دولت اسلامی (داعش) مرتب سرزمینهای جدیدی را به اشغال خود در میآورد. دشمنانش میتوانند آن را تار و مار کنند، اما اولویتهای آنان چیزهای دیگریست.
دو شعار اصلی گروه تروریستی دولت اسلامی عبارت است از «تثبیت کردن خود وتا حد امکان گستردهتر شدن».
استراتژی باراک اوباما بر اساس آنچه در سپتامبر سال گذشته اعلام نمود «تضعیف و سپس در هم شکستن» دولت اسلامی است.
حالا پس از نه ماه نتیجه کار تکان دهنده است: ابوبکر البغدادی که خود را خلیفه نامیده با۲۵۰۰۰ هزار جهادی در برابر همه قد علم کرده است: نیروهای ائتلافی، جتهای بمبافکن امریکایی، سلاحهای اروپایی و سعودی، ارتش عراق، شبهه نظامیان شیعه، انقلابیون سوری و کرد. از آن بدتر: طی دوهفته گذشته داعش بعد از شکست کوبانی و تکریت دوباره نیروهایش را جمع کرده و در رمادی ارتش عراق را با اینکه از نظر نفرات بیشتر بودند، متواری ساخته است. در سوریه هم ارتش ورشکسته اسد شهر پالمیرا را با ۷۰۰۰۰ هزار جمعیت و آثار باستانی ارزشمندش در دست جهادیها رها کرد و فرار را برقرار ترجیح داد.
به راستی، چرا اینان نمیتوانند داعش را قاطعانه به عقب برانند؟
اگر بخواهیم به این پرسش پاسخی سخاوتمندانه و توأم با چشمپوشی بدهیم میشود گفت: داعش یک پروژه بسیار دشوار است. جنگندههای سیار، روشهای جنگی سنتی، نبرد چریکی و سیستم تبلیغات و ترور سیستماتیک کار مقابله با آنان را دشوار ساخته است.
و حالا پاسخی که چندان دلپذیر نیست: داعش همان قدر قویست که دشمنانش به او اجازه میدهند و برای هیچ کدام از این دشمنان نابودکردن داعش در اولویت قرار ندارد. هر کدام از آنها اهداف مهمتری را دنبال میکنند که جلوی مبارزه قاطع با داعش را میگیرد یا گمان میکنند که وجود داعش میتواند اینجا و آنجا به نفعشان باشد.
از همه آشکارتر دولت اسد این بازی را به پیش میبرد. با کمال میل به داعش آزادی عمل میدهد تا دیگر جنگندگان مخالف را قلع و قمع کند و مناطق تحت نفوذ آنها را به اشغال خود در آورد. الان هم هیچ به نظر نمیرسد که بخواهد مستقیم با آنها مواجه شود. اسد که تمامأ به کمک ایران و حزبالله لبنان وابسته است، از آخرین سنگرهایش در شرق سوریه بدون مقاومت آنچنانی عقبنشینی کرده وتمام قوایش را روی حفظ مناطق غربی که در آنها علویان دست بالا را دارند، متمرکز نموده است.
ترکیه هم که رادیکالترین مخالف اسد به شمار میرود، به نوبه خود اجازه میدهد رزمندگان داعش بدون دردسر و مانع در مرزهای ترکیه به فعالیت بپردازند. البته دیگر نمیتوانند کاملأ آزادنه رفت و آمد کنند، اما آنکارا هنوز هم از کردها که توانستهاند جهادیها را به عقب برانند، خیلی بیشتر از داعش وحشت دارد. از آنسو کردها هم سرزمینهای اشغالی خود را گسترش داده و در سوریه تا آنجا که میشود اهالی عرب را از مناطق تحت کنترل خود میرانند. برنامهای که در نبرد با داعش بتواند قلب و مغز اهالی را با خود همراه کند، حتماً چیز دیگری خواهد بود.
اردن، دومین کشوری که با دولت اسلامی مرزهای مشترک دارد البته همه تلاشاش را میکند که داعشیان را تا حد ممکن از کشور خود دور نگه دارد اما فقط به صرف نیاز اقتصادی مناطق مرزی را باز میگذارد و بنا به گزارش روزنامه انگلیسی اکونومیست حتی قبضهای گمرکی دولت اسلامی را هم به رسمیت شناخته است.
