روز ۲۳ تیر۱۳۹۴، بعد از ۱۲ سال مذاکره، بالاخره طلسم پرونده هستهای ایران شکست وگام مهمی در جهت رفع سایه شوم این پروژه بیسرانجام از سرملت ایران برداشته شد.
پروژهای که بیش از بیست سال ملت ایران را به گروگان گرفته و از کمترین ارزش اقتصادی، فنی یا علمی برخوردار است و شواهد متعددی حکایت از آن دارند که محرک اصلی آن ماجراجویی نظامی بوده است. ماجراجویی که نتیجه ندانم کاری و اشتباه محاسبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا، یعنی شخص آقای خامنهای برای ایجاد تواناییهای تولید سلاح هستهای بوده است. اکنون با امضای سندی به نام “برنامه جامع اقدام مشترک” راهاین کار برای آقای خامنهای کاملا بسته شده است. البته بسته شدنی که دست کم تا ده سال دیگرملت ایران را در تنگنا نگاه خواهد داشت.
آنچه که به نام “برنامه جامع اقدام مشترک” یا به طور خلاصه “برجام” به امضاء رسیده درپنج مرحله با نامگذاری پنج روز باید به انجام برسد. مرحله اول به نام روز نهایی کردن نامیده شده که با امضای “برجام” توسط نمایندگان ایران و کشورهای ۱+۵ دروین انجام شد. مرحله دوم روز توافق نامیده شده که ۹۰ روز بعداز روز اول فرا می رسد و درآن روز شورای امنیت سازمان ملل، “برجام” را تنفیذ خواهد کرد. مرحله سوم از روز توافق آغاز می شود. دراین مرحلهایران موظف است سایت فردوبرای غنی سازی را تعطیل کند و آن را به مرکزی تحقیقاتی تبدیل نماید. درسایت نطنز تنها ۵۰۶۰ سانتریفوژ قدیمی نسل یک با قدرت یک سو برای هر سانتریفوژ باقی بماند. نزدیک به ۱۰ تن ذخایر اورانیوم غنی شده در این سالیان، به ۳۰۰ کیلو کاهش یابد و ایران طی یک دههاینده اجازه نخواهد داشت که ذخیرهای بیش از این مقدار داشته باشد. سقف غلظت غنی سازی ایران ۳ و ۶۷ درصد خواهد بود و ایران مجوز غنی سازی بالاتز را نخواهد داشت. راکتور آب سنگین اراک هم باید به گونهای تغییر کند که امکان تولید پلوتونیوم ۲۳۹ برای ساختن بمب هستهای نداشته باشد. تمام این کارها با نظارت و راست آزمایی سنگین آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت میگیرد. اضافه برآن آژانس تا بیست سال حق خواهد داشت معادن و صنایع و خریدهای خارجی ایران را کنترل کند تا ایران امکان تولید اورانیوم غنی شده و یا ساختن سانتریفوژ یا قطعات آن یا سایر ملزومات برای ساخت سلاح هستهای، خارج از چارچوب “برجام” را نداشته باشد. دریک کلام آن چه طی بیست و چند سال با صرف میلیاردها دلار و به قیمت تحریم های سنگین و فشار بر مردم ایران انجام شده، جمع آوری و تعطیل میشود به اضافهاین که نهادی بینالمللی به نام آژانس هم تا سالیانی متمادی درتمام ارکان اقتصادی و اداری و علمی ایران حضور خواهد داشت. بعد از انجام این تعهدات توسط ایران وتایید آژانس که پیش بینی میشود دست کم یک سال طول بکشد، روز سوم فرا میرسد که به نام روز اجرا نام گذاری شده است. دراین مرحله تحریمهای سازمان ملل و اتحادیه اروپا و آمریکا تعلیق میشوند، ولی لغو نمیگردند. حد اکثرهشت سال وضع به همین منوال میماند و درصورتی که برای آژانس محرز شود که دیگر ایران کاملا درمسیراستفاده صلح آمیز از انرژی هستهای حرکت میکند، آنگاه مرحله چهارم که روز انتقال نامیده شده فرا میرسد. در روز انتقال تحریمها برداشته می شوند و کشورهای اروپایی و آمریکا قوانین مصوب خود در مورد تحریمها را لغو میکنند. بعدازآن دوسال دیگر هم باید صبر کرد تا بعد از یک دهه، مرحله پنجم به نام روز خاتمه فرا برسد و پرونده هستهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل بسته شود. بهاین ترتیب دیده می شود که بختک پروژه هستهای دست کم تا یک دهه دیگر برسینه ملت ایران سنگینی خواهد کرد. دراین جا قصد تحلیل کامل ” برجام” و ابعاد مختلف آن از حیث فنی، اقتصادی وسیاسی را نداریم. این کار درفرصتی دیگر توسط “اتحاد برای دمکراسی درایران” انجام و به ملت ایران گزارش خواهد شد.
