با اینکه ۱۶ سال از ۱۸ تیر ۱۳۷۸ میگذرد اما همچنان وقتی روزشمار به این صفحه خود میرسد بسیاری ناگهان میایستند.
بسیاری از میان دانشجویان آن روزها که بیشترشان امروز مو سفید کردهاند و به گذشته خود نگاه میکنند و نظامی که سالها هم بگذرد باز هم ترس خود از این روز را نمیتواند پنهان کند.
سایتها و دستگاه تبلیغی وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی شاید ۲ تاریخ را هرگز فراموش نمیکنند و بیراه نیست که همواره به دنبال پیدا کردن «سرنخ»های ارتباط میان «فتنه ۷۸ و فتنه ۸۸» میگردند.
با این همه هنوز مواردی وجود دارد که بازگشت به آنها چه بسا نقشه اتفاقات سالهای آینده را مشخص خواهد کرد و بیراه نیست که بتوان میان اتفاقات آن سالها با یکدیگر ارتباطی پیدا کرد.
لباس شخصیهای آشنا
پس از اعتراضات دانشجویان کمیتهای ۵ نفره به سرپرستی علی ربیعی (وزیر فعلی کار) که عضور دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بود تشکیل شد. در این کمیته ابتدا ابراهیم رئیسی رئیس سازمان بازرسی کل کشور، عباسعلی فراتی دادستان دادسرای نظامی استان تهران، غلامرضا ظریفیان نماینده وزیر فرهنگ و آموزش عالی، مصطفی تاجزاده و غلامحسین بلندیان (به صورت نوبتی) از وزارت کشور، جمال شفیعی نماینده وزارت اطلاعات حضور داشتند که بنا به دستور رهبر جمهوری اسلامی، مرتضی رضایی رئیس سازمان حفاظت اطلاعات و احمد وحیدی رئیس ادارهی اطلاعات سپاه پاسداران نیز به آنها اضافه شدند.
بر اساس گزارش این کمیته، ۱۰۴ تجمع دانشجویی در فاصله ۴ خرداد ۱۳۶۷ تا ۲۲ آذر ۱۳۷۷ رخ داد. با اینکه دستگاه تبلیغی نظام تلاش میکند همواره «دست دشمن» و «هدایت نیروهای فریبخورده» را از پرده غیب هر اعتراض بیرون کشد اما این گزارش تاکید دارد «تحقیقات صورت گرفته حضور رسمی تشکلهای دانشجویی شناخته شده با تصمیم قبلی را برای کمیته اثبات ننموده است». به این معنی کمیته «خودجوش بودن» اعتراضات در ۱۷ تیرماه به بسته شدن روزنامه «سلام» را تایید میکند با این حال کمیته، بازجویی از «افراد مشکوک و وابسته به جریانات ضد انقلاب» را به وزارت اطلاعات محول مینماید.
در بخشی از این گزارش که با حذف نام افراد منتشر شده است آمده: «حضور برخی از افراد شخصی به عنوان گروه فشار از قبیل (…) در این مقطع محرز بوده و حضور این افراد در تشدید درگیریها مؤثر بوده است». جالب آنجاست که این گروه فشار تنها برای سرکوب و فحاشی به دانشجویان معترض به میدان نیامده بلکه «فرماندهان ناجا (نیروی انتظامی جمهوری اسلامی) اظهار میدارند نیروهای شخصی، ناجا را تشویق به حمله نموده و با الفاظی زشت مانند … آنها را به خاطر عدم حمله و کوتاهی در برخورد با دانشجویان مورد سرزنش قرار میدادند».
بعد از این است که بخشی از این لباس شخصیها وارد کوی شده و دانشجویان حملهور میشوند. با اینکه گزارش شورای عالی امنیت ملی اسامی هدایتکنندگان این جریان را مشخص و علنی نمیکند اما تاکید دارد «نیروهای شخصی غیر رسمی از ساعت ۲ بامداد به بعد به مرور از طریق یک نظام ارتباطی هماهنگ، در محل حاضر شدهاند. در میان این نیروها افراد شناخته شدهای از قبیل آقایان (…) مشاهده شدهاند». بعدها حجتالاسلام مبشری رییس دادگاه انقلاب اعلام کرد که تمامی ۱۶ نفر لباس شخصی متهم در حادثه کوی دانشگاه از اتهام اقدام علیه امنیت ملی تبرئه و آزاد شدند.
