نماینده مجلس: ما تمایل داریم با طالبان معتدل مذاکره کنیم.
۱۷ مرداد سال ۱۳۷۷ محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی در آخرین پیام ناتمام خود به تهران گفت:
«مزار شریف سقوط کرد. هفدهم مردادماه ۱۳۷۷، اینجا محل کنسولگری ایران در مزار شریف است، من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم، گروه طالبان چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدند. خبر فوری، فوری .مزار شریف به دست طالبان سقوط کرد، عدهای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده میشوند به من بگویید که چه وظیفهای…»
پیام خبرنگار ناتمام ماند. علت: حمله نیروهای طالبان به کنسولگری جمهوری اسلامی و کشته شدن صارمی و ۸ نفر از کارمندان کنسولگری بود.
این حمله فصلی تازه از مقابله جمهوری اسلامی با نیروهای طالبان را رقم زد. در فاصله کوتاهی پیش از این اتفاق و همزمان با اوج گرفتن قدرت طالبان در افغانستان فرمانده سپاه پاسداران تغییر کرده و سید یحیی رحیم صفوی با ورود خود، قاسم سلیمانی را به عنوان فرمانده سپاه قدس، شاخه برون مرزی سپاه، منصوب نمود.
دشمن مشترک مبنای مذاکرات مشترک
سید محمد خاتمی رئیس وقت جمهوری اسلامی در ارزیابی مقابله با طالبان گفته بود: «ارزیابی ما این بود طالبان دشمن ماست، آمریکا هم احساس میکرد که طالبان دشمن آنهاست و سرنگونی طالبان در درجه اول تامین کننده منافع ایران بود». این ارزیابی زمینه اولین مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا پس از انقلاب سال ۵۷ را به وجود آورد، هرچند این مذاکرات تا مدته پنهان ماند. رایان کراکر از معاونان وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا که بعدها به عنوان سفیر این کشور در افغانستان و عراق انتخاب شد در مورد این مذاکرات گفته است: «اما آنچه که برایم جالبتر از همه بود، اشتیاق آنان[جمهوری اسلامی] نسبت به اعزام نیروهای آمریکا، همان “شیطان بزرگ”، به حیاط خلوت ایران یعنی افغانستان بود. اوایل اکتبر، یعنی تقریبا یک ماه پس از حملات ۱۱ سپتامبر، ما پشت میز یکی از سالنهای کنفرانس سازمان ملل نشسته بودیم و در مورد ساختار پارلمان بعد از طالبان صحبت میکردیم. یکی از دیپلماتهای ایرانی [که بعدها از سوی محسن امینزاده مشخص شد یکی از مقامات سپاه پاسداران بوده است] رفته رفته به تنگ آمد و سرانجام سر پا ایستاد و تقریبا با فریاد گفت که ما نباید در مورد چه باید باشد صحبت کنیم. تا زمانی که رژیم کنونی [در افغانستان] بر سر کار است، هیچ کدام از این حرفها سودی ندارد. سپس او اتاق را ترک کرد. بمباران افغانستان توسط آمریکا چند روز بعد آغاز شد. همکاری جمهوری اسلامی با گروه ۲+۶ و حمایت از نیروهای «ائتلاف شمال» به تصرف کابل به دست آنها انجامید و حالا جمهوری اسلامی و ایالات متحده یک پروژه مشترک را با موفقیت به پایان رسانده بودند. ایران در کنفرانس بن که به موضوع افغانستان بعد از طالبان میپرداخت نیز نقشی مهم ایفا کرد و جیمز دابینز که به نمایندگی از ایالات متحده آمریکا در آن کنفرانس شرکت داشت از «مذاکرات سازنده» خود با محمدجواد ظریف، سفیر وقت جمهوری اسلامی در سازمان ملل در آن جلسه سخن گفته است.
یک هفته پس از مذاکرات بن، جورج بوش رئیس جمهور وقت ایالات متحده، جمهوری اسلامی را همراه رژیمهای عراق و کره شمالی جزو «محور شرارت» اعلام کرد و مذاکرات دو کشور با چالشی جدی روبرو شد. حسین موسویان که در آن زمان از اعضای شورای عالی امنیت ملی و از نزدیکان حسن روحانی دبیر وقت این شورا بود با اشاره به اینکه «همه از سخنان رئیس جمهور آمریکا شگفتزده شده بودیم» نقل قولی از قاسم سلیمانی در حاشیه یکی از جلسات شورای عالی امنیت ملی را مطرح کرده که ظاهرا به او گفته است: «از همان آغاز من این شک را داشتم که تقاضای آمریکا برای کمک تنها جنبه تاکتیکی داشته و هدف آنها یک همکاری دراز مدت نیست.»
دشمنهای دیروز، دوستان امروز
عرصه تقابل جمهوری اسلامی و ایالات متحده سالها ادامه پیدا کرد تا اینکه بر سر برنامه اتمی جمهوری اسلامی و همزمان با سقوط صدام حسین در عراق، مذاکرات مستقیم بین دو کشور شکل گرفت.
حالا اما در شرایطی که چهره منطقه دیگر قابل باز شناختن نیست، نیرویی بدتر از طالبان وارد صحنه شده که بر عراق و سوریه چنگ انداخته و با نفوذ در افغانستان قصد محاصره ایران را دارد. در این نقطه دوباره «شیطان بزرگ» و عضو «محور شرارت» به یکدیگر نزدیک شدند.
