۱۳ سال از تصویب روزی به نام «روز قلم» در جمهوری اسلامی میگذرد که همزمانی ناخواسته با جشن «تیرگان» دارد.
در این روز، هوشنگ پادشاه ایران، نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت و از آن پس این روز برای مردم ایران «روز ارجمندی اهل قلم» شد.
با اینحال محمدرضا سرشار عضو هیات موسس و رییس کنونی هیات مدیره «انجمن قلم ایران»، انجمنی که بانی پیشنهاد این روز به شورای عالی انقلاب فرهنگی بود، گفته است: «پیشنهاد ما برای نامگذاری روز قلم، روز نزول سوره قلم بود. گشتند یک مناسبت ایران باستانی برای روز قلم پیدا کردند».
سرشار که ریاست انجمنی با نام قلم را بر عهده دارد در تناقضی که برای جمهوری اسلامی چندان عجیب و غریب نیست چندی پیش در انتقاد از سیاستهای جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خواهان «تعیین تکلیف» برای «نویسندگانی که کشور را ترک میکنند و در خارج به فعالیتهای سنگین علیه نظام میپردازند و از هیچ کوششی برای براندازی دریغ نمیکنند» شد.
انجمنی ضد کانونی
در سالهای پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی به «کانون نویسندگان ایران» که بیشتر نویسندگان مخالف نظام پادشاهی در آن حضور داشتند را به رسمیت نشناخت و در سالهای بعد حتی برخی از افراد آن کانون مانند محمد مختاری و جعفر پوینده توسط ماموران وزارت اطلاعات به قتل رسیدند. در سال ۱۳۷۸ جمعی از مقامات رسمی نظام جمهوری اسلامی همچون علی لاریجانی و علیاکبر ولایتی به همراه تعدادی از نویسندگان نزدیک به حکومت تلاش کردند با تاسیس «انجمن قلم ایران» جایگزینی برای آن کانون باشند. با اینحال فعالیتهای این انجمن تا سالها بسیار کمرنگ بود تا با روی کار آمدن محمدحسین صفارهرندی (از فرماندهان سابق سپاه پاسداران که سالها به عنوان مامور در روزنامه کیهان تهران به عنوان معاون حسین شریعتمداری و سردبیر آن روزنامه مشغول به فعالیت بود) در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، انجمن جانی تازه گرفت.
با اینکه در اساسنامه این انجمن آمده است: «انجمن، تشکلی است فرهنگی، غیرِانتفاعی، دارای تابعیتِ ایرانی و مستقل که به هیچ حزب، گروه و تشکیلاتِ سیاسی و دینی، اعم از دولتی و غیردولتی، داخلی و خارجی، وابسته نیست» اما در دوران محمود احمدینژاد توانست از رانتهایی همچون «قرارداد خرید تمام کتابهای اعضای انجمن» توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برخوردار شود. این اتفاق در زمانی رخ داد که محسن پرویز از اعضای هیات مدیره این انجمن و نایب رئیس کنونی به سمت معاون فرهنگی وزیر انتخاب شده بود.
همنامهای بیربط
این انجمن که جایی برای نویسندگان مستقل ندارد در سالهای گذشته مورد اعتراض انجمن جهانی قلم (PEN) قرار گرفت. انجمن قلم ایران در پاسخ به اعتراض استفاده از نام قلم توسط آن انجمن، گفته است: «همچنان که بر تارک اساسنامه این انجمن آیه مبارکه “نون و القلم و ما یسطرون” آمده، بیش از ۱۴۰۰ سال پیش از تاسیس انجمن بینالمللی پن، خداوند در کتاب مقدس خود قرآن، مقام قلم و نویسندگان متعهد آن را چنان بالا برده است که به قلم و آنچه که مینویسد سوگند یاد کرده است. بنا بر این اگر قرار باشد واژهها و نامها به انحصار و مالکیت خصوصی امتها، ملتها، سازمانها، گروهها، صنفها و افراد در آیند، بیهیچ تردید واژه قلم در مالکیت مطلق ملل مسلمان و از جمله ملت بزرگوار ایران خواهد آمد و این امثال “انجمن بینالمللی پن” هستند که باید به سبب استفاده بدون کسب مجوز از این واژه برای نامگذاری خود، مورد مواخذه قرار گیرند». (بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران؛ مسعود نقرهکار، جلد ۱)
اما نکتهای که «انجمن قلم» جمهوری اسلامی توجه نکرده این است که انجمن بینالمللی پن (PEN) نام خود را از حروف نخست Poet (شاعر)، Essayist (مقاله نویس) و Novelist (داستان نویس) استخراج کرده است.
قلمهای بدون حمایت
سیدعباس صالحی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال گذشته از نزدیک به ۲۰۰ هزار «اهل قلم» در کشور خبر داد. این در حالیست که اکبر اکسیر شاعر طنزپرداز با اشاره به اینکه «نویسندگی و شاعری در هر کشوری شغل محسوب میشود» گفت: «اگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خود را متولی تولید آثار ادبی معرفی میکند باید به حقوق آنان رسیدگی کند اما متأسفانه جز تحقیر چیزی دست اهل قلم را نمیگیرد».
