازگشت به ایران در اختیار مسئولان حکومت قرار گرفت اما کسانی که آن روزها هم خود را به دلواپسی میزدند و معتقد به کشیدن حصار و حفر خندق به دور ایران بودند، حتی الگوبرداری از کشورهای بدون درآمد نفتی که فقر را پشت سر گذاشته بودند را صلاح ندانستند و گفتند این کشورها در آغاز حرکت به سوی اقتصاد شکوفا از همکاریهای آمریکا، ممالک غربی و بانک جهانی برخوردار بودهاند و اگر ما بخواهیم با روش آنها به پیروزیهای اقتصادی دست پیدا کنیم، باید همان راهی را که آنها رفتهاند برویم و طبیعتا پای آنها به ایران باز میشود که در آن صورت موجودیت رژیم به خطر میافتد. البته کسانی که این حرفها را میزدند دلواپسانی بودند که مانند دلواپسان کنونی نگران موقعیت خودشان بودند نه مملکت و نه مردم ایران. هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و محمود احمدینژاد رؤسای جمهوری ۲۰ سال گذشته نیز از پشتیبانی علی خامنهای رهبر از راه رسیده رژیم که همه رؤسای جمهوری را رقیب و مزاحم خود میداند و با همه آنها مشکلات جدی داشته است برخوردار بودند ولی با این همه او با این سه رئیس جمهوری برای تغییر ساختار اقتصادی ایران همراهی نکرد. اما حسن روحانی زمانی رئیس جمهوری شد که تجربه حوادث سال ۸۸ و شعارهای مردم مانند «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» تردید خامنهای و آخوندهای همفکر او را در اینکه ملت از حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی متنفرند و از هر فرصتی برای براندازی آن استفاده خواهند کرد به یقین مبدل کرد.
بنا بر این جمهوری اسلامی در ادامه همان طرز تفکر واپسگرایانه تنها در صورتی به اجرای طرحهای صنعتی و اقتصادی با همکاری کشورهای پیشرفته تن در میدهد که برای ادامه حیات خود راه دیگری نداشته باشد. همان طور که وقتی تحریمها اثرات خود را نشان داد و صدور و فروش نفت ایران با اراده آمریکا و کشورهای غربی متوقف شد، و حتی به دلیل تحریمهای بانکی و ارزی درآمد مختصر صادرات غیرنفتی هم به دست ایران نرسید آن وقت بود که رهبر فرزانه خم شدن کمر خود را تائید کرد و همزمان نگرانی از تکرار حوادث سال ۸۸ و خطر ریختن مردم به خیابانها به دلیل شرایط بد معیشتی دور سر او شروع به چرخیدن کرد و به ناچار اختیارات خود را به مذاکره کنندگان هستهای تفویض نمود و به آنها گفت مرا فقط در جریان کلیات قرار دهید. البته ولی فقیه چند هفته پیش بار دیگر صدای خود را بلند کرد که لغو تحریمها و امضای موافقتنامه بایستی همزمان انجام شود اما شرایط حاکم بر مذاکرات به وضوح نشان میدهد طرفهای مذاکره با این درخواست موافقت نخواهند کرد بنا بر این بعد از چند روز رهبر نیز موضوع را فراموش کرد.
از سوی دیگر سالها مثل برق گذشت، کره جنوبی، برزیل، مالزی و اندونزی و حتی آرژانتین از جرگه کشورهای فقیر خارج شدند و به گروه کشورهای صنعتی پیوستند. کره جنوبی حتی در تصرف بازار محصولات الکتریکی و الکترونیکی و ساخت کشتیهای غولپیکر باری و مسافربری روی دست بزرگان این صنایع بلند شد و بازار وسایل خانگی را هم تقریباً به انحصار خود درآورد.
برزیل نیز مانند کره جنوبی و آرژانتین و ژاپن توانایی غنیسازی اورانیوم را تا میزان قابل توجهی دارد. این کشور به جهشهای چشمگیری نیز در تولیدات صنعتی نائل شده و مسابقههای جام جهانی فوتبال را اخیراً برگزار کرد و این روزها سرگرم تهیه مقدمات میزبانی بازیهای المپیک ۲۰۱۶ است که کاری است بسیار عظیم. گفتنی است در تمام مدتی که این کشورها به پیشرفتهای قابل ملاحظهای در بخش اقتصاد و صنعت دست یافتند و زندگی بهتری برای مردم خود به وجود آوردند، جمهوری اسلامی سرگرم ارسال اسلحه و گسترش نفوذ از طریق حزبالله در لبنان، حماس، عراق و یمن بود که ذرهای به بهبود وضع زندگی مردم نیازمند ایران کمک نمیکرد. زمانی که میخائیل گورباچف رئیس جمهوری سابق اتحاد جماهیر شوروی شالوده رژیم شوراها را به هم ریخت، و به دنبال آن اقمار اروپای شرقی مسکو نیز فرو پاشیدند، دولت باهوش ترکیه به سرعت برق و باد بساط خود را در جمهوریهای تازه استقلال یافته آسیای میانه پهن کرد و برخلاف جمهوری اسلامی که به فکر اعزام آخوندهای مبلغ و توزیع قرآن و جزوههای تعلیمات دینی و شرعیات به زبانهای فارسی، ترکی و روسی به آن کشورها بود، سرگرم صادر کردن محصولات خوردنی، پوشیدنی، نوشیدنی و دیگر احتیاجات روزمره مردم تازه از زیر یوغ شوروی رها شده به آن کشورها شد و در نتیجه دیگر جایی برای حضور و نفوذ جمهوری اسلامی در عرصههای بازرگانی، اقتصادی، صنعتی و حتی مذهبی در جمهوریهای آسیای میانه باقی نماند و تازه سران این ممالک از جمهوری اسلامی به خاطر تحریکات و تبلیغات مذهبی در کشورهای خود بسیار ناخشنود و عصبانی بودند.
