مدتهاست کارشناسان و فعالان حوزه نشر وضعیت این حرفه در ایران را نامطلوب ارزیابی میکنند. در سالهای گذشته و با شدت گرفتن تحریمهای اقتصادی غرب علیه ایران، فعالان حوزه نشر مسائلی چون گرانی و نایاب شدن کاغذ، عدم دسترسی به لوازم جانبی دستگاهها و عدم امکان استفاده از تکنولوژیهای جدید را در کنار ممیزی که بیش از ۳ دهه مانعی بر سر راه صنعت نشر کتاب در ایران است، به عنوان اصلیترین مشکلات حوزه نشر ارزیابی میکنند.
با روی کار آمدن دولت حسن روحانی وضعیت ممیزی تغییر چندانی نداشته و با گذشت ۲ سال از دور جدید مذاکرات هستهای، تحریمهای اقتصادی علیه ایران هنوز پا برجاست.
کیهان لندن در مورد مشکلات صنعت نشر در ایران با عقاب علیاحمدی ویراستار و فعال حوزه نشر در ایران به گفتگو نشسته است. عقاب علیاحمدی امروز را بدترین دوران صنعت نشر ایران ارزیابی می کند و معتقد است آسیب جدی به صنعت نشر از دوران نخست وزیری میرحسین موسوی و با دولتی کردن واردات کاغذ به جای سرمایهگذاری برای ساخت یا توسعه کارخانههای کاغذ سازی داخلی آغاز شد.
در ادامه متن گفتگوی روشنک آسترکی با عقاب علیاحمدی را میخوانید:
– بدترین دوران نشر کتاب در چند دههٔ اخیر چه زمانی بوده است؟
– امروز بدترین دوران صنعت نشر ایران است – البته تا سال دیگر که به احتمال زیاد، بدتر از این خواهد بود.
– به اعتقاد بسیاری از فعالان حوزهٔ نشر، در زمان دولتهای ۹ و ۱۰ حوزهٔ نشر بدترین دوران خود را سپری کرد. ارزیابی شما در این باره چیست؟
– در دوران پس از انقلاب، سالهایی بر صنعت نشر گذشته است که «کاغذ»، یعنی مادهٔ اولیهٔ هر گونه کتاب، در عرض ۳ ماه، به میزان ۲۰ برابر گران شد و کار تولید را متوقف کرد (سال ۱۳۶۵). متاسفانه بیشتر دیدگاههای موجود در بارهٔ وضعیت مطبوعات بر مقایسهٔ دلبخواهی رونق ظاهری تولید کتاب در دورهٔ محمد خاتمی (که در آن هر چیزی اجازهٔ چاپ پیدا کرد)، با دورهٔ احمدی نژاد رقیب او، متکی است.
– به نظر میرسد در سالهای اخیر برخی از ناشران کتاب، به کار انتشار تراکت و بروشور روی آوردهاند. علت این موضوع چیست؟
– به طور طبیعی تولید تراکت و بروشور برای تبلیغ کالای تولیدشده، از جمله کتاب، انجام میشود؛ اما اگر منظور شما تولید تراکت و بروشور برای صنفهای دیگر باشد، باید آن را «نظارت بر چاپ» نامید که نشانهٔ دورشدن از روند «انتشار کتاب»، به فراموش سپردن «وظیفهٔ ناشری»، و پذیرفتن وظیفهٔ «چاپچی گری» است.
– معمولاً دو محور مهم از موانع حوزه نشر در ایران قلمداد میشود: یکی بحث ممیزی و دیگری بحث ملزوماتی مانند دستگاهها و کاغذ. در حوزهٔ ممیزی آیا در ۲ سال اخیر وضعیت بهبود پیدا کرده است یا خیر؟
– در سال ۱۳۹۰، در عرض یک ماه بهای کاغذ از بندی ۱۸۰۰۰ تومان به بندی ۸۰۰۰۰ تومان افزایش پیدا کرد! جالب اینجاست که امروز کتاب تولید شده در همان سال، حتا بدون افزایش قیمت، خریدار ندارد! در ایران، برخورد با سانسور و ممیزی به گونهای شگفت انگیز، با «بی دقتی» همراه است. گروهی که تعداد آنها کم هم نیست، بر این باورند که تنها در ایران سانسور برقرار است! در حالی که چنین نیست: در دو دههٔ گذشته در آمریکا ناشر کتابی با موضوع «تاریخ سانسور در جهان» در دست چاپ داشت. این کتاب در همان آمریکا با سانسور ۳۰۰ صفحه منتشر شد. دلیل هم نابرابری توانایی هستیهای بشری در برابر هیجانها و شایعهها و باورهای ناگهانی اجتماعی است که میتواند به شورشهای گسترده و مهارناپذیر بیانجامد. در ایران سانسور به طور عمده جلوگیری از مواردی مانند توهین به مقدسات، شبهه در حاکمیت ملی، و اشارههای روشن دربارهٔ مسائل جنسی است. به جز این، آنچه سانسور میشود به سیاست روز دولتها ارتباط پیدا میکند: روزگاری دولت محمد خاتمی کتابی از دکتر خوبروی پاک را که دربارهٔ چگونگی شکلگیری دولتک موسوم به «جمهوری مهاباد» را که دخالت بیگانگان در شکل گیری أن را نشان میداد، خمیر کرد و کتاب دیگری به نام «شنود اشباح» را که موضوع آن حضور عوامل روسیه در برخی پستهای اجرایی در ایران بود، از بازار کتاب جمعآوری کرد. کتابی مانند «۱۲ قرن سکوت» از وزارت ارشاد خاتمی مجوز انتشار پیدا کرد. بدیهی است، دولت امروز هم بر اساس دیدگاههای خود، در انتشار برخی کتابها سختگیری میکند و انتشار برخی از آنها را آسان میگیرد.