مهمترین بیمه عمر داعش همچنان جنگ قدرت فزاینده میان ایران و عربستان سعودیست. یک سال پیش، وقتی که موصل به اشغال دولت اسلامی در آمد، این امید ایجاد شد که تهران و ریاض بفهمند از دل سیاستشان چه جانور وحشتناکی متولد شده: بنیادگرایی مذهبی داعش سوغات صادراتی سعودیست، اما ریشههای سیاسیاش در میان سنیها برمیگردد به سیاستی که ایران به نفع شیعیان در سوریه، عراق پیش برده. اما رژیم ملاها به جای آنکه شیوه خود را عوض کند، تلاش کرده تا نفوذ نظامی و سیاسی خود را گسترش بخشیده و شبه نظامیان شیعه را به عنوان تنها نیروی زمینی مؤثر علیه جهادیها به نمایش بگذارد. اینها در عمل به راستی قویتر و آمادهتر از ارتش هستند، اما وجودشان باعث میشود که نیروهای تازهنفس جدیدی به دامن داعش پناه ببرند.
عربستان سعودی که حالا رهبر جدیدی هم پیدا کرده، وارد جنگ یمن شده و به تبلیغ نفرت علیه رزمندگان حوثی یمن و اقلیت شیعه در کشور خودش مشغول است. داعش بر اساس غریزه محض به منظور شعلهور کردن مناقشه، هفته گذشته برای اولین بار در دو مسجد شیعیان عملیات انتحاری انجام داد. تا حال به نظر نمیرسد که این حملات دولت سعودی را خیلی به وحشت انداخته باشد. با اینکه ریاض رسمأ اعلام کرده میخواهد به نفاق میان شیعه و سنی پایان دهد، با روی کار آمدن دولت دست راستی وهابی سلطان سلمان دیگر شیعیان رسمأ به عنوان کافِر مورد لعن و نفرین قرار میگیرند.
در روزگاران گذشته اگر در راستای منافع استراتژیک آمریکا میبود، همیشه میتوانست نقش تعدیل کننده بازی کند، اما حالا آمریکا دیگر در منطقه نه بازیگر اصلی بلکه چیزی در حد توپ فوتبال به حساب میآید . باراک اوباما چنان روی معاهده هستهای محبوب خود با ایران زوم کرده، که هیچ علاقهای به انتقاد از ایران در رابطه با مداخلات نظامیاش که در سوریه کلأ جنایتکارانه است، ندارد. از سوی دیگر کاخ سفید واکنش دیوانهوار و ویرانگر ریاض را از بهبود روابط آمریکا و ایران دست کم گرفته. اما بیش از همه اوباما با سرباز زدن از اینکه در سوریه نه فقط داعش بلکه رژیم اسد را هم سر جای خود بنشاند، پیام مخرب و خطرناکی فرستاد: «به عنوان قربانی داعش میتوانید روی همیاری ما حساب کنید، قربانیان رژیم برایمان اهمیتی ندارند» و این برای داعش که در سوریه از حمایت چندانی برخوردار نبود، فقط سمپاتی ایجاد کرد.
با این روش حالا چه بر اثر ندانستن راه چاره یا بیتفاوتی داریم کم کم به یک توافق عمومی میرسیم که باید وجود داعش را به عنوان یک واقعیت پذیرفت و به آن عادت کرد و این تازه بدترین سناریوی ممکن نیست. آخرین گزارش الکساندر اوانس (Alexander Evans) مسئول گروه ضد تروریستی سازمان ملل به شورای امنیت سازمان ملل حاکی از آنست که«غلبه برجهادیها در سوریه و عراق امکانپذیر است اما در هم شکستن داعش میتواند بدون آنکه بخواهیم باعث پراکندگی رزمندگان خشونتطلباش در همه جا شود و مبارزه با آنان را دشوارتر از پیش کند. یک منطقه اشغالی مشخص لااقل بخش بزرگی از نیرو و امکانات آنان را به خود مشغول خواهد کرد.»
