در گفتگو با کاوه کلانتری: کیهان لندن باید کاری کند که ایرانیان با یکدیگر مهربانتر شوند

شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴ برابر با ۳۰ مه ۲۰۱۵


کاوه کلانتری بیش از بیست و پنج سال است که در مدیریت،  تهیه و اجرای پروژه‌ها و روابط عمومی در بخش سازمان‌های کامیونیتی  در لندن و در یکی از قدیمی‌ترین سازمان‌های اجتماعی ایرانیان درلندن یعنی «جامعۀ ایرانیان لندن» فعال است. پای صحبت او می‌نشینیم تا نظرات و دیدگاه‌های او را دربارۀ کیهان لندن جویا شویم.

Kayhan London ©
Kayhan London ©

-آقای کاوه کلانتری انتظار شما از یک نشریه هفتگی و حرفه‌ای که ایرانیان مهاجر و پناهنده در بریتانیا و کشورهای دیگر به راستی آن را متعلق به خود بداند چیست و به نظر شما این نشریه چه نقشی باید ایفا کند؟

-برای اینکه انتظارات من از چنین نشریه‌ای روشن شود باید نقطه حرکتم را توضیح دهم. به نظر من وظیفۀ یک رسانه طرح مسائل و اخبار مختلف و بازتاب دادن نظرات در مورد آنهاست. به باور من مهم‌ترین مسئله و معضل ایرانیان در بریتانیا مسئلۀ هویت است. ما شاهد یک بحران هویت با شدت بیشتر و یا کمتر در نسل‌های مختلف اقلیتِ ایرانی هستیم. من درکنار فعالیت روزانۀ خودم در زمینه‌های خیریه و مشاوره و آموزش  به ایرانیانِ مهاجر و پناه‌جو در جهت جا افتادن در محیط زندگی جدیدِ خود در بریتانیا، به این نتیجه رسیده‌ام که به همان اندازه کمکِ هدفمند به ایرانیان برای خروج از این بحران هویت- که بیشتر توضیح خواهم داد- اهمیت دارد. ما وقتی به اقلیت یهودی‌ها در این کشور نگاه می‌کنیم (دقیقاً نمی‌دانم آیا این به دلیل ریشه‌های دینی است و یا عوامل دیگر)، هویت آنها در خطر نیست و آنها به خوبی هویت ملی و فرهنگی خودشان را حفظ کرده‌اند. همین امر هم جوّ همکاری و فعالیتِ مثبت و سازنده در درون اقلیت  یهودی‌ها را تقویت کرده و آنها را به موفقیت‌های زیاد و پی در پی در این کشور رسانده است.

سوء تفاهم نشود من نمی‌گویم که در میان ما ایرانیان جو همکاری و همگرایی به طور مطلق وجود ندارد. خیر، هیچ چیز مطلق نیست. ما شاهد جّو همکاری در درون برخی سازمان‌های  ایرانی  و نیز در چارچوب چند پروژۀ مشترک بین شماری از سازمان ایرانی، بخصوص در سال‌های اخیر، بوده‌ایم. ولی این همکاری‌ها  درحد آن چیزی که در میان یهودی‌ها، شاید هندی‌ها و نیز ارمنیان که من در این کشور دیده‌ام نبوده است. من در تماس تقریباً دائم با این اقلیت‌ها، به این نتیجه رسیده‌ام که قومیت، زبان و دین و مذهب و فرهنگ ملی ارزش‌هایی هستند که در بین آنها اهمیت بیشتری دارند تا در نزد ایرانیان.

-آیا شما فکر نمی‌کنید آن اقلیت‌های دینی و ملی را که نام بردید به دلیل اینکه دارای تجربۀ زیستن در بیرون از کشورخود هستند و تاریخ طولانی‌تری از ایرانی‌ها در “دیاسپورا” دارند به این همگرایی بیشتر رسیده‌اند.  شما عامل زمان را در این زمینه مهم نمی‌دانید و اگر نه چه عواملی را مهم می‌دانید؟

