روز جهانی محیط زیست (۵ خرداد) فرصت مناسبی است برای آنکه علاوه بر نگاهی چندباره به بحرانهای محیط زیستی جهان پیرامون بیندازم و زمانی به اندیشه درباره نقش خودمان در راهکارهای غلبه بر این بحرانها بیندازیم.
کافی است به آمارهای ساده اما دردناک این روزها نگاه کنیم. فرو نشستن ۱۰ متری سطح آبهای زیرزمینی تنها در ۲۰ سال گذشته در دشتهایی نظیر دشت یزد – اردکان و در ابعاد کمتری در دشت سیرجان و مناطق دیگر ایران، زیست بوم این منطقه را تغییر داده است.
از مناطق خشک ایران به شمال سرسبز برویم، آنجا هم ۱۸ میلیون هکتار جنگل و ۱۲۶ میلیون هکتار مرتع در سه دهه گذشته به ۱۰ میلیون هکتار جنگل و ۸۰ میلیون هکتار مرتع کاهش یافته است.
استفاده از اصطلاح «فاجعه زیست محیطی» در ایران شاید کمی اغراق به نظر برسد اما وقتی در آمارهای جهانی کشورهای صنعتی را مهمترین عامل تخریب محیط زیست مینامند، ایران با اینکه تنها سهمی کمتر از ۱ درصد در اقتصاد جهانی دارد اما نزدیک به ۲ درصد گازهای گلخانهای را تولید میکند.
روجر پاین Payne بر این باور است که رابطه مستقیمی میان دموکراسی و تعهد زیست محیطی (Environmental commitment) وجود دارد. او تاکید میکند که شهروندان یک نظام دموکراتیک آگاهی بیشتری نسبت به مسائل محیط زیستی داشته و در آن محیط امکان بیان مطالبات خود را بیشتر دارند. پاین بر این باور است که در جامعه دموکراتیک نهادهای مدنی مربوط به مسایل محیط زیست قدرت بالایی داشته و به همین دلیل امکان تحمیل مطالبات خود را بر تصمیمگیرندگان سیاسی دارند.
در واقع اگر به تجربه کشورهای دموکراتیک نگاه کنیم شکلگیری احزاب سبز (مدافع محیط زیست) که در کشورهایی مانند سوئد و در دورهای آلمان حتی به بالاترین درجه قدرت سیاسی نیز دست پیدا کرده و میکنند بخشی از تلاش شهروندان کاربست آگاهی زیست محیطی خود است.
اما آنچه مشخص است بحرانهای زیست محیطی منحصر به یک منطقه جغرافیایی خاص نبوده و کل کره خاکی امروز درگیر این بحران است. این موضوع نشان میدهد که هرچقدر بحران جهانیتر باشد، حل آن نیز نیازمند عزمی جهانی است.
برای بررسی مهمترین چالشهای زیست محیطی در ایران و جهان کیهان لندن به سراغ اعظم بهرامی کارشناس فیزیک محیط زیست و انرژیهای تجدیدپذیر دانشگاه تورینو رفت تا در گفتگو با او نگاهی به این معضلات داشته باشد.
اعظم بهرامی بر این باور است که «پدیدههای محیط زیستی که به عنوان مشکل به آنها نگاه میشود معمولا در پیوند با یکدیگر هستند». او برای نمونه این همپیوستگی به پدیده «گرمایش زمین» اشاره میکند که با مسائلی همچون آلودگی هوا و گازهای گلخانهای به صورتی مستقیم ارتباط دارد. او در پاسخ به این پرسش که اگر بخواهیم با همه این پراکندگیها مهمترین معضل زیست محیطی در سطح جهان را بررسی کنیم، گفت: «به باور من اگر بخواهیم به صورتی کلی به این موضوع نگاه کنیم و بعد به سراغ زیر شاخههای آن برویم امروز مهمترین معضل محیط زیستی کره زمین “تغییر اقلیم” است. اما همان طور که گفتم این پدیده نیز زیرشاخههای بسیاری دارد که به عنوان نمونه میتوان به تغییر دمای هوا و پدیدههایی همچون خشکسالی، بیابانزایی و از بین رفتن جنگلها اشاره کرد».
