خیابان‌های اعتراض و راه‌های سیاسی

سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ برابر با ۱۶ ژوئن ۲۰۱۵


۶ سال از انتخابات جنجالی سال ۸۸ در ایران می‌گذرد. انتخاباتی که نتایج آن مانند دوره‌های پیش نبود و با اعتراض رأی دهندگان و حتی کسانی که در انتخابات شرکت نکرده بودند روبرو شد.

البته آنچه  «انتخابات سال ۸۸» را در تاریخچه جمهوری  اسلامی و تاریخ سیاسی ایران ماندگار کرده است نه نتیجه انتخابات بلکه آن اعتراضات است.

در روز ۲۵ خرداد ۸۸ بیش از ۳ میلیون نفر معترض در خیابان‌های منتهی به میدان آزادی [شهیاد] تجمع کردند که از سوی هواداران آقایان موسوی و کروبی به «روز مردم» لقب گرفته است. از فردای آن روز با وجود هشدارهای نیروهای امنیتی و انتظامی و حتی تهدید رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه «مسئولیت «خون‌ها و خشونت‌ها و هرج و مرج‌ها» بر عهده کسانی است که از تظاهرات‌ها پشتیبانی می‌کنند» است، اما معترضان به خانه‌ها نرفتند و تا ماه‌ها خیابان‌های شهرهای مختلف شاهد اعتراض کسانی بود که از مطالبه «رأی» خود گذشته و به «حق» خود رسیده بودند.

۲۵ خرداد ۸۸

روزهای پایانی اعتراضات خیابانی در ایران با تحولات در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه همراه شد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی در حمایت از تحولات در مصر و تونس بیانیه صادر کردند و هواداران خود را برای روز ۲۵ بهمن به خیابان فراخواندند. جرمی نابخشودنی از سوی زمامداران حکومت که هم‌چنان از آن به عنوان «فتنه» یاد می‌کنند.

تحولات در کشورهای دیگر به «بهار عربی» مشهور شد. با اینکه نتایج این «بهار» آن نتیجه مطلوبی را نداشت که بسیاری از آن «بهار» انتظار داشتند اما به سرنگونی چندین دیکتاتوری و اصلاح ساختاری در چند کشور منطقه انجامید و فصل جدیدی را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا رقم زد.

۲۵ خرداد ۸۸

چهره‌ سیاسی نظام حاکم بر ایران  نیز ۴ سال بعد و به واسطه یک انتخابات دیگر در همان چهارچوب تنگ همیشگی متفاوت از دورانی شد که هشت سال تمام احمدی نژاد چهره بارز و بدون بزک آن بود. باری دیگر یک روحانی به مسند ریاست جمهوری رسید. بخشی از هواداران او در روز اعلام پیروزی حجت‌‌الاسلام حسن روحانی که هم‌زمان به ۲۵ خرداد به خیابان‌ها آمدند و با شعارهایی هم‌چون «عالیه، جای ندا خالیه» یاد کشته‌شدگان اعتراضات سال ۸۸ را زنده نگاه داشتند. اما آیا انتخابات سال ۹۲ به روی اعتراضات سال ۸۸ خاک فراموشی پاشید؟ چرا تحولات در کشورهای عربی به سرنگونی حکومت انجامید اما مردم ایران راه آنها را نمی‌پیمایند؟ آیا خیابان‌های اعتراض در ایران مسدود است؟ آیا راه‌های سیاسی در سرنوشتی که نظام دینی جمهوری اسلامی برای ایران رقم زده است جامعه را بدون خشونت‌های باورنکردنی که در منطقه شاهد آن هستیم به آینده می‌رساند؟

۲۵ خرداد ۸۸

برای پاسخ به این پرسش‌ها به سراغ شروین نکویی، جامعه‌شناس مقیم هلند رفتیم.

شروین نکویی
شروین نکویی

او در ابتدای گفتگوی خود با کیهان لندن به پرسش ما پیرامون تاثیرپذیری جنبش‌های منتهی و موسوم به «بهار عربی» از جنبش سبز مردم ایران و اینکه چرا اعتراضات در آن کشورها به «تغییر» و دگرگونی‌ّهای بنیادین انجامید، گفت: «به باور من جنبش سبز در همه‌ کشورهای عربی به یک اندازه تاثیرگذار و الهام‌بخش بود. همان طور که شناخت ما نسبت به کشورهای عربی بسیار محدود  است، شناخت جوامع عربی از جامعه ایران نیز بسیار ضعیف است. به طور مشخص اما می‌توان گفت اکتیویست‌های [فعالان] سکولار مصر که در واقع پیشگامان جنبش قاهره بودند از جنبش سبز مطلع بودند و الهام گرفتند اما آن دست‌فروشی که در تونس دست به خودکشی زد فکر نمی‌کنم هیچ اطلاعی از جنبش سبز مردم ایران داشت. از سویی دیگر باید توجه داشت تحولاتی که در کشورهای عربی صورت گرفت با اینکه تحت تاثیر یکدیگر بودند اما به صورتی یک‌سان انجام نپذیرفت. بر همین اساس تغییر در این کشورها را باید به صورتی متفاوت بررسی و ارزش‌گذاری کرد».

