افزایش قیمت بنزین در ایران این روزها موجب اعتراض بسیاری از شهروندان شده است. اما از سوی دیگر تفاوت قیمت میان بنزین سهمیهای و آزاد، فضایی برای قاچاق بنزین و محلی جدید برای رانتخواران فراهم کرده بود.
فاصله قیمت بنزین و دیزل (گازوئیل) در ایران و کشورهای همسایه باعث شده بود که بنزین سهمیهبندی شده ایرانی در تانکرهای عراقی و ترکی خالی شوند و با نزدیک به ۳ برابر قیمت داخلی در کشورهای دیگر به فروش برسند. بر اساس برآوردها روزانه نزدیک به ۵۰ هزار لیتر سوخت از ایران به عراق قاچاق شده که هر لیتر برای فرد قاچاقچی نزدیک به ۱۸۰۰ تومان سود به همراه داشته است. اما در این میان باید توجه داشت که در نبود یک اقتصاد تولیدی در استانهای مرزی ایران و عدم توجه به رشد پایدار در این مناطق، افزایش قیمت حاملهای انرژی به منظور جلوگیری از قاچاق تنها پاک کردن صورت مساله خواهد بود.
در عین حال، این افزایش قیمت با مساله «اصلاح الگوی مصرف» توجیه شده است. اما همان طور که نصرتالله سیفی مدیرعامل شرکت بهینهسازی مصرف سوخت گفته است، این افزایش قیمت به کاهش جدی میزان مصرف نیانجامیده و سیاستهای افزایش قیمت برای اصلاح الگوی مصرف تا به امروز پاسخ قابل لمسی از سوی جامعه دریافت نکرده است.
افزایش قیمت حاملهای انرژی ابتدا در سال ۱۳۸۹ و در راستای اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها کلید خورد به طوری که بنزین سهمیهای ۷۰۰ تومان و بنزین آزاد لیتری ۱۰۵۰ تومان در جایگاههای سوخت به فروش میرسید. بنا بر قانون هدفمندی یارانه قیمت بنزین میبایست ۹۰ درصد قیمت فوب* خیلج فارس باشد. با این حساب دولت روحانی در مقابل اجرای کامل برنامه هدفمندی امکان افزایش قیمت به ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ تومان را داشت، اما به گفته محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت، حسن روحانی در مقابل انتخاب «بد و بدتر» با رقم ۱۰۰۰ تومان موافقت کرده است. اما همچنان مشخص نیست دولتی که تلاش دارد با آزادسازی قیمت بنزین آن را به سمت «قیمت واقعی» هدایت کند، چگونه در بازاری که به صورت روزانه و یا حتی هفتگی دچار تحول است، به دنبال یک قیمت سالیانه برای حاملهای انرژی است. در واقع میتوان گفت سیاستهای دولت از یک سو به دنبال دستیابی به منابع مالی بیشتر و البته قیمت واقعی سوخت است اما از سویی دیگر میداند که آزادسازی قیمت این حاملها و تناسب آن با قیمتهای جهانی چه بحرانهای اجتماعی و اقتصادی به همراه خواهد داشت. این تحقق همان تراژدی تلخی است که میگویند «در ایران به ریال دریافت کن و به دلار خرج کن».
نگاهی به آمار نشان میدهد که قیمت بنزین در ۴۰ سال گذشته از ۶ ریال هم اکنون به ۱۰ هزار ریال (نزدیک به ۱۷۰۰ برابر) افزایش پیدا کرده و این در حالیست که حداقل دستمزد نیروی کار از ۷۵۰ تومان به ۷۵۰ هزار تومان (۱۰۰۰ برابر) رسیده است.
کسری بودجه و تلاشهای بیهوده برای جبران
بنا به گفته اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس، دولت در سال آینده با نزدیک به ۱۷ هزار میلیارد تومان کسری بودجه همراه است. البته سخنگوی دولت این کسری را ۱۰ هزار میلیارد تومان اعلام میکند و مشخص نیست هفت هزار میلیارد تومان چگونه بین دولت و مجلس اختلاف وجود دارد. به هر روی با توجه به اینکه هنوز هیچ نمای روشنی از به سرانجام رسیدن مذاکرات هستهای و دستیابی دولت به درآمدهای نفتی بلوکه شده خود، وجود ندارد بنا بر این دولت روحانی مجبور است شیوههای اصلاحی جدی را برای تامین این کسری بزرگ به کار گیرد.
