سیاستهای خطرناک ایران و عربستان میتواند جنگ نیابتی را به جنگ مستقیم تبدیل کند
در روزهای اخیر مقامات نظامی ایران اعم از سپاه و ارتش به آمادگی ایران برای مقابله با هرگونه تهدید علیه مرزهای ایران هشدار دادهاند.
این خبرها در حالی مخابره میشود که به گفته عبدالرضا رحمانی فضلی نیروهای داعش به ۵۰ کیلومتری مرز ایران رسیده و رهبر جمهوری اسلامی به صراحت گفته است: ««بنده خبرهایی دارم که دشمنان ما با همراهی برخی مسئولین سفیه منطقه خلیج فارس در صدد هستند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند».
آژیر خطر جنگ
رحمانی فضلی هفته گذشته با اشاره به حضور گروه داعش در عراق گفته بود: «وجود این گروه در کشور عراق و محدودهای با فاصله ۵۰ کیلومتری از مرزهای ایران، قطعا لزوم توجه ما را میطلبد و اگر قصد داشته باشند به مرزهای کشور نزدیک شوند، قطعا دخالت میکنیم و این موضوع را نیز رسما به کشور عراق اعلام کردهایم». همزمان علیرضا رشیدیان استاندار خراسان رضوی نیز با اشاره به شکلگیری هستههایی از گروه داعش در افغانستان گفت : «در حال حاضر شرایط خوبی برای افغانستان مشاهده نمی شود و حرکتهایی در زمینه شکلگیری داعش در جنوب غرب افغانستان مشاهده می کنیم».
از سویی دیگر ژنرال جان کمپبل فرمانده نیروهای بینالمللی در افغانستان به سربازگیری داعش در افغانستان اشاره کرده و گفته است: «آنچه در افغانستان مشاهده میشود با روند موجود در سوریه متفاوت است». همزمان با گفتههای این مقام آمریکایی مقامات ولایت ننگرهار در شرق افغانستان از درگیری مسلحانه در این منطقه خبر دادهاند. با اینکه مقامات دولتی آن کشور از «مشخص نبودن وابستگی گروههای درگیر» سخن به میان آوردهاند اما مقامات ولایتی و شاهدان از درگیری میان هواداران طالبان و داعش خبر دادند.
محمد رضا بهرامی سفیر جمهوری اسلامی در کابل نیز با تاکید بر اینکه «داعش یک تهدید بالقوه» در افغانستان محسوب میشود، به حضور نیروهای نظامی در عراق به «درخواست دولت مرکزی» این کشور اشاره کرده و گفته است در صورت ارائه چنین درخواست مشابهی از سوی مقامات افغانستان «دولت جمهوری اسلامی این درخواست را حتما بررسی خواهد کرد».
همزمان با این تحولات گروهی از مقامات دفتر سیاسی طالبان در قطر به تهران سفر کرده است. با اینکه وزارت امورخارجه ایران از این سفر اظهار بیاطلاعی کرده اما خبرگزاری تسنیم (از رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران) و خبرنامه رسمی طالبان این سفر را به منظور «بررسی تحولات منطقه» تایید کردهاند. مشخص نیست اگر دولت جمهوری اسلامی از این سفر بیخبر است، مقامات طالبان این دیدار را با کدام نهاد یا افراد در ایران هماهنگی کرده و با چه کسانی دیدار داشتهاند.
جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بینالمللی در دانشگاه کارولینای شمالی با اشاره به حضور هیات طالبان در تهران و همزمانی آن با قدرت گرفتن داعش در افغانستان گفته است: «اگر افغانستان بخواهد امتیازاتی به طالبان بدهد و آنان را به همکاری با خود جذب کند ایران بازنده این قضیه خواهد بود. به همین دلیل مراکزی پنهان در درون قدرت سیاسی ایران (که ممکن است در آینده و به علت دعواهای جناحی رو بشوند) این ارتباطات را که از قدیم هم وجود داشته احیا کردهاند. این بار امکان عملیاتی شدن تهدید دولت اسلامی از داخل افغانستان و پاکستان وجود دارد و لذا واهمه از قدرت گرفتن حکومت اسلامی موجب شده مجددا با عناصری از طالبان تماس برقرار شود». (متن کامل این گفتگو را میتوانید تحت عنوان «طالبان از دشمنی تا اتحاد» در کیهان آنلاین مطالعه فرمایید). از سوی دیگر ابو مسلم شیرزاد روزنامهنگار مقیم کابل در گفتگویی با کیهان لندن ضمن اشاره به اینکه جمهوری اسلامی بر اساس سیاست «دشمن دشمن من، دوست من است» این روزها به طالبان نزدیک شده اضافه کرد: «امروز داعش و همان گروه موسوم به دولت اسلامی یک تهدید بزرگ در برابر فلسفه سرکردگی شیعیان جهان قرار گرفته است و این موضوع بر نگاه جمهوری اسلامی به طالبان تاثیر گذاشته است. همان داعشی که امروز جمهوری اسلامی به صراحت اعلام میکند پروژه عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا است و امکان این وجود دارد که به زودی به مرزهای ایران برسد. پس آنها نیاز دارند این دشمن را به وسیله یک دوست، یعنی طالبان، مهار کند». (مشروح گفتگوی کیهان لندن با ابو مسلم شیرزاد را میتوانید تحت عنوان «طالبان، دوستانِ جمهوری اسلامی؟» در کیهان آنلاین مطالعه فرمایید).
علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی نیز با اشاره به خطر داعش در نزدیکی مرزهای ایران گفته است: «اگر اوضاع را به همین شکل که انجام شده و ادامه دارد رها کنیم بهزودی تهدید تکفیریها و داعش به مرزهای ما میرسد. در عراق ممکن است به خانقین و از افغانستان به زاهدان وارد شوند».
آمادهباش در دو جبهه: خودی و خارجی
در همین زمان محسن رضایی پس از ۱۸ سال دوباره به کادر سپاه پاسداران بازگشته است. او که در همین رابطه گفته است «امیدوارم در پوشش دوباره لباس پاسداری بتوانم مدیریت انقلابی و جهادی را به فرماندهان آینده سپاه منتقل کنم» مشخص نمیکند کدام تجربه است که امروز سپاه پاسداران به آن نیاز دارد؟
رضایی در جایی دیگر با اشاره به بحرانهای پیشروی جمهوری اسلامی در ده سال آینده اظهار داشته است: «من دهه آینده منطقه را پر آشوب و حادثه میبینم. یکی از دلایلی که از مقام معظم رهبری درخواست کردم که اجازه فرمایند تجاربم را به نسلهای آینده منتقل کنم همین بود». اما این تمام موضوع نیست همچنان که در میانههای سخنرانیهای پراکنده محسن رضایی میتوان دریافت که سپاه پاسداران پس از سالها با بحرانی به عنوان «تربیت فرمانده و کادر » روبرو شده است و از همین رو به سراغ کادرهای قدیمی و معتمد رهبر جمهوری اسلامی رفته است. افرادی که در زمان جنگ تجربه مدیرت جنگی داشته و حال به «دانشکده افسری و تربیت پاسداری» دانشگاه امام حسین رفتهاند تا کادرهای «انقلابی و جهادی» را برای دهه بحرانی پیش رو آماده کنند.
اما پس از مصاحبه محسن رضایی با روزنامه المیادین که گفته بود: «سلاحهای ما برای دفاع از عربستان، قطر، امارات و همه جهان اسلام است. من اطمینان دارم اگر کسی به مرزهای عربستان تعرض کند، ما از ملت این کشور دفاع می کنیم»، روزنامه کیهانِ تهران در یادداشتی به قلم حسین شریعتمداری به او تاخت. حسین شریعتمداری با عنوان «برادر محسن از شما بعید بود!» در یادداشت روز کیهان تهران نوشته است: «ایشان به عنوان یک مسلمان و بر اساس آموزههای اسلامی، حق حمایت شخصی از جرثومههای فساد و تباهی آلسعود را هم ندارد، چه رسد به آن که از جانب نظام اسلامی و ملت مسلمان ایران، سخن بگوید». محسن رضایی نیز در مقابله با نوشته کیهان تهران با اشاره به «توهین و بی احترامیهای زنجیرهای» کیهانِ شریعتمداری در نامهای خطاب به او نوشته است: «این مواجهه ضد ارزشی و غیراخلاقی، غیر قابل پذیرش است. بگذارید این قبیل مسائل پایان یابد و بیش از این پیش نروید».
با این حساب محسن رضایی که اندکی پس از پوشیدن دوباره «لباس پاسداری» گفته بود «نیروهای مسلح ما آماده باش نیستند بلکه در آمادگی قرار دارند و بین آمادهباش و آمادگی فرق است»، هرچند هنوز مورد حمله خارجی قرار نگرفته است اما در مقابله با توهینها و حملات «هرآنکه با شریعتمداری نیست» باید در آمادهباش کامل باشد.
از جنگ نیابتی به جنگ مستقیم
در این میان، مجله نیویورکر هفته گذشته در مطلبی به تحولات در عربستان سعودی پرداخته و رابطه ایران و ایالات متحده به بحرانهای منطقهای را بررسی کرده است. در بخشی از این مطلب به مصاحبه باراک اوباما با توماس فریدمن اشاره شده و در رابطه با نشست آمریکا با شش کشور حوزه خلیج فارس در کمپ دیوید آمده است: «اوباما مایل بود که علناَ عربستان سعودی را مورد انتقاد قرار دهد. کاری که هیچ یک از رؤسای جمهوری آمریکا تا کنون انجام ندادهاند. در ماه آوریل وی به توماس فریدمان از روزنامه تایمز به صراحت اظهار داشت که عربستان سعودی و همسایگانش باید قبول کنند که بزرگترین تهدیدی که ممکن است مجبور به مقابله با آن شوند اشغال به وسیلۀ ایران نیست. این تهدید و خطر از عدم رضایت مردم در کشورهای خود آنان است».