فاطمه راکعی که خود زمانی در مجلس ششم نماینده مجلس شورای اسلامی بود نیز با اشاره به «وضعیت نامناسب معیشتی نویسندگان» گفته است: «کمتر شاعر و نویسندهای را داریم که مشکل مالی نداشته باشد. به همین دلیل است که اهل قلم برای تأمین مخارج زندگی خود سراغ کارهای پراکنده میروند و نتیجهاش دور شدن آنان از هدف اصلی خود است».
از سویی دیگر گویی تحریمهای اقتصادی علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی و سیاستهای ناصحیح اقتصادی، گریبان اهل قلم را هم گرفته است. معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تایید مشکلات اقتصادی این وزارتخانه گفته است: «نباید شرایط اقتصادی نشر به گونه ای باشد که نوشتههای گاه فاخر نویسندگان در طاقچه خانه هایشان خاک بخورد و منتشر نشود».
قلمهای زرینِ تاریک
یکی دیگر از اقدامات انجمن قلم برگزاری جشنی با برای اهدای «جایزه قلم زرین» است. این مراسم امسال بنا دارد از فرجالله سلحشور، تقدیر به عمل آورد. او چندی پیش و در واکنش به خبر سفر آنجلینا جولی، بازیگر مشهور آمریکایی و سفیر حسن نیت کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به ایران گفته بود: «آمدن آنجلینا جولی به ایران اتفاق خوبی است، برای سینمایی که فاحشه خانه است باید برای ادامه فعالیت خود نیز فاحشه بینالمللی بیاورد». از جمله کسانی که در سالهای گذشته این جایزه را دریافت کرده بودند، علیرضا قزوه است. راضیه رجایی او را این چنین معرفی کرده است: «شاید بتوان علیرضا قزوه را فعالترین و تأثیرگذارترین شاعری دانست که در دفاع از آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی به سرودن اشعار و انتشار آنها و همچنین تشویق و ترغیب جوانان برای ورود به این عرصه، به ویژه در فضای مجازی، روی آورد».
از جمله «اشعار» قزوه در پاسخ به شاهین نجفی منتشر شده است:
مزد وق وق کردن سگهای بی اصل و نسب این است
مزد سگدوخوانی این از شغالان بدصداتر
مزد این چندین دهان بی چاک
استخوانی
مزد این مزدورهای مست عیاشش
فکر چندین جایزه از دست خام چند خاخاماند
جایزه در راستای فکرهایی از جنابت تا جنایت پُر
جایزه در راستای گندهگوییها و چیزی از همینهایی که میدانید و میدانند
پولهای هرزه سهم حنجر بد بوی فحاشش.
در سال ۱۳۹۱ «انجمن قلم» که خود بانی اهدای جایزه «قلم زرین» است جایزه بهترین پژوهش را به محمدرضا سرشار رئیس هیات مدیره خود انجمن اهدا کرد.
شهریار زرشناس یکی دیگر از برندگان این جایزه گفته بود: «عصر روشنگری بر اساس موازین ما عصر القای کفر است، در حالی که میخواهد به ما تلقین کند که این گونه نیست و این عصر، عصر روشنگری است. روشنگری برای ما عین ظلمت و تاریکی است».
پوست بیاندازید، مجوز بگیرید
در حالیکه هر ساله انجمن قلم به برگزاری نشستهای سالیانه خود با حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام میکند، کانون نویسندگان ایران همچنان برای برگزاری نشست خود با محدودیت روبرو است.
سیدعباس صالحی معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیرامون شروع از سرگیری فعالیتهای کانون نویسندگان گفته است: «کانون نویسندگان یک بحث تاریخی دارد که این بحث تاریخی اگرچه در دورهای از تاریخ سیاسی کشور اهمیت داشته است، اما با توجه به اینکه امروز برخی از اعضای آن یا از دنیا رفتهاند و یا در شرایطی هستند که دیگر حال و حوصله فعالیت ندارند، بنابراین طبعا میتواند پوستاندازی کند که هم به نفع کانون باشد و هم به نفع نویسندگان آن». کانون نویسندگان در واکنش به سخنان صالحی در بیانیهای نوشته است: «آن که باید “پوستاندازی” کند حاکمیت و از جمله وزارت ارشاد است و نه کانون نویسندگان ایران».
نیروهای تندرو نیز به سخنان معاون وزیر واکنش نشان دادند و بازگشایی مجدد کانون نویسندگان را به بازسازی «مسجد ضرار» تشبیه کردهاند. (مسجد ضرار به داستانی در زمان پیامبر اسلام بازمیگردد که در آنزمان مسجدی در میان قوم بنیغَنم بن عَوف احداث میشود. پیامبر اسلام از خواندن نماز در آن مسجد عذر میآورد. پس از آن است که بر اساس آیه ۱۰۷ سورهی توبه** آنجا را محل نفاق خطاب میکند و دستور به آتش زدن آن میدهد، پس از تخریب این مسجد به دستور پیامبر اسلام، ویرانههای آن مسجد جای زباله و مردار میشود).