-من اساساً این طوری به قضیه نگاه می‌کنم که ما در تاریخ خودمان بحران‌های هویت زیاد داشتیم. مثلاً در زمان فردوسی که ایران زمین در معرض یورش‌های خارجی قرار گرفته بود و هویت ایرانی در خطر بود، فردوسی با کارِ بزرگ خود در شاهنامه و با تاکید بر تاریخ مشترک ایرانیان تلاش کرد هویت ایرانی را از نابودی نجات دهد. به عبارت دیگر، من فکر می‌کنم که سست شدن پیوند‌های فرهنگی در پیدایش این بحران هویتی در خارج از کشور نقش مهمی ایفا کرده است. من وقتی ایرانیان را با ارمنیان مقایسه می‌کنم به نتایجی می‌رسم که شاید جالب باشد. ببینید ارمنیان ملت کوچکی هستند با یک زبان و تاریخ فرهنگی مشترک که همین امر به آنها انسجام و یگانگی زیادی می‌بخشد. در حالی که ایران در گذشته یک امپراتوری بوده است شامل ملل زیاد و سپس به صورت یک کشور چند قومیتی و فرهنگی درآمده است. علاوه بر این، ایران مورد تهاجم اقوام و ملت‌های دیگری در طول تاریخِ خود قرار گرفته است که با ایرانیان بومی مخلوط شده‌اند. گوناگونی فرهنگی و تجربه‌ها می‌تواند پیشرفت‌های زیادی برای یک ملت پدید آورد، ولی نیاز به مدیریت مجرب دارد. متاسفانه رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ناموزون و ناقص ایران زمینه مضر و ناسالمی برای هویت ایرانی ایجاد کرده است. ظرف سی و پنج سال گذشته ما شاهد ازهم گسیختگی فرهنگی و وارد شدن آسیب‌های جدی به هویت ایرانی و اعتماد ایرانیان به یکدیگر بوده‌ایم. اینها همه زمینه‌ای برای سستی  پیوند و انسجام بین ایرانی‌ها در داخل ایران و خارج کشور شده است و این مشکل هنوز هم وجود دارد.

من روی این مسئله زیاد تمرکز و دقت داشته‌ام. از زاویه‌ای دیگر و امروزی نیز به این موضوع می‌توان نگاه کرد. البته در اینجا اضافه کنم که مشاهدات من در مورد هویت ایرانیان در لندن و بریتانیاست. ببینید من می‌بینم که وقتی دو ایرانی حتی زمانی که به یک زبان (فارسی) هم  با همدیگر صحبت می‌کنند به اندازه کافی یکدیگر را درک نمی‌کنند و توجه لازم را به حرف‌های یکدیگر ندارند و هر کس بیشتر در پی آن است که حرف خودش را به کرسی بنشاند. به سخن دیگر ما از کاستی‌های جدی ارتباطی میان خودمان رنج می‌بریم و الفبای ارتباطات را به اندازه کافی درک نمی‌کنیم. الفبایی که مثلا می‌گوید حرف خودمان را بزنیم و منتظر باشیم و گوش شنوا هم داشته باشیم که طرف مقابل حرف خودش را بزند. ما بیشتر به فکراثبات حقانیت خود در گفتگو و گردهمآیی‌ها هستیم. تمام اینها به نظر من بر می‌گردد به روانشناسی اجتماعی و تاریخیِ خاصِ ایرانی که در دنیای ذهنی خود محبوس است که این امر نیز به بروز بحران هویت کمک می‌کند. ولی اگر برگردم به صحبت اصلی، می‌خواهم که روشن کرده باشم که من مخالف هویت موزائیکی ایرانی نیستم.  هویت ما ایرانی‌ها به دلیل پیش زمینه‌های مختلف فرهنگی، زبانی، دینی و مذهبی نمی‌تواند موزائیکی نباشد. ولی در عین حال لازم است که از انسجام، یکپارچگی و درجه‌ای لازم از ترکیب و امتزاج نیز برخوردار باشد. من کمی بعد بیشتر در این مورد صحبت خواهم کرد. ما چند سال پیش در «جامعۀ ایرانیان» یک پروژه در معرفی فرهنگ خوراکی ایرانی در جامعۀ میزبان داشتیم. یکی از نتایجی که به آن رسیدیم آن بود که  غذاهای ایرانی به دلیل پهناور بودن  و تنوع جعرافیایی کشورِایران دارای تنوع و کثرت بالایی هستند ولی درعین حال دارای اشتراکات و تشابهات زیادی هم هستند که می‌توانیم بگوییم که ما ایرانی‌ها کمابیش دارای یک فرهنگ خوراکی و آشپزخانۀ واحد هستیم. این در موارد دیگر نیز صادق است مثلاً در مورد موسیقی و موارد دیگر که شاید چندان بررسی نشده‌اند. در مورد موسیقی ایرانی می‌شود گفت که در عین تنوع و تفاوت‌های بین موسیقیِ مناطقِ مختلف ایران، تشابه و اشتراکات بین آنها نیز زیاد است که در مجموع موسیقی ایرانی را تشکیل می‌دهند.