– در حوزهٔ مربوط به کاغذ یا دستگاهها، ارزیابی برخی فعالان این حوزه آن است که تحریمها آسیب شدیدی به صنعت چاپ کشور وارد کرد. نظر شما چیست؟
– آنچه آسیب شدید به صنعت چاپ کشور زده است، نظارت دولتی براقتصاد نشر و چاپ است که در دوران دولت میرحسین موسوی شکل گرفت. این دولت با «استراتژیک دانستن کاغذ» واردات آن را دولتی کرد و سرمایه گذاریای برای ساخت کارخانههای کاغذسازی و توسعهٔ آنها در دوران این دولت و دولتهای پس از آن نیز انجام نشد.
– آیا میتوان امیدوار بود با توافق میان ایران و غرب و برداشته شدن تحریمها وضعیت صنعت نشر بهبود پیدا کند و بهترین تأثیر برداشته شدن تحریمها بر صنعت نشر از چه بُعدی خواهد بود؟
– بهبود وضعیت نشر کتاب در ایران، پیش از هر چیز در گرو این است که ملت ایران به «دانستن» نیاز داشته باشد. اگر چنین نیازی احساس شود، آنگاه یافتن کتاب هم طرح خواهد شد و ناشر به دنبال سرمایهگذاری برای سفارش کتاب به نویسنده و مترجم و پژوهشگر خواهد رفت و رونق شکل خواهد گرفت. امروز شمار دانشجویان ایران، نزدیک به ۴میلیون نفر است و شمار تحصیل کردگان کشور از رقم ۶میلیون نفر گذشته است؛ اما در سال ۱۳۹۳ چند ناشر کتاب خود را با شمارگانهای ۳۰۰، ۲۰۰ و ۱۴۰ نسخه منتشر کردند! آیا میتوان پرسید، چگونه ما ایرانیان از «خواندن» و «دانستن» بی نیاز هستیم؟ البته این نسبت در دهههای پس از قاجار و گسترش چاپ و انتشار کتاب و روزنامه، کمابیش، همین بوده است و مشکل امروز ما نیست.
– نظرتان در مورد نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که در اردیبهشت ۱۳۹۴ برگزار شد چیست؟
– بیست و هشتمین نمایشگاه کتاب تهران نمایش تمام عیاری از ورشکستگی صنعت نشر ایران بود. این روند که از سال ۱۳۹۲ شدت گرفته بود، در سال جاری دامنهای شگفت انگیز پیدا کرد. بی رونقی فروش کتاب را دیدن از وضعیت کتابفروشیها هم میتوان دریافت. نکتهٔ بامزه این است که در سالهای اخیر، گروهی ازخوانندگان، پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ کتاب را بوسیدند و زمین گذاشتند. این بی توجهی به کتاب و روزنامه و خواندنی را در کدام کشور و در کدام دوره میتوان دید؟ در روسیهٔ تزاری یا روسیهٔ استالینی؛ در آلمان دوران قیصر، در جمهوری وایمار، در آلمان هیتلری؛ در هندوستان دوران استعمار یا دوران آزادی؟ در هیچ کدام. بد نیست به یکی از آخرین بررسیها در بارهٔ سرانهٔ کتابخوانی در میان مردم جهان توجه کنیم: آمریکاییها با وجود ۳۰۰ شبکهٔ ماهوارهای، اینترنت پرسرعت و در دسترس بودن تفریحات هیجان انگیز گوناگون درردهٔ های ۱ کتابخوانی و هندوستانیها، با همهٔ دشواریهای اقتصادی، هم در ردههای یک سرانهٔ کتابخوانی جهان قرار دارند.
-با سپاس از وقتی که در اختیار کیهان لندن قرار دادید.