در ولایت الانبار دولت اسلامی بهتر از هر جای دیگر خود را تثبیت کرده است. بزرگترین استان عراق که از یک سو به مرزهای سوریه و اردن و از سوی دیگر به بغداد میرسد. انبار از نظر اقتصادی جذابیت چندانی ندارد. بخش بزرگی از آن کویر است، نفت ندارد و منابع گازش هم محدود است، اما یگانگی مذهبی و سنتهای عشیرهای زمینه مناسبی برای رشد داعش ایجاد کرده، مخصوصأ در فلوجه، بزرگترین شهر این استان با ۳۱۰۰۰۰ هزار جمعیت که از سال ۲۰۱۴ در اشغال دولت اسلامی ست. خیلی از اهالی همان وقت از این شهر متواری شدند، اما در این فاصله خیلیهاشان هم برگشتند، چون در فلوجه بمبهای آمریکایی به زمین نمیافتد و آنها تا اطلاع ثانوی شهر رابه داعش واگذاشتهاند و به شهادت اهالی اوضاع تحت کنترل جهادیها با پیش از آن تفاوت چندانی نداشته «ما همیشه طبق قوانین شریعت زندگی کردهایم.» به نقل از یک گفتگوی تلفنی با شیخ سادون «رزمندگان خارجی هم خود را با سنتهای اهالی تطبیق میدهند.»
سادون ۵۵ ساله نمونه کاملی از مردم این استان است. در دوران صدام خلبان هواپیماهای جنگنده ارتش و عضو حزب بعث بود. وقتی که آمریکاییها در سال ۲۰۰۳ صدام را سرنگون و ارتش بعث را منحل کردند، او شغلاش را از دست داد و ناچار شد به عنوان راننده تاکسی در بغداد کار کند. حالا او به رزمندگان داعش آموزش میدهد و دوباره به کار خود رسیده و در عین حال مزد خوبی هم دریافت میکند. اینکه چه کسی پول را میدهد برایش در درجه دوم اهمیت قرار دارد. شیخ سادون از آمریکاییها هم پول میگرفت آن وقت که سنیها را برای مقابله با القاعده مسلح میکردند. به محض اینکه آمریکاییها در سال ۲۰۱۱ عراق را ترک کردند، نوری المالکی حقوق عشیرههای سنی را قطع کرد. سادون هم اسلحههایش را به داعش فروخت. حالا دیگر خیلیها شک دارند که بشود اهالی الانبار را با پول و سلاح برای شورش علیه جهادیها ترغیب کرد. یکی از نمایندگان مجلس عراق که اهل این استان است میگوید «الانبار را دیگر هیچ وقت کاملأ به دست نخواهیم آورد.»
به این ترتیب داعش هم برگ برنده را در دست خواهد داشت. در میان اکثریت مسلمانان داعش مورد تنفر است و همچنان هم مورد تنفر خواهد ماند، این را همهپرسیها اثبات میکنند. امابه نقل از متخصص مسائل خاورمیانه کل بونزل (Cole Bunzel) تازمانی که قدرت نشان دادن خود به عنوان دولتی که نظم و قانون را برقرار میکند داشته باشد، میتواند هوادار جمع کند و ایدئولوژی خود را گسترش دهد.زمان به نفع داعش عمل میکند . اینکه همه دنیا، حداقل در حرف علیه او عمل میکنند ، خود تأئیدی برای ایدئولوژی داعش به شمار میرود که براساس اتحاد آمریکاییها با سکولارها و شیعیان در برابر سنیها بنا شده است.
برای این دسته آخری داعش چیزی ورای ویدئوهای گردن زدن که به آدرس دشمنانش میفرستد، در چنته دارد: برای سنیها نقش منجی را به نمایش میگذارد که خاطیان را به شدت مجازات میکند ، اما برای مؤمنین امنیت و عدالت به ارمغان خواهد آورد. در کنار مراسم اعدام و شلاق بروشورهای تبلیغاتی هم هست که نشان میدهد جهادیها دکلهای برق را ترمیم میکنند، در خیابانها قوانین راهنمایی را پیاده مینمایند و در کنارش عکسهایی از بازار سبریجات در رمادی و بازار قهوه در موصل و انجام امتحان آخر سال در رقعه را میبینیم.