-آیا منظور شما این است که تنوع فرهنگی، زبانی و دینی در ایران و در بین ایرانیان درعین حال که ممکن است انسجام و یگانگی فرهنگی در بین ایرانیان به حد ملل کوچکی مانند ارمنیان نرساند ولی آنها مانع کامل و اساسی در برابر انسجام و هم‌پیوستگی اقوام ایرانی نیستند. یعنی وجوه مشترک فرهنگی آن‌چنان قوی و محکم هستند که اتحاد ملی ایرانیان را شکل می‌دهد.

Kayhan London ©
Kayhan London ©

-بله، حرف من این است که کمبود ارتباط لازم، بخصوص در خارج کشور و آن چیزی که من در لندن می‌بینم، به سست شدن این وجوه مشترک و پیوند‌های فرهنگی انجامیده است و هویت ایرانی را دچار مشکل کرده است. بنا بر این من از کیهان لندن انتظار  دارم که این اصلی‌ترین مشکل ما ایرانیان را مورد نظرخواهی خوانندگان و بررسی صاحب نظران قرار دهد. به این ترتیب به ترمیم هویت ایرانیان برون‌مرزی کمک کند زیرا که  این کاری بزرگ، مهم و حیاتی است.

-براساس صحبت‌های شما می‌توان نتیجه گرفت که برای شما در سازمان جامعۀ ایرانیان در کنار کمک به استقرار مهاجران و پناه‌جویان ایرانی در محیط جدید زندگی‌شان، کمک به ترمیم هویت ایرانی در بریتانیا اهمیت زیادی دارد.

-بله درست است. ما این کار را از طریق فعالیت‌هایی که در جهت تقویت هم‌پیوستگی در جامعه ایرانی لندن و بریتانیاست انجام می‌دهیم. اینها فعالیت‌هایی هستند که به وسیلۀ  آنها مهاجران و پناهندگان ایرانی خود را بخشی از “کامیونیتی” ایرانیان بدانند و متعلق به آن حس کنند. ما در سال‌های اخیر چندین پروژه در این زمینه داشته‌ایم. سه پروژه ما با آموزش تولید ویدئو و عکاسی همراه بوده است. در یک پروژه به جوانان ایرانی کمک کردیم که آنها درکِ خودشان را از ایرانی بودن و در عین حال بریتانیایی بودن مطرح کنند. پروژه‌ای داشتیم که پس ازآموزش کارآموزان جوان را به سراغ مصاحبه با هنرمندان نویسندگان و فعالین فرهنگی ایرانی در بریتانیا فرستادیم تا با نسل‌های گذشته ارتباط برقرار کنند و در نهایت فیلمی تهیه شد. چنان که گفتم پروژه‌ای  نیز داشتیم در معرفی فرهنگِ خوراکی ایرانی در جامعۀ میزبان بریتانیایی با تاکید بر تشابهات و اشتراکات غذایی در نقاط مختلف ایران و در بین اقوام مختلف ایرانی. بگذارید اضافه کنم در جامعه ایرانیان یکی از کارهای رایج ما که می‌توان گفت دیگرسنت شده است دعوت به همکاری از داوطلبان جوان است که این امر مسلمآ به احساس تعلق بیشتر آنها به “کامیونیتی” ایرانی کمک می‌کند. به نظر من برگزاری جشن‌های ایرانی هم نقش مهمی در ایجاد همبستگی بین ایرانیان دارند. در این میان نوروز اهمیت ویژه‌ای دارد. اقوام گوناگونی نوروز را در سراسر جهان جشن می‌گیرند.

–  خوب آقای کلانتری با این توضیحات انتظار شما از یک نشریه‌ای مانند کیهان لندن روشن‌تر می‌شود. حال به نظر شما در این نشریه چه حجمی به مسائل مختلف درون‌مرزی و چه حجمی  به فعالیت‌ها و مسائل ایرانیان برون‌مرزی باید اختصاص داده شود. آیا به نظر شما این بخشِ اخیر انعکاس لازم را در کیهانِ لندن چاپی درگذشته و سایتِ کنونی  پیدا کرده است؟

-ببینید، همین این که در کیهان لندن یک بخش مربوط به ” کامیونیتی” ایرانی در بریتانیا وجود ندارد موید و تبلوری از همان بحران هویتی است که ذکر کردم. یعنی نشریه‌ای که در لندن زاده شده است ولی سعی لازم را نکرده است که خودش را به بستر خودش وصل کند. من در مورد تعداد صفحات و حجم این قسمت نمی‌توانم اظهار نظر کنم ولی به نظر من بخش قابل توجهی از کیهان لندن باید به مسائل، رویدادها و برنامه‌های ایرانیانِ بریتانیا اختصاص یابد. درست است که کیهان لندن متعلق به همۀ ایرانیان و جهانی است ولی چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. یعنی از همین بستر باید شروع کرد.

