مهرانگیز رساپور (م. پگاه) شاعر صاحبِ سبک، منتقدِ ادبی و سردبیر فصلنامه فرهنگی– ادبی «واژه» است. نخستین غزل این شاعر در ١٣ سالگی منتشر شد.
مجموعه نخست مهرانگیز رساپور «جرقه زود میمیرد» گردآوری سرودههای آزاد و کلاسیک اوست. دومین کتابِ او به نام «و سپس آفتاب»، مجموعهای است از رباعی و غزل. سومین کتاب وی «پرنده دیگر، نه» نام دارد که نخستین چاپِ آن در ژانویه سال ۲۰۰۰ در آلمان و سومین چاپ آن به وسیله انتشارات آمازون منتشر گردید. این کتاب، با ویژگی زبانی و نوآوریهای چشمگیر، توجه بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان ادبی را به خود جلب کرده و تا کنون نقدهای بسیاری بر این کتاب نوشته شده است. بسیاری از اشعار این کتاب مانند «شلاق»، «سنگسار»، «عروس ده ساله»، «چقدر زن بودن خوب است»، «زندانی»، «دانه نمیخواهم، سئوال دارم» و… تا کنون به بیش از٧ زبان ترجمه و مننتشر شدهاند.
چهارمین کتابِ مهرانگیز رساپور با نام «سیارهی درنگ» که مجموعهای از درنگهای شاعر است، در سال ٢٠١٢میلادی به وسیله انتشارات آمازون منتشر شد.
م. پگاه، در سال ۲۰۰۰ میلادی نشستهای «ده شبِ نقد» را بنیانگذاری کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به دنبال آن، نشریه فرهنگی- ادبی «واژه» را بنیان نهاد و مدیریت و سردبیری آن را به عهده گرفت.
مهرانگیز رساپور در ژوئیه ٢٠٠۶ در کنفرانس بینالمللی شعر، که به مدتِ یک هفته در جنوب فرانسه با حضور بیش از ٧۵ شاعر سرشناس از سراسر جهان برگزار شد، تنها شاعر دعوت شده ایرانی بود که شعر او بسیار مورد توجه قرارگرفت چنان که روزنامه فرانسوی زبان «لوتون» به او لقبِ «پگاه ادبیات» داد.
کتابِ «پرنده دیگر، نه» از مهرانگیز رساپور به دو زبان انگلیسی و فرانسه ترجمه شده که به زودی منتشرخواهند شد.
در زمینه شعر کلاسیک فارسی، مهارت و شیوایی زبان شعری مهرانگیز رساپور، شیفتگان بسیاری در میان شعرشناسان و عاشقان شعر دارد. از جمله غزل پر آوازه او به نام «پگاه و بخشندگی حافظ» و نیز شعر او به نام «ایران» که برای وقایع پس از انتخابات ۸۸ سروده شده و مورد استقبال فراوان قرار گرفته است.
مهرانگیز رساپور (م. پگاه) به دعوت نهادهای فرهنگی و انجمنهای ادبی، تا کنون شعرخوانیها و سخنرانیهای بسیار در کشورهای اروپایی و آمریکا به زبانهای فارسی و انگلیسی داشته است.
– خانم مهرانگیز رساپور با سپاس از پذیرفتن دعوت ما، لطفاً ما را کمی در جریان فعالیتهای اخیرتان قرار دهید و اینکه کار سردبیری مجله اینترنتی «واژه» ویژه ادبیات و فرهنگ را چگونه شد که بر عهده گرفتید؟ و چرا انتشار آن با توجه به موفقیتی که داشت به تأخیر افتاد؟
-پس از آنکه در سال ۲۰۰۰ میلادی نشستهای ”ده شبِ نقد“ را بنیانگذاری کردم که هدفِ آن فراهم آوردن امکان بررسی و نقدِ مدرن و سازنده بود، برای آنکه بتوان زمینه تازهای برای بررسی فرهنگ و ادبیات و شعر امروز و نیز بازنگریِ میراثِ فرهنگی- ادبی فارسی فراهم کرد، از این نشستها، استقبال زیادی شد چنان که دیدم حیف است که آن گفتمانها را در محدوه سالنها نگاه داریم و بهتر آن است که آن را از شبکه جهانی اینترنت به همه دوستاران فرهنگ و ادبیات فارسی در سراسر جهان همرسانی کنیم. به دنبال آن، با یاری و همکاری دوستان و همکارانِ صاحبنظر و ادیبام، نشریه فرهنگی-ادبی «واژه» را پایهگذاری کردیم. ابتدا هدف این بود که محتوای نشستهای ”ده شبِ نقد“ و اخبار مربوط به آن را در این نشریه به چاپ بیاوریم. شمارههای یکم و دوم نیز کمابیش چنین بود. اما استقبال صاحبقلمان سرشناس و اشتیاق جوانان با استعداد و مشتاق از سراسر جهان، به ویژه از ایران و تاجیکستان و افغانستان، هر شماره را پرحجمتر و پربارتر کرد.