این محدودیتها در زمانی صورت میگیرد که حجتالاسلام روحانی چندی پیش گفته بود: «البته حرمت کتاب و یا آفریننده اثر تنها با زبان و بیان نیست، ما باید در قانونمان، در مقرراتمان و حمایتهایمان و امنیت حقوقیمان و اجتماعیمان و امنیت فرهنگیمان تلاش کنیم تا حرمت اهل قلم را نگاه داریم».
به فاصله کوتاهی از این سخنان است که وزارت اطلاعات از برگزاری یک نشست ادبی که بنا بود در منزل یکی از اعضای کانون نویسندگان برگزار شود، ممانعت به عمل آورد.
عددهای درد
مجید غلامیجلیسه، معاون فرهنگی، آموزشی و پژوهشی موسسه خانه کتاب، وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرده بود «در هفت ماه نخست سال ۹۳ تعداد عنوان کتابهای منتشر شده به نسبت مدت مشابه در سال گذشته ۱۳ درصد و شمار کتابهای چاپ اول نیز ۲۱ درصد افزایش یافته است» اما نگاهی به آمارهای سال گذشته نشان میدهد، در سه دهه گذشته تیراژ متوسط کتاب در ایران به کمتر از یک سوم کاهش یافته است. این در حالیست که قیمت کتاب از زمان پیروزی انقلاب ۵۷ تا امروز نزدیک به ۲۰۵ برابر شده است.
غلامیجلیسه در مصاحبهای جداگانه میانگین نشر به ازای هر شهروند تهران را با دوران قاجار مقایسه کرده و نشان میدهد که در سال ۱۲۶۸ «به ازای هر ۲۱۰ نفر یک کتاب» چاپ میشده است، این در حالیست که در سال ۱۳۹۰ «به ازای هر ۵۰۳۰ نفر یک کتاب» منتشر شده است.
چندی پیش عقاب علیاحمدی ویراستار و فعال حوزه نشر در ایران در گفتگو با کیهان لندن با اشاره به اینکه «امروز بدترین دوران صنعت نشر ایران است– البته تا سال دیگر که به احتمال زیاد، بدتر از این خواهد بود»، اضافه کرده است: «امروز شمار دانشجویان ایران، نزدیک به ۴میلیون نفر است و شمار تحصیل کردگان کشور از رقم ۶میلیون نفر گذشته است؛ اما در سال ۱۳۹۳ چند ناشر کتاب خود را با شمارگانهای ۳۰۰، ۲۰۰ و ۱۴۰ نسخه منتشر کردند! آیا میتوان پرسید، چگونه ما ایرانیان از خواندن و دانستن بی نیاز هستیم؟». (مصاحبه کامل با عقاب علیاحمدی را میتوانید با عنوان امروز بدترین دوران نشر در ایران است؛ وظیفه ناشری به فراموش سپرده میشود، مطالعه فرمایید).
با این ارقام مشخص است که چرا سرانه مطالعه ایرانیان باید بین ۲ تا ۷ دقیقه باشد. البته جمهوری اسلامی که در «آمارسازی» تجربه بسیاری دارد در این مورد نیز سرانه مطالعه را از ۱۸ دقیقه تا حتی ۲ ساعت در روز تغییر میدهد.
محمد سالاری، مدیر کل سابق دفتر برنامهریزی و مطالعات فرهنگی و کتابخوانی با اشاره به اینکه ارائه آمار ۲ دقیقه، «سیاهه نمایی» است، رقم واقعی سرانه مطالعه را ۱۲۰ دقیقه اعلام کرده بود. البته مشخص نیست با توجه به معیارهای استاندارد جهانی برای محاسبه سرانه مطالعه چگونه مقامات جمهوری اسلامی این اعداد را «تولید» میکنند.
بر اساس آمارهای جهانی سرانه مطالعه در ایالات متحده آمریکا ۲۰ دقیقه، انگلیس ۵۵ و ژاپن ۹۰ دقیقه در روز است.
————————————————————
*توضیح عکس دیدار جمعی از اعضای کانون نویسندگان با آیتالله خمینی: این دیدار در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ صورت پذیرفته است. در این جلسه «سیمین دانشور، محمد قاضی، غلامحسین ساعدی، شیخ مصطفی رهنما، منوچهر هزارخانی، باقر پرهام، سیاوش کسرایی، نعمت میرزاده، جمال میرصادقی، فریدون تنکابنی، اسماعیل خویی، محمدعلی سپانلو، محسن یلفانی، جواد مجابی، بزرگ پورجعفر، مختاری، فریدون فریاد، اسفندیار فرد، جلال سرفراز» حضور داشتهاند.
**خدا شهادت میدهد؛ آنهایی که مسجدی میسازند تا به مؤمنان زیان رسانند و میانشان کفر و تفرقه اندازند و تا برای کسانی که میخواهند با خدا و پیامبرش جنگ کنند کمینگاهی باشد، آنگاه سوگند میخورند که ما را قصدی جز نیکوکاری نبوده است، دروغ میگویند.