-آقای کلانتری، از صحبت‌های شما ممکن است که این برداشت بشود که کیهان لندن را می‌خواهید منحصراً و بیشتر در خدمت ایرانیانِ بریتانیا و لندن ببینید. البته من فکر نمی‌کنم منظورتان این باشد. آیا اینطورنیست؟ 

-حرف من این است که کیهان لندن باید خبرها و دست آوردها و موفقیت‌های ایرانیان را در کشورهای مختلف دنبال کند و با جوامع ایرانی در کشورهای مختلف پیوندهای عمیق و محکم ایجاد کند. فرضاً من اخیراً در جایی خواندم که یک خانم فیلم‌ساز ایرانی در سوئیس جایزۀ مهم “اسکار” دانشجویی را برده است یا در جایی خواندم که خانمی در آمریکا برنده یک جایزه مهم ریاضیات بوده است. انعکاس چنین خبرهایی کمک می‌کند که ما ایرانیان از آن حالت منفی و بدبینی در بیاییم و مثبت‌تر به زندگی نگاه کنیم. این روحیه‌ای که شکست خورده‌ایم و خجالت بکشیم به هویت مشترک ما صدمه می‌زند و به بحران هویت دامن می‌زند. این حس ضعیف بودن به نسل‌های جوان‌تر ما نیز سرایت می‌کند. باید فعالیت‌ها و موفقیت‌های ایرانیان و بخصوص خدمات دانشمندان و هنرمندان ایرانی در اروپا و آمریکایی نه فقط به ایرانیان بلکه  به تمدن بشری در کیهان لندن پژواک یابد. باید در بین خودمان این ایرانیان سرشناس را گرامی بداریم وآنها را الگو قرار بدهیم.

-خوب این کار که در کیهان لندن چاپی قبلاً می‌شد و امروزه هم در سایت آن می‌شود.

-حرف من این است که به عنوان یک سیاست منسجم، مداوم و هدفمند باید باشد نه اینکه اصلاً نشده است.

-آقای کلانتری، اگر واقع‌بینانه برخورد کنیم کیهان لندن به طور سنتی نشریه گروۀ سنی میانه به بالا بوده است. شما که در جامعۀ ایرانیان با جوانانِ مهاجر و پناه‌جوی ایرانی سر و کار دارید و روحیۀ آنها را می‌شناسید  گمان می‌کنید ظرفیت‌هایی در کیهان لندن هست که این نشریه را برای نسل‌های جوان‌تر ما نیز جالب‌تر کند و آنها را به جرگۀ خوانندگان خود درآورد؟ برای این کار کیهان لندن به نظر شما باید چکار کند؟

-کیهان لندن باید با نسل جوان ارتباط برقرار کند. به نظر من آن بحران هویتی که ما درباره‌اش صحبت کردیم در میان جوانان تشدید نیز می‌شود و بسیاری از جوانان ایرانی خودشان را جزو “کامیونیتی” ایرانی نمی‌دانند اگر چه آن را به زبان نیاورند.