در سوریه ویران فقط با وعده یک حقوق ثابت میشود، نیروهای تازهنفس جذب کرد. موردی که در رسانههای اردن سر و صدا کرد، مربوط به جوانی میشود که مدرکش را در زمینه اقتصاد از دانشگاهی در اردن گرفته است. پس از سه سال بیکاری از طریق ترکیه به رقعه که پایتخت غیررسمی دولت اسلامی به شمار میرود، رفت. نه برای جنگ بلکه برای کار. از طریق فیس بوک به دوستانش در وطن پیام داده «شوخی نیست! ما داریم خلافت برپا میکنیم .» آدمی که تا آن زمان هیچ موضع افراطی از خود نشان نداده بود، اما همیشه از وضعیت بد اقتصادی که در آن هیچ چشماندازی از تغییر دیده نمیشد، شکایت داشت، شغلی در زیر سلطه خلافت را به بیکاری در میهن خویش ترجیح داد.
یک اتفاق غیر منتظره به نفع داعش در تاجیکستان هم پیش آمد. صدها تاجیک در جبهه داعش میجنگند، اما گلمراد کالیموف تا چند روز پیش رئیس یک گردان ویژه پلیس بود و زیر نظر وزارت کشور کار میکرد که به شدت علیه اسلامیستها اقدام میکند. وی در آمریکا و در مدرسه پلیس دوره دیده بود. حالا در ویدئویی که منتشر کرده، همکاریش را با داعش اعلام و امریکا را به حملات انفجاری تهدید نموده است. پیاماش به دولت تاجیکستان این است: «ای کاش میدانستید چه تعداد از براداران ما اینجا هستند و در آرزوی بازگشت و برقراری شریعت در کشور خود روزشماری میکنند.»
داعش یاد گرفته چطور از افسانه بازگشت دوباره به دوران طلایی خلافت استفاده کند و خود را تنها آلترناتیو در برابر دولتهای موجود و در بسیاری از موارد فاجعهباری که برکشورهای اسلامی حکومت میکنند ، قلمداد کند. شادی حمید (Shadi Hamid) کارشناس سیاسی عقیده دارد: « بسیاری از مسلمانان در آرزوهایشان با داعش مشترکند، هر چند موافقتی با دولت اسلامی نداشته باشند. یک نیاز مشترک به تشکیلاتی وجود دارد که زمانی توانسته بود صدها سال قانون و نظم سیاسی برقرار کند.»
داعش درست روی این امر سرمایهگذاری میکند. در تبلیغات دولت اسلامی میخوانیم که «در چشم خلافت، انسانها چون دندانههای یک شانه برابرند.» البته این حرفها واقعیت ندارد، اما میشود تصورش را کرد که یک سنی مهاجر که به قوانین داعش گردن گذاشته، در خلافت کمتر مورد ظلم و جورحکومتی قرار بگیرد تا در میهن خود. خشونتی بهتر از قوانین ظالمانه و تشکیل حکومتی جدید بهتر از عذاب کشیدن زیر سلطه حکومت موجود.
این دامی است که داعش برای جذب سنیهای منطقه میگشاید، دامی که هر چه بمبهای بشکهای سوریه بیشتر بر سر مردم فرود آید، هر چه حملات انتقامجویانه شبهنظامیان شیعه علیه سنیها در عراق دامنه بیشتری پیدا کند، هر چه کشورهایی مثل مصر در سرکوب مسلمانان خشونت بیشتری به کار ببرند و هر چه افکار عمومی جهان بی اعتناتر شود، بهتر عمل خواهد کرد.
دولت اسلامی همان طور که قبلاً گفته شد، فقط تا آن اندازه که دشمنانش به او اجازه میدهند، قدرتمند است و در حال حاضر آنها بدجوری دستش را باز گذاشتهاند.
*منبع: روزنامه آلمانی دیتسایت؛ نوشته آندریا بوهم، یاسین موشرباش و بیرگیت سونسن
*ترجمه از گلناز غبرایی