چوبزنهای سپاه
شاید یکی از مهم ترین عناصری که در واقعه ۱۸ تیر ۷۸ میبایست به آن اشاره کرد نامه تنیچند از فرماندهان سپاه پاسداران به حجتالاسلام محمد خاتمی رییس جمهوری وقت بود. این نامه که گفته میشود روز ۲۱ تیر به صورت محرمانه برای رئیس وی ارسال شده بود چند روز بعد در روزنامه کیهانِ شریعتمداری منتشر میشود. سالها بعد محمدباقر قالیباف گفت که متن این نامه را او و قاسم سلمیانی نوشته بودند. در بخشی از این نامه آمده است: «جناب آقای خاتمی، چند شب پیش وقتی گفته شد عدهای با شعار علیه رهبر معظم انقلاب به سمت مجموعهٔ شهید مطهری در حرکتاند، بچههای کوچک ما در چشم ما نگریستند، انگار از ما سؤال میکردند غیرت شما کجا رفته است؟ جناب آقای رئیسجمهور، امروز وقتی چهرهٔ رهبر معظم انقلاب را دیدیم مرگ خودمان را از خداوند طلب کردیم چون که کتفهایمان بسته است و خار در چشم و استخوان در گلو باید ناظر پژمرده شدن نهالی باشیم که حاصل ۱۴ قرن سیلی و زجر شیعه و اسلام است… جناب آقای رئیسجمهور، اگر امروز تصمیم انقلابی نگیرید و رسالت اسلامی و ملی خودتان را عمل نکنید، فردا آنقدر دیر و غیرقابل جبران است که قابل تصور نیست. در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسهٔ صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم». از میان امضا کنندگان این نامه بسیاری ارتقاع درجه یافته و افرادی همچون عزیز جعفری به فرماندهی کل سپاه پاسداران منصوب شدند. قالیباف که آن زمان فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران بود در این مورد حوادث سال ۷۸ در ایام انتخابات سال ۹۲ گفته بود: «وقتی به سمت بیت رهبری راه افتادند، بنده فرمانده نیروی هوایی (سپاه پاسداران) بودم. عکس من روی موتور هزار با چوب هست. با حسین خالقی. واستادم کف خیابون، که کف خیابون اونجا رو جمع کنم. پس نگاه کنید، اون جایی که لازم بشه بیاییم کف خیابون چوب بزنیم، جزو چوب زناییم، افتخارمون هم هست».
رو شدن برنامههای «گاز انبری» در انتخابات
حجتالاسلام حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در رقابتهای انتخاباتی سال ۹۲ در مقابل محمدباقر قالیباف قرار گرفت. زمانی که قالیباف به موضوع سالگرد ۱۸ تیر ۱۳۸۲ اشاره کرد و گفت: «هر سال در دانشگاه مراسم یادبودی برای آن حادثه برگزار میشد. من در جلسه شورای امنیت ملی که شما (حسن روحانی) دبیر آن بودید میگفتم که به دفتر تحکیم وحدت مجوز این مراسم داده شود، شما گفتید ای بابا دنبال دردسر میگردید».
حجتالاسلام روحانی در همان مناظره تلویزیونی به این موضوع پاسخ داد و گفت: «شما میگفتید ما برنامه داریم و اجازه بدهید دانشجویان بیرون بیایند ما یک برنامه گاز انبری داریم تا همه را جمع کنیم».
در همان سال دانشگاه تهران و خوابگاه طرشت صحنه درگیری شدیدی میان دانشجویان و نیروهای تحت امر قالیباف شد. او بعدها در یکی از سخنرانیهای انتخاباتیاش گفت: «در سال ۸۲ بعد از به آتش کشیده شدن کوی دانشگاه، من در جلسه شورای امنیت کشور محکم دعوا کردم و حرفهای بسیار تندی زدم و اصلا شان جلسه را رعایت نکردم و گفتم امشب هر کس بخواهد بیاید تو کوی و بخواهد این کارها را انجام بدهد، من به عنوان فرمانده ناجا، محکم می ایستم لولهشون میکنم و جمعشان میکنم».