اعظم بهرامی در ادامه گفتگوی خود با کیهان لندن به پدیدههای دیگری که به روی محیط زیست تاثیر میگذارد اشاره کرد و گفت : «البته باید گفت که بخشی از این تغییر اقلیم برآمده از یک سری پدیدههای طبیعی است، همان طور که ناسا چندی پیش اعلام کرد زاویه چرخش زمین درصد بسیاری ناچیزی تغییر کرده است و ما در یک سری از مدارهای جغرافیایی خاص شاهد خشکسالی و نیمه خشکسالی خواهیم بود. همچنین میتوان به پدیده لکههای خورشیدی که هر ۱۱ سال میتوانند میدان مغناطیسی را تغییر دهند و موجب یک سری پدیدههای غیرقابل پیشبینی شوند اشاره داشت. به چرخش آبهای اقیانوسی نیز میتوان اشاره کرد که باعث ترکیب آبهای شور و شیرین میشوند و از سویی دیگر موجب آب شدن یخهای قطبی شده و شاهد ریزش باران در مکانهایی پیشبینی نشده خواهیم بود که دلیل اصلی جاری شدن سیل در آن مناطق است».
او در ادامه تاکید میکند که «این پدیدههایی که به آنها اشاره کردم کاملا طبیعی هستند اما علت بخشی از این پدیدهها به یقین انسان است. تولید گازهای گلخانهای، آلوده کردن آبها و برداشت بیش از اندازه آبهای زیر زمینی و بسیاری موارد دیگر در مجموع باعث میشود ما شاهد تغییر اقیلم باشیم.
این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که در زیرمجموعه خود باعث تغییرات جغرافیایی جمعیتی میشود. برای مثال مهاجرتهای غیر قابل پیشبینی داریم و زندگی بخشی از مردم که به طبیعت مرتبط است، برای مثال ماهیگیران، وکشاورزان تحت تاثیر قرار میگیرد».
اعظم بهرامی مهمترین مساله زیست محیطی در خاورمیانه را «آلودگی هوا و خشکسالی» میداند و تاکید دارد «این موضوعات آسیبشناسی خاص خودش را دارد چرا که توفانهای گرد و خاک، فرسایش خاک و از بین رفتن جنگلها و آسیب وارد آمدن جدی به کشاورزی در این منطقه بسیاری جدی است».
او در مورد ایران با تاکید بر اینکه «مساله ایران بسیار جدی است» به مشکلات اساسی در لایههای گوناگون در مورد مساله محیط زیست اشاره داشته و گفت: «وقتی این مشکلات را بررسی کنیم، مشکلاتی مانند کمبود آب، فرسایش خاک و مساله بیابانزایی و مسائلی که کارشناسان در مورد آن خیلی صحبت کردند، قوانین زیادی در مورد آنها وضع شده است و در سیستم دولتی هم آن سکوت و مخفیکاری سالهای گذشته یک مقدار کمرنگی شکسته شده است و به مردم در مورد این مشکلات اطلاع رسانی میکنند. منتهی به نظر من در ایران مساله اساسی عدم مدیریت محیط زیستی است و اینکه به بسیاری از مسائل به شکل خیلی سطحی و کوتاهمدت نگاه میشود و ما در نهایت شاهد هیچ برنامه بلندمدت در زمینه معضلات محیط زیستی ایران نیستیم».
اعظم بهرامی در ادامه گفتگوی خود با کیهان لندن به ضعیف بودن ساختار سازمانی محیط زیست در ایران اشاره کرد و گفت: «مساله اصلی سرمایهگذاری و قانون است که محیط زیست بتواند حامی داشته باشد، این حامی میتواند یک وزارتخانه قوی باشد و یا حتی نهادهای اجرای قوی باشند. ما متاسفانه با یک سازمان کوچک محیط زیست که قدرت اجرایی چندانی هم ندارد روبرو هستیم و قوانین هم چندان آن را حمایت نمیکنند. از سویی دیگر در ایران تعداد بسیار زیادی سازمانهای موازی وجود دارد که این نهادها و سازمانها مسالهساز هستند. در خیلی موارد منافع سازمان محیط زیست با منافع وزارت جهاد و کشاورزی و یا صنایع و معادن در یک سو نیست. به همین دلیل در بسیاری موارد این وزارتخانهها با سازمان محیط زیست در تقابل قرار میگیرند و قانون هم در بسیاری موارد و آن هم به صورتی خیلی کمرنگ از سازمان محیط زیست حمایت میکند».