این نشریه واژه میدان کار خود را به ایران و زبان فارسی در ایران محدود نکرد و به گستره بزرگِ فارسیزبانان نیز توجه کرد. دایر کردن بخشهایی برای ادبیات افغانستان و تاجیکستان با فراخواندن گروهی از پژوهشگران، شاعران، و نویسندگان سرشناس و نیز جوانان با استعداد آن سرزمینها به همکاری، کوششی بود در جهت نزدیک کردن و پیوندِ دوباره فارسیزبانان که امروزه در قلمروهای سیاسی جداگانه از هم دور افتادهاند. اما، به قولِ شاعرِ بیزمانِ ما، حافظ: که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکلها.
حجیمتر شدن کار و حساسیتی که به طراحی این فصلنامه و دقت در انتخاب و شیوه نشر مطالب داشتم، کار را هرچه بیشتر زمانبر، سنگینتر و پرهزینهتر میکرد، به گونهای که از کارهای خود باز ماندم، از جمله نشر دو کتاب از ترجمه شعرهایم به زبانهای فرانسه و انگلیسی، و دو کتاب تازه دیگر که باید برای چاپ آماده میشدند. اینها و کارهای دیگری که همگی کم و بیش گرفتارشان هستیم، سببِ تأخیر درازمدتی در انتشار «واژه» شد. امیدوارم پس از اتمام آن کارها بتوانیم انتشار «واژه» را از سر بگیریم.
– دیدهایم که در چند ماه اخیر “ویدیو- شعر”هایی با شعرخوانی و کارگردانی خودتان در دنیای مجازی منتشر کردهاید. چه انگیزهای باعث این کار شد؟
-در زمانی که ما زندگی میکنیم در کنار همه پیشرفتها و تسهیلاتی که زندگی مدرن در اختیار انسانهای امروز قرار داده و با وجود دسترسی سریع به اطلاعات در سراسر جهان، میبینیم که شوربختانه همچنان توحش و خودکامگی موجوداتی واپسگرا در هیئت انسان، به ویژه در جوامع مردسالار، شدتِ سرکوبِ آزادگان و محرومیت و تحقیر زنان و کودک آزاری را چنان به مرحلهای ترسناک و غیر قابل تحمل کشاندهاند که سکوت در برابر آن، نوعی تسلیم جاهلانه و خیانت به خود و حقوق انسانهاست. برای من که شاعرم، نه حقوقدان یا سیاستشناس و سیاستمدار، بحثِ حقوق بشر از جهت ربط آن به انسانیت مطرح است. زیرا مسئولیت و حساسیت به مسائل انسانی و انسانیت یکی از وجوهِ ذاتی و اساسیِ هنر و برفراز آن، شعر و آفرینش شاعرانه است.
شاعران با حساسیتِ فراوانشان به دردهای انسانی در طول تاریخ پیشاهنگِ تذکر رنجهای بشری در جهان و برانگیختنِ حساسیت انسانهای دیگر نسبت به آن بودهاند.