شروین نکویی در ادامه به «تغییرات سیاسی» اشاره کرد و گفت: «در عرصه سیاست وقتی صحبت از تغییر می‌شود به دو عرصه متفاوت نگاه می‌شود. اول آنکه آیا این تغییر بر اساس اعتراضات صورت گرفته در ساختار سیاسی رخ داده است و دوم اینکه باید به تغییر در فرهنگ سیاسی توجه داشت».

پیش از اینکه وارد بحث‌های دیگری شویم از شروین نکویی در مورد چرایی شکل‌گیری «خیابان‌های اعتراض» شدیم. او با اشاره به اینکه «در تمام کشورهایی که ساختار سیاسی در شکل دادن به تفاوت‌ها، رقابت‌ها و حتی اختلافات بسیار محدودیت ایجاد می‌کند، خیابان‌ها و اعتراضات شکل می‌گیرند»، گفت: «این روندی اجتناب ناپذیر است و این موضوع هم برای ایران و هم در مورد کشورهای عربی صدق می‌کند. اما به دلیل اینکه ایران یک کشور پسا-انقلابی است، اعتراض سیاسی با کشورهایی که دارای یک نظام سیاسی دیکتاتوری نظامی را تجربه می‌کردند، تفاوت پیدا می‌کند. با این حال هم در ایران و هم در کشورهای عربی، خیابان محور تغییر است، با اینکه الزاما خیابان برای یک تغییر سیاسی مطلوب نیست، اما واقعیتی است که در این جوامع وجود دارد».

یکی از موضوعات متضاد در نظام سیاسی ایران برگزاری انتخاباتی است که با وجود همه محدودیت‌ها که آن را با انتخابات رایج در کشورهای دمکراتیک بسیار متفاوت می‌سازد در برخی دوره‌های آن حضور نزدیک به ۷۰ درصد را هم تجربه کرده است. انتخابات سال ۸۸ هم یکی از آنها بود اما بخشی از همان جمعیت ناراضی باز هم در انتخابات سال ۹۲ شرکت می‌کند. این در حالیست که شرکت در انتخابات و تعویض‌هایی که در دستگاه خود ررژیم صورت می‌گیرد تا کنون به هیچ تغییر مهمی نیانجامیده است.

سران رژیم

از شروین نکویی در مورد رابطه میان «افراط» و «انتخاب» سوال کردیم. او نخست توضیح داد: یکی از بحران‌هایی که در تحلیل‌های سیاسی- اجتماعی وجود دارد این است که ما تئوری‌هایی را که بر اساس واقعیت‌های تاریخی جوامع، مخصوصا جوامع غربی بوده و تئوریزه شده‌اند می‌گیریم و سعی می‌کنیم آنها را در کشورهای دیگر هم پیاده کنیم. متاسفانه متفکرانی کمی داریم که بر اساس کار میدانی در ایران تئوری‌های جدیدی ارائه داده باشد». وی آنگاه افزود: «در مورد ماهیت حکومت ایران نیز همین موضوع صدق می‌کند، به این معنی‌ که باید به بحث‌هایی که متوجه ساختار این نظام باز می‌گردد توجه داشت. اینکه حکومت ایران تا چه حد دارای یک نظام دموکراسی محدود و یا دیکتاتوری رقابتی است را باید در نظر داشت اما همان طور که خود شما به آن اشاره کردید رقابت انتخاباتی در ایران وجود دارد و هر چقدر هم محدود اما یک واقعیت است. از سویی دیگر ساز و کارهایی نیز وجود دارد که در بزنگاه‌های تاریخی مردم اعتراض خود را به صورت خیابانی و یا صندوق رای نشان می‌دهند.