به باور برخی از کارشناسان تک نرخی شدن قیمت حاملهای انرژی یکی از این موارد است اما به گفته سخنگوی دولت روحانی، این افزایش قیمتها تنها ۳ هزار میلیارد تومان به عنوان ذخیره به دولت کمک میکند. با اینکه هنوز رقم مشخصی از خروج دهکهای بالا از مشمولان دریافت یارانههای نقدی از سوی دولت اعلام نشده است اما بنا به گفته غلامعلی جعفرزاده عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی دولت برای پرداخت یارانههای نقدی و یارانههای بخشهای سلامت، تولید، مسکن و جوانان نیازمند حذف حداقل ۱۰ میلیون نفر از دریافتکنندگان یارانههای نقدی است.
این عدد نگرانیهای بسیاری را در میان بخشهای میانی جامعه به وجود آورده است. با اینکه برآوردهای اولیه نشان میدهد حذف شدگان از میان پزشکان، مالکان خودروهای گران قیمت، صاحبان صرافیها، اعضای هیات مدیره بانکها و هیات مدیره شرکتهای خصوصی و افراد مقیم خارج از کشور است اما با توجه به کسری بودجه دولت به نظر میرسد دهکهای درآمدی بیشتری از دایره مشمولان دریافت یارانههای نقدی حذف شوند.
آتش تورم در انتظار جرقه بنزین
محسن رنانی استاد دانشگاه اصفهان در اوایل سال در ۱۰ توصیه به دولت برای اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه تاکید میکند «مرحله دوم هدفمندی یارانهها را برای سوخت (بنزین و گازوئیل) فعلا دست کم به مدت شش ماه به تعویق بیندازید تا اقتصاد ایران از رکود خارج شود». او در ادامه به این موضوع اشاره میکند که اگر دولت اصرار به افزایش قیمت حاملهای انرژی دارد، «افزایش قیمت سوخت را فقط برای اتومبیل های شخصی و دولتی اعمال» کرده و «در مقابل، فروش بنزین آزاد در ماه برای هر خودرو دارای قیمت پلکانی باشد».
بیژن حاج محمدرضا رییس انجمن جایگاهداران سوخت به روزنامه اعتماد گفته است که برای مقابله «ما دروغ را سر زبانها انداختیم چون برخوردها تند شده بود و باید کاری میکردیم تا ماجرا بالا نگیرد» او در شرح ماجرا گفته است: «در جایگاه مسعودیه مردم منتظر واریز سهمیه بودند تا بنزین بزنند، ساعت از ١٢ گذشت و این اتفاق نیفتاد، باور میکنید برخی آن قدر عصبانی شدند که میخواستند با کارگران جایگاهها درگیر شوند؟ همکار ما گفته بود بیایید بنزین بزنید و پول بنزین سهمیهای را بدهید، و بعدا مابهالتفاوت را حساب میکنیم. بسیاری از بلاتکلیفی عصبیتر بودند، ما هم به دروغ گفتیم اشکال نرمافزاری است و مشکل به زودی حل میشود».
از سویی دیگر پس از انتشار فراخوانی به منظور اعتراض به افزایش قیمت بنزین، حسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی گفته است: «مردم ما هوشیارتر از آن هستند که اسیر فراخوانهای شبکههای اجتماعی شده و تا این لحظه نیز گزارشی از تجمع حاصل نشده است و البته مسئولان نیز به دنبال حل دغدغههای مردمی هستند». اما آنچه مشخص است نیروهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی شدیدا نگران آتشی هستند که هر لحظه و به هر بهانهای میتواند به انبار مطالبات و اعتراضات مردم زده شود. این در حالیست که گرانی بنزین و حاملهای انرژی در درجه نخست یعنی گرانی حمل و نقل و در نتیجه، گرانی همه چیز! گرانی هم گریبان همه را میگیرد از جمله نیروهای امنیتی و انتظامی، و افراد دم و دستگاه عظیم جمهوری اسلامی که به موازات نهادهای متعارف برای حفظ انقلاب اسلامی برپا شده و همچنان نانخور رژیم هستند.
اعتدال یعنی تکرار با شیب کم
فرشاد مومنی اقتصاددان و استاد دانشگاه گفته است در «تعریفی که از اعتدال دادند، متوقف کردن سیاستهای غلط نبود بلکه اعمال همان سیاستها با شیب کمتر بود» و ادامه داده است «آنچه باعث میشود ما فکر کنیم اگر دولت به همین رویه ادامه دهد قطعا فرصتهای ناشی از لغو تحریمها را هم از دست میدهد، به همین مساله بر میگردد یعنی شرایط کنونی اقتصاد ایران بایستگی آن را دارد که ما یک بازآرایی بنیادی ساختار نهادی به نفع مولدها و علیه مولدها انجام دهیم. متاسفانه در حوزه بازآرایی تاکنون چیزی از این دولت ندیدهایم و این نگرانکننده است».