استیو کل نویسنده این مطلب در ادامه با اشاره به بهار عربی و نتایج آن نوشته است: «این بیانات در مقایسه با خودداری رییس جمهوریهای پیش از اوباما در زمینه انتقاد از عربستان سعودی کاملا تازگی دارد و انعکاسی از نظر اوباما در این زمینه است که کشورهای مزبور با عدم اقدام در طریق اصلاح پردامنۀ تعلیم و تربیت و سیاست از “بهار عرب” نتیجۀ معکوس گرفتند. خانوادههای سلطنتی از طغیان سال ۲۰۱۱ کشورهای عرب، فقط تلخکامی خود را نگاه داشتند. این کشورها نمیتوانند به عمق این مطلب پی ببرند که چرا اوباما به ایرانیان اجازه و آزادی داد که به رژیم بشار اسد کمک کنند و برای او نقطۀ اتکایی باشند و چرا رئیس جمهوری آمریکا هنگامی که جنگ داخلی به صورت یک فاجعه انسانی در آمد که در آن تمام فرقههای مذهبی رنج برده و صدمه میبینند، و در این میان سنیان رنجکشیدهترین زخمخوردگان این جنگ هستند، همچنان به صورت نظارهگر بر جای ماند. اوباما حق دارد که سعودیان را تحت فشار قرار دهد که شرکت سیاسی مردم را در ادارۀ امور مملکت افزایش دهند و متوجه باشند که ایدئولوژی آنان در داخل قلمرو سلطنتی و خارج از آن رادیکالیسم ناسازگاری در داخل کشور و خارج از آن به وجود میآورد».
نویسنده نیویورکر در پایان مطلب خود با اشاره به تحولات درون ساختار پادشاهی سعودی با اشاره به اینکه «جمعیت جوان این کشور اگرچه در رشته الاهیات بیش از حد تحصیل کرده ولی در رشتههای مورد نیاز اقتصاد امروز به اندازۀ کافی اطلاع ندارد و وارد نیست» ولی «در عین حال نسبت به اخبار بینالمللی و حتی تبلیغات حکومت اسلامی گوشی شنوا دارند و اگر تحولی و انقلابی هم باشد از همین جهات است» تاکید میکند: «زمامداران جوان عربستان سعودی نیز درست مانند سالخوردگان آن تمایلی به دموکراسی ندارند و به همان راهی میروند که پیشینیان آنان طی کردهاند. آنچه مورد نظر آنان است تحکیم تضمین آمریکا دربارۀ امنیت رژیم خود و کشورشان است و از همین رو وجود پایگاههای آمریکا در منطقه را تا میزان معینی قبول دارند.» (ترجمه کامل این مطلب را میتوانید با عنوان «تکان شدید در عربستان سعودی» در کیهان آنلاین مطالعه فرمایید).
آنچه مشخص است اینکه تحولات جدید در عربستان برای بسیاری با یک علامت سوال بزرگ روبرو است. حاکمان جدیدی که رویکرد سنتی خود به تحولات منطقه را تغییر داده و مستقیم وارد میدان نبرد شدهاند. در همین حال دستگاه تبلیغی نظام سیاسی ایران نیز با درکی نادرست به سمت آتشافروزی گام بر میدارد. اینکه نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران در نماز جمعه مردم عربستان سعودی را به قیام علیه آل سعود فرا میخواند، یکی از نمونههای نابخردانه و جنگافروزانه رژیم ایران است. این فراخوان تکرار و تقلید مضحک اما خطرناکی از روحالله خمینی رهبر و بینانگذار جمهوری اسلامی کمی پیش از جنگ ایران و عراق است که کاملا غیرمسئولانه مردم و ارتش آن کشور را به «قیام» علیه دولت صدام حسین فرا خوانده بود. تحریکات جمهوری اسلامی در منطقه به ویژه در جایی که سلطه و اقتدار عربستان سعودی در میان جمعیت سُنّی منطقه را به چالش میکشد، یکی از دلایل مستقیم و فراگیر جنگی میتواند باشد که تنها پیشدرآمدش داعش را به مرزهای شرقی و غربی ایران نزدیک کرده است. جنگی که همواره برای حاکمان «نعمت» و «برکت» و برای مردم و شالودههای اقتصادی و اجتماعی کشورهای درگیر فلاکت و نکبت است.