البته دبیر وقت شورای عالی امنیت کسی بود که در سال ۷۸ معترضان را از دانشجویان جدا کرده و آنها را «آشوبگر» خطاب میکند. او در جمع کسانیکه ۲۳ تیر در حمایت از «ولایت فقیه» به خیابانها آمده بودند گفت: «اینها خیلی پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم». حسن روحانی در بخشی دیگر از این سخنان خود که تلاش میشود تا فراموش گردد، اضافه کرد: «دیروز نسبت به این عناصر دستور قاطع داده شد، دیروز غروب دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت این عناصر فرصت طلب، هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد شود و سرکوب شوند.(تکبیر حضار) مردم ما شاهد خواهند بود که از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج حاضر در صحنه، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر – اگر جرات ادامه حرکت مذبوحانه داشته باشند- چه خواهند کرد».
سید یحیی (رحیم) صفوی فرمانده وقت سپاه پاسداران نیز در این مورد گفته با اشاره به مخالفت وزارت کشور در سال ۷۸ برای حضور نیروهای سپاه در شهر تهران گفت: «یک برخورد لفظی بین ما پیش آمد و آقای روحانی به نفع سپاه رای داد و گفت سپاه باید بیاید برای دفع فتنه تهران».
مرتضی نبوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در مورد تشکیل جلسات شورای عالی امنیت ملی گفته است: «در مساله ۱۸ تیر، شورای عالی امنیت ملی کمی با سستی کار کرد. آقای روحانی دبیر وقت شورا در آن زمان در خارج از کشور بود و جلسات شورا که به ریاست رییس جمهور [سید محمد خاتمی] تشکیل میشد، اجازه نمیداد که بسیج وارد شود و جلوی شلوغیها را بگیرد. وقتی آقای روحانی به کشور بازگشت، مجوز را صادر کرد و این کار موجب شد تا برپاکنندگان این غائله، به لانههایشان بازگردند».
مظلومنماییها و اشکهایی که فرمان آتش میدهند
دو سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی «گریه حاضران» را در میآورد. اما نکته آنجاست که هر دو بار این اشکها در واقع «فرمان آتش» میشوند. او یک بار پس از حوادث کوی دانشگاه در ۲۱ تیرماه ۱۳۷۸ گفت: «حتّی اگر یک حرفی که خون شما را به جوش میآورد به زبان آورند، مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند [گریه حضار] باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند،[گریه حضار] باید سکوت کنید». رهبر جمهوری اسلامی یک بار دیگر در اولین نماز جمعهاش پس از اعتراض به نتایج انتخابات سال ۸۸ گفته بود: «من جان ناقابلی دارم [گریه حضار]، جسم ناقصی دارم [گریه حضار]، اندک آبروئی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همه اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد [گریه حضار]».
بعد از هر دو این سخنرانیهاست که شدیدترین برخوردها با معترضان صورت میگیرد.
علیه فراموشی
در حوادث ۱۸ تیر تنها مرگ عزت ابراهیم نژاد تایید شد. دانشآموخته حقوق دانشگاه شهید چمران (جندیشاپور سابق) اهواز که به عنوان مهمان در خوابگاه دانشجویان حضور داشت با شلیک مستقیم گلوله جان داد. با اینکه خانواده و دوستان او ضارب/ضاربان را شناسایی و به دادگاه معرفی کرده بودند اما دادگاه انقلاب اسلامی ضاربان را تبرئه و خود زنده یاد ابراهیم نژاد به اقدام علیه امنیت ملی محکوم کرد.
داستان تلخ سعید زینالی نیز پس از ۱۶ سال پایانی نداشته است. جوانی که هنوز سرنوشت او مشخص نیست و مادر او چشم به راه فرزندش است. این مادر رنجدیده در مصاحبهای گفته بود: «امیدوارم هیچ مادری دیگر نباشد که مثل من دلسوخته باشه، سعید من را که برنمیگردانند، اما امیدوارم که سعیدهای دیگر [به این سرنوشت دچار] نشوند، به همون خدایی که میگویند قسم میدهم که هیچ مادری به روز من نیافتد، هیچ مادری جنازه فرزندش را از اوین تحویل نگیرد».
اما باید یادی هم از محسن روحالامینی، محمد کامرانی، امیرجوادیفر، رامین قهرمانی و احمد نجاتی کارگر کرد که در حوادث ۱۸ تیر ۸۸ دستگیر و در بازداشتگاه کهریزک نگهداری شدند. کسانیکه بر اثر شکنجه و شرایط بد آن زندان جان سپردند و هنوز با گذر سالها پروندههای آنها سرانجامی که بویی از عدالت برده باشد نداشته است.