این موضوعی که در مورد آن صحبت می‌کنم مربوط به ساختار چند وجهی نظام سیاسی ایران و یا ساختارهای هرمی موجود در دیکتاتوری‌های عربی نیست. بحث من در اینجا معطوف به فرهنگ سیاسی است در مقایسه با تمام کشورهایی که بهار عربی را تجربه کرده‌اند. مجددا تاکید می‌کنم که ایران را باید به صورت یک کشور پسا-انقلابی بررسی کرد اما در کشورهای مورد بحث، تغییر به واسطه نیروی نظامی انجام گرفته است و مردم وجود چنین نظامی را تا زمان تحولات منتهی به بهار عربی شاهد بوده‌اند. از جمله شاخصه‌های جامعه پسا-انقلابی ایران این است که رادیکالیسم [افراط‌گرایی] بازاری در جامعه ندارد و آرمان‌خواهی کور را یک بار نزدیک به ۳۷ سال پیش تجربه کرده است و حالا به سمت پراگماتیسم [عمل‌گرایی] حرکت می‌کند. در چنین جوامعی زمانی که مردم لزوم حضور خیابانی را حس کنند بیشتر برای فشار به حکومت است تا اینکه بخواهند سر حکومت را بزنند. چنین جامعه‌ای با جوامعی که سال‌ها دیکتاتوری مانند اسد و یا مبارک را تجربه کردند رفتاری متفاوت خواهد داشت و اپوزیسیون [مخالفان] در این جوامع با فاصله‌ زیادی خارج از حکومت قرار دارد. اما به طور مثال در رهبری جنبش سبز کشیدن خط میان پوزیسیون [حکومت] و اپوزیسیون بسیار سخت بود در حالی که در کشور مصر این موضوع به سادگی امکان تمایز داشت».

سران رژیم

آنچه شروین نکویی مطرح می‌کند شرایطی را در ایران نشان می‌دهد که جامعه ایران به ‌دلیل تجربه‌ انقلاب ۵۷ به سمت انقلابی دیگر نمی‌رود اما بنا به ساختار قانون اساسی و نظام سیاسی‌اش نیز امکان اصلاحات ساختاری ندارد، شرایطی که شاید بتوان آن را نه انقلاب، نه اصلاح تعبیر کرد. اما او نظر دیگری دارد و در ادامه‌ گفتگوی خود با کیهان لندن گفت: «لازم است اینجا توجه داشته باشیم که علوم اجتماعی و سیاسی با علوم تجربی و ریاضی بسیار متفاوت است. ما نمی‌توانیم به صورت مطلق صحبت کنیم و از همین رو من به هیچ ‌وجه فکر نمی‌کنم که ایران در سال‌های آینده زمینه انقلاب نخواهد داشت، البته این موضوع بستگی به یک سری فاکتورهای متغیر وابسته است. آنچه من به آن اشاره کردم این است که زمینه‌اش در جامعه ضعیف‌تر است اما آنچه شما به عنوان نه انقلاب،نه اصلاح اشاره کردید بستگی به آن دارد که چه کسی آن را مورد سنجش قرار می‌دهد. من فکر می‌کنم بعد از ۸ سال دوره‌ ریاست جمهوری احمدی نژاد، روی کار آمدن حسن روحانی و قبول این انتخاب از سوی مردم و حتی بخشی از نیروهای محافظه‌کار درون حکومت نشان می‌دهد که این حکومت اصلاح‌پذیر است اما قدم‌های اصلاح ممکن است ۲ تا به جلو و یکی به عقب و گاه ۲ تا به عقب و یکی به جلو باشد و باب میل من و شما هم نباشد. اما حکومت ایران یک قدرت پارادوکسال [متضاد] است و قدرت‌اش در ضعف‌اش است به این معنی که اگر بنا به تحلیل برخی دوستان که به نظر من ساده‌گویی است و نظام حکومتی ایران را نظامی هرمی معرفی می‌کنند که حرف آخر را رهبر جمهوری اسلامی می‌زند، اما به نظر من  صدر حکومت ایران یک ساختار افقی دارد و به دلیل رقابتی که در آن سطح وجود دارد، اشتباهات یکدیگر را تصحیح می‌کنند. این پروسه را شما در انتخاب حسن روحانی هم می‌بینید یعنی زمانی که رجال صدر حکومت به این نتیجه می‌رسند که نیاز به تصحیح جهت سیاسی یک ضرورت است، این اتفاق در زمانی که اصل حاکمیت در خطر است اتفاق می‌افتد. این پروسه حکومت را تقویت می‌کند و از طرفی دیگر یک مقدار (هرچند نه بسیار زیاد) روزنه‌ امید و فضای حرکت به جامعه می‌دهد. به همین دلیل است که باور دارم ساختار سیاسی ایران اصلاح‌پذیر است اما سرعت کمی دارد و شاید تنها بتوان آن‌را با انقلاب [اتحاد جماهیر شوروی] و [جمهوری خلق] چین مقایسه کرد. یعنی ساختارهایی که یک روزه از هم پاشیده نشده و با تغییرات با یک سرعت بسیار کند در این کشورها به نتیجه رسید».