چرا پنهانکاری؟
در اینجا باید گفت جمهوری اسلامی اگر واقعا آن طور که حالا ادعا میکند غنیسازی اورانیوم را برای تولید برق و رفع نیازهای دارویی و پزشکی میخواهد، چرا فعالیتهای هستهای خود را سالها پنهان نگاه داشته بود در حالی که میتوانست مانند دیگر کشورهایی که دارای راکتورهای متعدد و توانایی غنیسازی هستند سازمان انرژی اتمی را در وین در جریان فعالیتهای خود قرار دهد. اما شواهد موجود حاکی از آن است که جمهوری اسلامی تصمیم داشته مانند کره شمالی بعد از انجام نخستین آزمایش هستهای یک «آس» روی میز بگذارد و انگشت شصت خود را به آمریکا و کشورهای غربی و همسایگان عرب خود نشان دهد و بگوید حالا مرد میخواهیم بگوید بالای چشم جمهوری اسلامی ابروست.
شوروی سابق الگوی جمهوری اسلامی
به عقیده بسیاری، رژیم جمهوری اسلامی از نخستین روزهای تاسیس شباهتهای نزدیکی به سیستم اتحاد جماهیر شوروی داشته است. مانند ادعای عدالت و حمایت از مستضعفان. ترویج ایدئولوژی حکومت اسلامی در کشورهای مسلمان همسایه و دورتر، کاری که دهها سال کرملین میکرد. تحمیل هزینههای سنگین نظامی به بودجه کشور در حالی که اکثریت مردم از مواد غذایی کافی محروم بودند و آن طور که همه شاهد بودند قفسههای خالی از مواد غذایی فروشگاهها و صفهای طولانی در مقابل آنها نشان از فقر اقتصادی رژیم سوسیالیست مسکو داشت. بخش بزرگی از مردم ایران هم به شهادت آمارهای خود رژیم در حال حاضر زیر خط فقر بسر میبرند در حالی که از افتخارات جمهوری اسلامی رونمایی هر چند ماه یک بار از سلاحهای تولید رژیم است.
شوروی کوبا را به اقمار خود اضافه کرد. جمهوری اسلامی هم در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد با هوگو چاوز رئیس جمهوری ونزوئلا بسیار نزدیک شد به طوری که طرفین ادعا میکردند یک روح در دو جسم هستند. جمهوری اسلامی فعالیتهای گسترده نظامی و بازرگانی در آن کشور داشت و کم کم کاراکاس را به عنوان حیات خلوت خود در آمریکای جنوبی یاد میکرد.
در شوروی سابق منتقدین و معترضین رژیم را به سیبری تبعید میکردند. در ایران نیز دقیقا به همین شکل با مخالفان برخورد میشود. این هفته روزنامههای ایران نوشتند زیدآبادی زندانی سرشناس و فعال مدنی هفته آینده پس از تحمل ۶ سال حبس از زندان آزاد میشود و بلافاصله برای ادامه زندگی در تبعید به گناوه فرستاده خواهد شد.
در دوران استالین و پوتین دستور قتل و حذف مخالفان رژیم در خارج از شوروی صادر میشد و همچنان میشود. در رژیم جمهوری اسلامی نیز قتل بسیاری از مخالفان حکومت از جمله دکتر شاهپور بختیار نخست وزیر پیشین، ارتشبد اویسی، شهریار قوام، خلبان محمدی، فریدون فرخزاد، دکتر مظلومان، شرفکندی و صدها نفر دیگر در خارج از ایران و بسیاری نیز مانند فروهرها در داخل ایران صورت گرفت. و دست آخر باید به نصب تصاویر عظیم سران رژیم اتحاد جماهیر شوروی، لنین، استالین، خروشچف و دیگران در بزرگراهها، شهرها و سردر و درون سالنهای ادارات، استادیومهای ورزشی، موزهها و… اشاره کرد که نظیر آن با قرار دادن عکسهای بزرگ آیتالله خمینی و خامنهای در هر بزرگراه و چهارراه و ورودی و خروجی شهرها، نصب شده تا مردم هر روزمجبور به دیدن آنها باشند.