داعش در حال گسترش خود در مرزهای شرقی ایران نیز هست. همزمان ب خبرهایی مبنی بر عضو گیری دولت اسلامی در مرزهای افغانستان خبرگزاری تسنیم (از رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران) از سفر هیات سیاسی دفتر طالبان در قطر به تهران خبر داد ولی وزارت امور خارجه از آن اظهار بیاطلاعی کرد در حالی که اسماعیل کوثری، از فرماندهان سابق سپاه پاسداران که امروز نماینده مجلس شده، آن را تایید کرد. بعد از این سفر خبرهایی مبنی بر درگیریهای پراکنده میان نیروهای طالبان و دولت اسلامی در افغانستان منتشر شد و چندی بعد خبر موافقت جمهوری اسلامی با تاسیس دفتر سیاسی طالبان در ایران بسیاری را شگفتزده نمود که البته این هم از سوی جمهوری اسلامی تکذیب شد.
در این میان، نوذر شفیعی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در مورد مذاکره با طالبان به خبرگزاری مهر گفته است: «وقتی از طالبان نام میبریم، ممکن است یکسری رادیکال یا حتی برخی افراد که در دوره جهاد حضور داشتند در این گروه باشند. جمهوری اسلامی ایران تمایل دارد با گروه طالبانی که رفتاری معتدل شده دارند، آن هم برای ایجاد ثبات و کاستن آلام و درد مسلمانان وارد مذاکره شود». از سوی دیگر غلامرضا اسدالهی، رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و افغانستان با اشاره به اینکه «فکر نمیکنم که تاسیس و راهاندازی دفتر سیاسی گروه طالبان در ایران صحت داشته باشد» از مسئولان وزارت امور خارجه گله میکند که «چرا نمایندگان مجلس را در جریان سفر این گروه به ایران قرار نداده است». این در حالیست که والاستریت ژونال از تاسیس دست کم چهار پایگاه آموزش نظامی طالبان در ایران خبر داده و نوشته است: «طالبان از دیرباز از خاک پاکستان به عنوان پایگاه اصلی برای استخدام نیرو و استقرار مقر فرماندهی خود استفاده کردهاند. اما مقامهای افغان و غربی میگویند اکنون ایران از طریق سپاه پاسداران به صورت متحدی مهم برای طالبان درآمده و در حداقل ۴ شهر تهران، مشهد، زاهدان و کرمان مراکز آموزشی برای طالبان دایر کرده است»(«اتحاد مصلحتی تهران و طالبان» در کیهان آنلاین).
با وجود این گزارشها و تایید مقامات نزدیک به سپاه پاسداران مبنی بر دیدارهای صورت گرفته در تهران، محمد رضا بهرامی سفیر جمهوری اسلامی در افغانستان در گفتوگویی اختصاصی با شبکه طلوع نیوز در کابل گفته است: «ایران و طالبان هیچ رابطهای ندارند؛ در راهبرد امنیتی ایران هیچ پیوندی با گروههای هراسافکن تعریف نشده و هرگونه ارتباط با این گروهها به ضرر ایران، منطقه و خارج از منطقه است».
دوستی ولرم
روزنامه گاردین چاپ لندن در گزارشی با عنوان «چرا طالبان به تهران سفر کرده است؟» هدف اصلی از همکاری جمهوری اسلامی و طالبان را جدا از مقابله با قدرت گرفتن هواداران دولت اسلامی در افغانستان «عقب راندن آمریکا و متحدان غربی و خارج کردن آنها از افغانستان» عنوان میکند.
در بخشی از این گزارش آمده است: «طالبان از گروه دولت اسلامی خواسته است که از افراط گری در جنگهای خاورمیانه اجتناب کنند، درخواستی که البغدادی آن را به استهزا گرفت. بر اساس گزارشها، او ملا عمر را یک جنگ سالار احمق و بی سواد توصیف کرد که سزاوار یک عنوان مذهبی نیست» (لطفا به گزارش سیاسی کیهان لندن شماره مراجعه کنید).
گاردین در ادامه گزارش خود به «اختلافات ایدئولوژیک بین دو طرف» اشاره و اضافه کرده است: «این دوستی نه چندان گرم میان ایران و طالبان میتواند از طریق رقابتهای منطقهای و ظهور گروه دولت اسلامی در پاکستان و افغانستان توضیح داده شود».
در همین حال پنتاگون در گزارشی، رشد نیروهای هوادار دولت اسلامی در افغانستان را تایید کرده است. در این گزارش تاکید شده است که با وجود خطر این گسترش که پیشبینی میشود در سال آینده سرعت بیشتری به خود بگیرد، اما نباید از «خطر شورشیان طالبان» غافل ماند. همزمان بیانیهای به امضای ملا اختر محمد منصور، نایب رئیس تشکیلات طالبان افغانستان منتشر شده است که تاکید دارد «جنگ علیه آمریکا و نوکراناش در افغانستان باید زیر یک پرچم و مدیریت یک رهبر» پیش رود و «هر گونه تلاشی برای حرکات موازی در افغانستان موجب اختلاف و تفرقه خواهد شد».
صادق خرازی نماینده سابق جمهوری اسلامی در سازمان ملل زمانی گفته بود: فعالیتهای قاسم سلیمانی، آبروی منطقهای، تحکیم و اقتدار جمهوری اسلامی را به دنبال دارد».
حال باید منتظر ماند و دید که جمهوری اسلامی که اقتدارطلبی و سیاستهای ماجراجویانهاش در منطقه یکی از دلایل عمده شکل گرفتن «دولت اسلامی» است چگونه ایران را در برابر گسترش و نفوذ داعش، آن هم در اتحاد با طالبان، حفظ خواهد کرد.
[کیهان لندن؛ دوره جدید شماره ۱۳]