-آیا درعین حال می‌توان ادعا کرد که آنها جذب جامعۀ میزبان شده‌اند؟

-احساس تعلق داشتن به جامعه ایرانی در مقابل جذب شدن به جامعه بریتانیا قرار نمی‌گیرد. به نظرمن آنها مکمل یکدگرند. جذب شدن در یک جامعه دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. شاید جذب شدن اقتصادی آسان‌تر باشد. در دنیای امروز دیگر روشن شده که امتزاج و حل شدن اقوامِ مهاجر و حتی جوانان آنها در جامعۀ چندفرهنگی پیشرفته درمدت زمان کوتاه چیز خیالی است.  البته ادغام و یا چیزی که “انتگراسیون” در غرب گفته می‌شود امکان پذیر است ولی این فرق می‌کند با حل شدن کاملِ فرهنگی در جامعۀ میزبان یعنی اینکه همه به طور غالب انگلیسی شوند. این جوامع را، هم‌چنان که قبلاً گفتم، چندفرهنگی یا “موزائیکی” باید نامید و اقوام و فرهنگ‌های مختلف در کنار هم همزیستی می‌کنند ولی از نظر فرهنگی و اجتماعی در یکدیگر ذوب نمی‌شوند. خوب اینها مسائلی است که کیهان لندن به عنوان یک رسانه می‌تواند از طریق زبان انگلیسی- چون جوانان ما در حد لازم به فارسی مسلط نیستند- مطرح کند و با جوانان ما ارتباط نزدیک‌تری برقرار کند. باید خون تازه‌ای وارد رگ‌های “کامیونیتی” ایرانی شود و جوانان را به سوی آن جذب کرد وگرنه به زودی به عنوان یک اقلیت از بین خواهیم رفت و بسیاری از خدمات و هدایای ما به جامعۀ میزبان فراموش خواهد شد.  ببینید تنوع و گوناگونی چقدر بریتانیا را در چند دهۀ اخیر زیباتر و دلپذیرتر کرده است. عرضۀ غذاهای هندی، چینی و ایرانی و پذیرش بیشتر غذاهای اروپایی اساساً فرهنگ غذایی بریتانیا را غنی‌تر و رنگین‌تر ساخته است. در لندنِ امروز، این فرهنگِ “موزائیکی” در هنر و فرهنگ  در مقایسه با دهۀ هفتاد میلادی این شهر را خیلی زنده‌تر و زیباتر و زندگی را در آن جالب‌تر کرده است. اگر جوانان ما نخواهند ویژگی‌های فرهنگی خود را حفظ و به جامعۀ میزبان اهدا کنند فرهنگ ما به سوی نابودی خواهد رفت و متاسفانه این حرکت هم اکنون شروع شده است. ما از نظر جلبِ جوانان به طرف فرهنگ ایران و زبان فارسی باید قبول کنیم کارنامۀ ضعیفی داریم. بچه‌های ما دوست دارند که بیایند ولی از این طرف کم‌کاری می‌شود.

-خوب آقای کلانتری در آخر بگذارید نظرتان را دربارۀ ضرورت نسخۀ چاپی و اندازۀ آن از شما جویا شوم؟

-اولاً من ضرورت نسخۀ چاپی را می‌بینم زیرا که در فقدان آن ایرانیان سالمندتر که به آن عادت دارند دچار انزوا خواهند شد و این به انسجام و پیوند‌های جامعۀ ایرانی آسیب می‌رساند.  من در ذهن خودم اندازۀ نسخۀ چاپی را ۳A می‌بینم.

-نکته دیگری هست که بخواهید با خوانندگان کیهان لندن در میان بگذارید؟

-من علاوه بر نقش کیهان لندن در تقویت پیوند‌های درونی اقلیت ایرانی فکر می‌کنم که باید در حد معقول به رویدادهای جوامع میزبان– مستقل از اینکه مربوط به ایرانیان باشد و یا نباشد- نیز بپردازد. ایرانیان را باید تشویق به مشارکت و تاثیرگذاری بیشتر در جامعۀ میزبان کرد. این امر در کیهان هست ولی کم است.  از طریق انعکاس این رویدادها و مسائل دیگر من فکر می‌کنم که کیهان لندن  باید در جهت افزایش مدارا و تقویت ارتباطات بین ایرانیان گام بردارد و خلاصه کمک کند که ایرانیان نسبت به همدیگر مهربان‌تر شوند. دیگر آنکه من فکر می‌کنم که یک رسانۀ پیشرو مانند کیهان لندن باید در جهت گفتمان‌سازی مربوط به زندگی مدرن درون‌مرزی و برون‌مرزی و رواج آن در فضای جامعه به منظور تاثیرگذاری بر افکار عمومی، فعال باشد. می‌دانم که در مورد گفتمان‌هایی نظیر دموکراسی و حقوق بشر کیهان لندن بسیار فعال است. این را باید به گفتمان‌های مربوط به جامعۀ چند قومیتی وچند فرهنگی، چه در جوامع پیشرفتۀ غربی و چه درایران، نیز گسترش دهد.

در آخر باید بگویم که کیهان موفق شده است سایت جالب و ارزنده‌ای را در دنیای مجازی شروع کند که آرزوی هرچه پربارتر شدن آن را دارم.

– ممنون از وقتی که در اختیار کیهان لندن گذاشتید.

از کلاس های جامعه ایرانیان در لندن
از کلاس های جامعه ایرانیان در لندن
از کلاس های جامعه ایرانیان در لندن
از کلاس های جامعه ایرانیان در لندن

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=13937