او همچنین به مساله نبود «سرمایهگذاری» لازم در بخش محیط زیست اشاره کرد و گفت: «در ایران برای برنامههای کنترلی و فرهنگی، بودجههای بسیاری وجود دارد که در راستای اهداف خاص خودش انجام میشود، در حالی که محیط زیست در اواخر جدول بودجههای دریافتی قرار میگیرد».
اعظم بهرامی در ادامه گفتگوی خود با کیهان لندن با تاکید بر اهمیت «آموزش» گفت: «ما آموزش را تنها در چند تبلیغ تلویزیونی یا در یک سری کارهای تبلیغاتی بسیار سطحی میبینیم. در صورتی که مساله آموزش نیاز جدی به رسانههای فراگیر و آزاد دارد که در آنها گردش آزاد اطلاعات وجود داشته باشد. چرا که شما زمانی میتوانید آسیبها را بشناسید که اطلاعات کافی داشته باشید، ما یک مرکز آمار مستقل سرطان در ایران نداریم که بتواند اخبار بسیار محدودی را که از رابطه میان آلودگیهای محیط زیست و سرطان و یا موضوع ورود آلایندههای صنعتی در آبها و بیماریهایی که در یک شهر شیوع پیدا میکند سخن میگویند بررسی کند و آمار دقیقی در این مورد ارائه دهد.
موضوع دیگر مساله کنترل و حقخواهی شهروندان است. این زمانی اتفاق میافتد که شهروندان حقوق اولیه زیست محیطی خودشان را بدانند و سواد محیط زیستی داشته باشند. این در حالتی است که در واقع مفهوم سرمایه ملی برای آنها معنادار باشد. ما هنوز در ایران درک درستی از مفهوم سرمایه ملی نداریم. به عنوان مثال کسانی که در تهران زندگی میکنند درک درستی از مشکلات شهروندانی که در سیستان و بلوچستان هستند ندارد. مساله خوزستان بعد از اینکه نزدیک به ۶-۵ سال دچار آلودگیهای شدید محیط زیستی بود و اهواز به عنوان آلودهترین شهر جهان شناخته شد تازه مطرح شد و بعد از آن گروههای محیط زیستی وارد شدند و خیلی دیر اقدام کردند».
او به موقعیت جغرافیای ایران اشاره کرد و گفت: «موضوع مهم دیگری که در این مورد باید به آن توجه داشت، مساله سیاستهای برون مرزی است. کشور ما در یک محدوده ناآرام جغرافیایی خاورمیانه قرار دارد و طبیعتا کشوری که در همسایگی خود کشورهایی مانند عراق و افغانستان را دارد که دغدغههای بسیار پایهای مانند سرپناه و امنیت در آنها حیاتی است و مساله جنگهای داخلی بسیار جدی است، باعث تاثیرپذیری شدید زیست بوم ایران از آنها هستیم که تنها میتوان به مساله دریاچه هامون و تالاب هورالعظیم اشاره کرد».
اعظم بهرامی در پایان گفتگوی خود با کیهان لندن به ضرورت استفاده از تجربه دیگر کشورها اشاره کرد و گفت: «طبیعتا نیاز به کارشناس و افراد تحصیل کرده داریم و به طور مشخص تاکید میکنم که تحصیلات در این مورد باید آزاد باشد. بودجه برای تحقیقات در ایران بسیار کم است و باید به این موضوع توجه ویژهای شود کما اینکه میبایست از تجربه کشورهای دیگر نیز استفاده شود و این مستلزم یک سیاست باز محیط زیستی است. ما تجربه مشابهی در مورد دریاچه اورمیه داشتیم که کارهای تحقیقاتی به روی دریاچه آرال انجام داده بودند و بنا بود در مورد دریاچه اورمیه نیز اقداماتی را انجام دهند، حتی برنامه طبقهبندی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت ارائه کردند ولی در واقع دولت پشت گوش انداخت. در مورد مساله خوزستان نیز کارشناسان بسیاری از جمله از چین اعلام آمادگی برای همکاری کرده بودند اما این هم به سرانجام نرسید.
باید توجه داشت که مساله محیط زیست مرز و جغرافیا نمیشناسد و شهروند درجه یک و دو ندارد و تمام ساکنان جهان را دچار آسیب خواهد کرد».
در واقع محیط زیست تنها پدیدهای است که انسانها فارغ از هر موقعیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، منافع و مخاطرات کاملا مشترک دارند. دانش و آگاهی برای حفظ این محیط که اکوسیستم حیات انسان را تشکیل میدهند موضوعی است که از مهد کودکها باید به آموزش آن پرداخت.