زنان روزنامهنگار در ایران با وضعیت خاصی روبرو هستند. آمنه شیرافکن روزنامهنگار و فعال حقوق زنان در ایران در سمینار «پژوهش زنان» که در تهران برگزار شد، بزرگترین مشکل زنان روزنامهنگار در ایران را «مشکل پوشش» دانست و گفت: «مثلا در روزنامه همشهری یک نفر مسئول گذاشتهاند که به زنان خبرنگار راجع به پوشششان تذکر بدهد. یا مثلا در مجلس یکی از نمایندگان زن، پیشنهاد اجبار چادر را برای زنان خبرنگار داده بود».
او در ادامه سخنرانی خود در این سمینار «سهولت برچسب زدن به زنان، در هنگام ارتباط گیری با مدیران یا مسئولان رده بالا» و «تبعیض جنسیتی در موقعیتهای خبری» را چالشهای دیگر روزنامهنگاران زن در ایران برشمرد و گفت: ««غالبا موضوعات و موقعیتهای بهتر و جذابتر را به مردان خبرنگار پیشنهاد میکنند تا همتایان زنشان».
آزاده دواچی پژوهشگر و فعال حقوق زنان نیز در مطلبی زیر عنوان «زنان روزنامهنگار و مقاومت در برابر مردسالاری» مینویسد: «بسیاری از این روزنامهنگاران زن، افزون بر آنکه امنیت شغلی ندارند، در انتخاب و پا بر جا ماندن در حرفه خود هر روز با اضطراب و چالشهای مختلف امنیتی و عرفی دست و پنجه نرم میکنند… همین امر موجب شده است که بسیاری از زنانی که شغل روزنامهنگاری را انتخاب میکنند، منتظر هر پیشامد غیر حرفهای در حرفه خود باشند و نه تنها خود بلکه خانوادههایشان نیز احساس امنیت نکنند».
سقف شیشهای
ژیلا بنییعقوب روزنامهنگاری که جایزه شجاعت در روزنامهنگاری بنیاد بینالمللی رسانههای زنان در سال ۲۰۰۹ و همچنین جایزه ویژه «آزادی بیان» گزارشگران بدون مرز در سال ۲۰۱۰ را به خاطر وبلاگ «ما روزنامه نگاریم» دریافت کرده است و پس از اعتراضات به نتایج انتخابات سال ۸۸ از سوی دادگاه انقلاب به ۳۰ سال محرومیت از فعالیتهای روزنامهنگاری محکوم شد، بر این باور است که وضعیت روزنامهنگاران زن در ایران نسبت به دهههای گذشته پیشرفت داشته است اما اضافه کرد: «همچنان مجموعهای از سقفهای شیشهای برای روزنامه نگاران زن وجود دارد».
او در مورد نقش زنان در حوزه تصمیمگیری در روزنامههای ایران گفته است: «معمولا زنان میتوانند دبیر گروه اجتماعی و یا مثلا ادب و هنر باشند و نه مثلا دبیر گروه ورزشی یا سیاسی. یا شما کمتر میبینید که زنان سردبیر بشوند. فعلا حداکثر سقف پیشرفت شان ظاهرا دبیری گروهها آن هم دبیری گروه اجتماعی است».
او در گفتگویی دیگر بخشی از مشکلات زنان روزنامهنگار در ایران را چنین بیان کرده است: «زنان روزنامهنگار به خودی خود در حاکمیت اقتدار مردانه بر فضای روزنامههای ایران با چالشهای بسیار زیادی روبرو هستند، چه برسد به اینکه این زنان به هرصورت برای انعکاس اخبار زنان و مشکلات آنان تلاش کنند . اغلب روزنامهنگاران زن در ایران هر روز مجبورند به مدیران خود اعتراض کنند. اعتراضی که گاه به یک جنگ شبیه میشود. اعتراض به همه چیز، از سانسور خبرها گرفته تا روابط غیر شفاف و غیر دمکراتیک در روند تصمیمگیری در باره تیترهای صفحه اول روزنامه، که متاسفانه اغلب اوقات به اخبار زنان و حقوق بشری بیتوجهی کامل دارد. اعتراضی که گاه مرزی ندارد».
تبعیض چندباره
فریده غائب خبرنگار حوزه زنان در مورد تبعیض در روزنامههای ایران در موضوعات زنان و به روی خبرنگاران این حوزه در مطلبی با اشاره بر اینکه « انعکاس اخبار زنان و آنچه به عنوان خبر نهایی در صفحات کاغذی روزنامهها میبینیم تمام واقعیت نیست» اضافه کرده است: «خبرنگاران و روزنامهنگاران حوزه زنان بیش از حوزههای خبری دیگر طعم سانسور و حتی نگاه تمسخرآمیز اطرافیان را حس میکنند.خبرنگارانی که در این حوزه کار میکنند با فشار مضاعفی مواجهاند که تنها علاقه و دغدغه داشتن سبب میشود این دختران و زنان در این حوزه بمانند و کار کنند».
اما تبعیض زنان در حوزه روزنامهنگاری جدا از تبعیض کلی موجود در جامعه نیست. برای نمونه میتوان به عدم حضور خبرنگاران زن در حوزه ورزش اشاره کرد. همان طور که ورود زنان به ورزشگاهها (به طور مشخص در مورد ورزش پر طرفداری همچون فوتبال) زنان خبرنگار را به صورت سیستماتیک از این حوزه حذف میکند. در حوزه سیاست نیز ورود زنان به برخی از مراکز قدرت با محدودیتهای جدی روبرو است این موضوع در دولتهای مختلف با نوسان روبرو بوده است اما همچنان سفر زنان با مقامات رسمی با محدودیتهای جدی روبرو است. به همین دلیل است که زنان بیشتر به سمت سرویس اجتماعی روزنامهها روی میآورند. اما در همین حوزه هم محدودیتهایی وجود دارد، برای مثال یکی از دبیران سرویس اجتماعی در این مورد میگوید: «در حوزه نیروی انتظامی، وقتی افراد را تحت عنوان اراذل و اوباش میگرفتند، اصلاً از زنها دعوت نمیکردند که خبر تهیه کنند یا برای مانورهای جنگی به خبرنگاران زن اطلاع داده نمیشود».
به همین دلیل است که حتی اگر زنان به عرصههای دبیری سرویس در یک روزنامه انتخاب شوند به ناچار از مردان در تهیه خبرها بیشتر استفاده میکنند تا بتوانند صفحات خود را پر کنند.
از سویی دیگر تمام این محدودیتها در روزنامه و مجلههای عمومی زنان را به سوی کار در نشریههای تخصصی زنان سوق میدهد. آنجا هم البته کار کردن آسان نیست. یکی از روزنامهنگاران زن ایرانی در وبلاگ شخصیاش در این مورد مینویسد: «مشکل زنان تنها داشتن ستون ویژه و ویژه نامه جداگانه نیست. اخبار زنان به دلایلی خط قرمز بسیاری از مطبوعات است و درست منتشر نمیشود و مسایلی مانند خشونت علیه زنان ،آزارهای جنسی و… در حد کلیشه مطرح میشود و واژههای تخصصی حقوق زنان چون دیه، ارث، حضانت و… گرچه بررسی میشود ولی باز هم در حد یک واژه باقی میمانند».
به نظر میرسد روزنامهنگاران زن در ایران باید با تبعیضی چندباره دست و پنجه نرم کنند که نوع حرفه آنها بر تبعیضهای رایج میافزاید.
[کیهان لندن؛ دوره جدید شماره ۱۲]