دکتر جمشید اسدی اقتصاددان مقیم پاریس نیز در گفتگو با کیهان لندن از زاویهای دیگر به بررسی این موضوع پرداخت و گفت: «بدیهی است که اگر احمدی نژاد را با روحانی مقایسه کنیم بایستی بگوییم وضعیت اقتصاد کشور و به طور مشخص وضعیت اقتصادی مردم بهتر شده است. اما اگر این مقایسه را در معیاری وسیعتر انجام دهیم و موقعیت اقتصاد ایران را با کشورهایی که در سالهایی نه چندان دور از لحاظ اقتصادی از ایران بسیار عقبتر بودند، برای مثال قطر، کره جنوبی و حتی ترکیه که بدون نفت درآمد سرانه بالاتری از کشور ما دارد، مقایسه کنیم چگونه میتوان گفت که وضعیت ما بهتر شده است. این یک شرایط سورئالیستی است که جمهوری اسلامی، ما ایرانیان را در مقابل آن قرار داده است». (مشروح این مصاحبه را میتوانید تحت عنوان «دوران احمدی نژاد مانند اعدام بود و دوران روحانی مانند حبس ابد!» در کیهان آنلاین مطالعه بفرمایید)
روحانی زیر سایه احمدی نژاد
روزنامه تایمز مالی در هفته گذشته به بررسی وضعیت جامعه پس از اعلام افزایش قیمت بنزین پرداخته و نوشته است: «بسیاری از ایرانیان نسبت به حسن روحانی ناامید شدهاند و بر این باورند که او نتوانسته است قدرت خرید آنها را افزایش دهد. اما تعداد کمی از شهروندان هستند که برای کاهش تورم از ۴۰ به ۱۵ درصد و افزایش رشد اقتصادی ۳ درصد به دولت روحانی اعتبار میدهند». در بخشی دیگر از این گزارش با یک زن خانهدار مصاحبه شده است که میتواند نماد بخشی از کل جامعه باشد. در این مصاحبه فاطمه که یک زن خانهدار است به خبرنگار روزنامه تایمز مالی گفته است: «روحانی دو سال است که به قدرت رسیده است و ما هیچ تغییر مثبتی را در زندگی خود ندیدهایم این در حالیست که ما رفاه بیشتری را در دوره احمدی نژاد تجربه کرده بودیم». (متن کامل این گزارش را میتوانید تحت عنوان «پایان سوبسید بنزین، آخر خط برای رانندگان تاکسی» در کیهان آنلاین مطالعه فرمایید)
اما این سایه در نظرسنجی موسسه آیپُز هم دیده میشود، جایی که از شرکت کنندگان سوال شده بود اگر امروز انتخابات سال ۱۳۹۶ در ایران برگزار شود به چه کسی رای خواهید داد و محمود احمدی نژاد تنها با ۶ درصد اختلاف نسبت به حسن روحانی در مقام دوم ایستاده است.
از سوی دیگر حسن روحانی اگر به پیام شعارهایی که در حین سخنرانی او در مقبره آیتالله خمینی سر داده شد توجه نکند در آینده با تندروهایی روبرو خواهد شد که دیگر «عدهای محدود» نیستند. با اینکه بخشی از هواداران روحانی پلاکاردهایی با عنوان «دلواپس آگاه باش، روحانی تنها نیست» را در دست داشتند اما تجربه ثابت کرده است پا پس کشیدن در مقابل تندروها نه به آرام کردن آنها بلکه به میدان دادن بیشتر برای اقداماتشان انجامیده است.
حسن روحانی به این موضوع نیز باید توجه داشته باشد که هواداران محمود احمدی نژاد الزاما تندروهایی نیستند که «دلواپس» مذاکرات هستهایاند بلکه مردم عادی نیز هستند که دلواپس سفرههای خالی خود هستند. همان طور که اشاره شد آنها الزاما به آمار و ارقام نگاه نمیکنند و برای آنها زندگی، سفرهای است که هنوز با تمام وعدههای «تدبیر و امید» خالی مانده است.
————————————————-
* فوب مخفف free on board است. در شرایط فوب تمامی هزینههای کالا تا محل حمل اصلی بر عهده فروشنده است و تمامی هزینههای بعد از این مرحله اعم از کرایه حمل، بیمه، تعرفههای وارداتی و … بر عهده خریدار است.