توقعات از روحانی

برخی از اصلاح‌طلبان ایرانی نتایج تحولات منتهی به بهار عربی را در برابر تحول‌خواهانی قرار می‌دهند که خواستار تغییر کلی در ساختار نظام سیاسی ایران هستند و دوگانه یا انقلاب و هرج و مرج یا اصلاحات را مطرح می‌کنند. شروین نکویی این دیدگاه را نیز در ادامه‌ همان «مطلق‌گویی و به نوعی ساده‌گویی تحولات اجتماعی» دانسته و در ادامه گفت: «ما نمونه‌های بسیاری از انقلاب‌های بدون خشونت را شاهد بوده‌ایم. برای مثال شما به پرتغال و یونان نگاه کنید و یا نمونه‌های تحول‌های بزرگی هم‌چون استقلال هند که چیزی کمتر از انقلاب ندارد را می‌توان بررسی کرد. البته که در این معادله به مردم ناراضی نمی‌توان گفت که هر عملی که از سوی حکومت صورت می‌پذیرد می‌بایست از سوی شما پذیرفته شود و هیچ اعتراضی نکنید. به نظر من حکومت ایران نیز این موضوع را به خوبی درک کرده و به این موضوع واقف است که اگر همه‌ عرصه‌ها را بیش از حد تنگ کند، خطر انقلاب علیه آن وجود دارد. من مجددا انتخاب حسن روحانی را مثال می‌زنم و از سویی دیگر به سراغ عرصه‌ اقتصادی می‌روم جایی که حکومت به خوبی متوجه این موضوع است که اگر فشار بر زندگی مردم حاصل از تحریم‌های اقتصادی بیشتر شود، خطر انقلاب وجود دارد و به همین دلیل است که پای میز مذاکرات می‌نشیند. به صورت خلاصه می‌گویم که نگاه جبری به تحولات اجتماعی و سیاسی، ساده‌گویی است و این شرایط تماما بسته به رفتار حکومت دارد که چقدر خود را اصلاح‌پذیر نشان دهد. شکست چنین مسیری و ایجاد یاس در مردم نسبت به چنین تحولاتی می‌تواند انقلاب را به عنوان گزینه جدی مطرح کند».

۲۵ خرداد ۸۸

شروین نکویی در پایان مصاحبه خود با کیهان لندن با تاکید بر اینکه « ۶ سال گذشته را دوره‌ یأس نمی‌دانم و فکر می‌کنم جنبش سبز تجربه‌ بسیار گرانبهایی برای فرهنگ سیاسی ایران بود»، گفت: «از این فرهنگ است که ساختار سیاسی استخراج می‌شود و آنچه بسیار اهمیت داشته و دارد این است که بخش بزرگی از معترضین در ایران نشان دادند تا چه حد به فرهنگ مدارا، پراگماتیسم سیاسی و چانه‌زنی و تعامل با سرکوب‌گر (حتی زمانی که سرکوب‌گر یک قدم به عقب می‌نشیند) باور دارند که به باور من سنگ ‌بنای دموکراسی پایدار خواهد بود. در پایان باید هم شهدای جنبش سبز، هم رهبران جنبش و مردمی که این جنبش را در خیابان زنده نگاه داشتند را پاس داشت و نباید به آن با نگاه یأس نگریست».

در جریان اعتراضات سال ۸۸ بیش از صد تن کشته و شمار بسیاری به زندان‌ها افتادند که برخی از آنان هنوز نیز در زندان به سر می‌برند. گروه زیادی نیز از کشور خارج شدند. حصر خانگی نیز مجازات میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و حجت‌الاسلام کروبی بود که از سوی زمامداران جمهوری اسلامی «فتنه‌گر» خوانده شدند و حصر آنها هم‌چنان ادامه دارد.

*اسامی  ۱۲۲ تن از کشته شدگان پس از ۲۲ خرداد ۸۸ همراه با جزئیاتی از چگونگی مرگ آنها به نقل از کمیته گزارشگران حقوق بشر

*برخی از کشته شدگان اعتراضات سال ۸۸:

ندا آقاسلطان
ندا آقاسلطان

مسعود هاشم زاده
مسعود هاشم زاده

یعقوب بروایه
یعقوب بروایه

سجاد قاید رحمتی
سجاد قاید رحمتی

سهراب اعرابی
سهراب اعرابی

محمد کامرانی
محمد کامرانی

ترانه موسوی
ترانه موسوی

مصطفی غنیان
مصطفی غنیان

محسن روح الامینی
محسن روح الامینی

مسعود خسروی
مسعود خسروی

علیرضا  افتخاری
علیرضا افتخاری

امیر جوادی فر
امیر جوادی فر

کیانوش آسا
کیانوش آسا

داوود صدری
داوود صدری

حسین اخترزند
حسین اخترزند

اشکان سهرابی
اشکان سهرابی

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=15407