اما آن چه “اتحاد برای دمکراسی درایران” را برآن داشت کهاین بیانیه را صادر کند، توجه دادن به بلایی است که با حاکمیت نظام ولایت فقیه و غیبت مردم درعرصه تصمیم گیری بر این مرزوبوم رفته است. ولی فقیه حاکم برایران، یعنی شخص آقای خامنهای با دستگاههای مخوف و فاسد امنیتی ـ-نظامی خود، طی بیش از دو دهه ودرزمان دولتهای مختلف پروژه بی سرانجام و سراپا زیانباری را به ملت ایران تحمیل کرده است، بدون اینکه مردم دراین مورد حق اعتراض یا انتخاب داشته باشند. اکنون هم که با فشار جامعه بینالمللی ناچار به عقب نشینی و دست برداشتن از رویای سلاح هستهای شده، تن به قراردادی داده که نه فقط نفی تمام حرف های پیشین او و بلکه نفی حاکمیت ملی ایران است و دست کم تا یک دهه دیگر مردم ایران را دربیم و امید نگاه خواهد داشت. سیاستهای ماجراجویانه هستهای و خارجی خامنهای در طول حکومتش آن قدر جامعه جهانی را بهاین نظام بدبین و بیاعتماد کرده که تنها گزینه پیش روی دستگاه دیپلماتیک و تخصصی ایران در این مذاکرات نمی توانست نتیجهای بهتر از این به دست آورد.
طرفه این که رهبر نظام جمهوری اسلامی که مسئولیت تمام این خسارتها را بردوش دارد و درهرکجای دیگر دنیا که رای مردم ارزشی دارد با اینچنین کارنامه مفتضحانهای باید بلافاصله کنار می رفت، نه فقط حاضر نیست مسئولیت این همه خسارت را بپذیرد، بلکه به کمک ایادی خود درهرسه قوه و با دستگاه تبلیغاتی عریض و طویلش میکوشد به مردم بقبولاند که برگشتن به شرایط بیست سال قبل، آن هم بعداز ده سال دیگر، و جمع کردن بساطی که به قیمت صدها میلیارد دلار از اموال مردم ایران تمام شده، پیروزی جدیدی برای رژیم حاکم است و همگان باید به او سپاگزار باشند!
هموطنان گرامی،
برای جلوگیری از خسارت بیشتر به کشور، آقای خامنهای به عنوان مسئول مستقیم این بلای خانمانسوز که برسرکشورآورده باید برکنارشود، مردم از طریق انتخابات آزاد حاکمیت خود را اعمال کنند و با حاکمیت مردم بساط ولایت فقیه و استبداد دینی برچیده شود. تنها درصورت استقرار دمکراسی درکشور و حاکمیت مردم از طریق صندوق رای است که می توان اعتماد جامعه جهانی را جلب نمود، حقوق اساسی و حاکمیت ملی بر سرنوشت کشور را احیا و اعمال کرد و جلوی مسیر خطرناک و پرزیان قرارداد بسته شده را گرفت، و هرچه زودتر به التیام زخم های وارد شده بر پیکر اقتصاد واجتماع و فرهنگ ایران پرداخت.
اتحاد برای دمکراسی درایران
تیرماه ۱۳۹۴