در کنار عشق و همه خوبیها، این فجایع بشری نیز برای منِ شاعر، که فرزند زمان خود و ناظر رفتار زمانه خودهستم، تأثیری ژرف و اجتناب ناپذیر گذاشت. من برخی از این فجایع که جوامع مبتلا به آنها، چون دردی مزمن و بیعلاج، به آن تسلیم گشته و خو کرده بودند چنان که دیگر حتا آنها را حس نمیکردند و به راحتی از کنارشان میگذشتند را، بدون اینکه حکمی صادر کنم، با زبان شاعرانه، برجسته و ثبت کردم و در معرض دید و داوری همگان قرار دادم آن گونه که برای همه انسانها، از هر رنگ و تمدن و زبان و نژاد، قابل حس، درک و لمس باشد و خوشحالم که زبان شعری من قادر به انتقال حس و حال خود به مردم دیگر زبانها و قرار دادن آنها در صحنه بوده است.
در این میان، شعرهایی مانند «سنگسار»- «شلاق» – «عروس ده ساله» – «چقدر زن بودن خوب است» و «منم حوا» و چندین شعر دیگر که تا کنون در دیگر سرزمینها به زبانهای گوناگون از جمله انگلیسی و فرانسه منتشر و اجرا شدهاند را خود نیز به صورت “شعر-ویدیو” اجرا کردهام. برخی از آنها منتشر شده و در یوتیوب قابل دسترسی هستند و برخی نیز به زودی منتشر میشوند.
– حال می خواهم نظرشما را به عنوان شاعر و نویسنده، درباره کیهان لندن چاپی گذشته و کیهان لندن آنلاین کنونی جویا شوم. از نحوۀ پوشش خبرهای هنری و فرهنگی در کیهان لندن به طور کلی راضی هستید؟ لطفاً نظرتان را دربارۀ ضروری بودن و یا نبودن نسخۀ چاپی کیهان لندن نیز به ما بگویید.
-کیهان لندن، که ادامه همان روزنامه کهیان واقعی است! هفتهنامه معتبر و حرفهای فارسیزبان و مورد احترام مردم بوده است. من خود از خوانندگان و دوستاران این نشریه پربار و مردمی بودهام. شماری از دستاندکاران آن از دوستان عزیز ما بوده و هستتند. بسیار متأسف شدم که نتوانست به شیوه چاپی معمول خود ادامه حیات دهد و شگفت زده شدم که چرا آنهایی که میتوانستند به ادامه راهاش کمک کنند، این کار را نکردند؟!
اما از آنجا که تاریخ ما نشان داده است، میبینیم که بارهای سنگین و حیاتی این فرهنگِ درخشانی که امروز مایه افتخار همه ما ایرانیان است، تنها همه بر دوش نخبگانی باورمند و دلسوز و عاشق و از خود گذشته، تا به امروز رسیدهاند! این یعنی که در چنین شرایطی، حضور دلیرانه، دلسوزانه و کارشناسانه دو بانوی شایسته و فرهیخته چون خانم الاهه بقراط که من کارهایشان را دنبال میکنم و بسیار مورد احترام من هستند، و خانم نازنین انصاری که کارهای ایشان را نیز دنبال میکنم و به همت و پشتکارشان آفرین میگویم، ادامه زندگی پربار “کیهان لندن” را تضمین کردهاند. درود بر این دو بانوی سرفراز.
با این امید که روزی بیاید که بانوان کاردان و شایسته زمام امور را در دست بگیرند و جهان را از این اغتشاش و خشونت و بیعدالتی نجات دهند.
من مطمئنم که در آینده، نحوه پوشش خبرهای فرهنگی- هنری کیهان لندن، بنا براهمیت و اعتبار آن کارها، گستردهتر خواهد شد. و امیدوارم که با پشتیبانی آنانی که میتوانند کمک کنند و به ایران و ایرانی اهمیت میدهند، کیهان پربار لندن، بتواند افزون بر انتشار آنلاین خود، برای همه و به ویژه برای آنهایی که دوست دارند کیهان لندن را در دست بگیرند و بخوانند و همراه داشته باشند، نیز دوباره چاپ شود.
-خانم مهرانگیز رساپور، بسیار ممنون از وقتی که در اختیار کیهان لندن گذاشتید و به امید موفقیتهای بیشتر در فعالیتهای ادبیتان.