طالبان افغانستان سرانجام خبر مرگ ملاعمر رهبر خود را تایید کرد. «شورای رهبری امارت اسلامی» مرگ ملا عمر که «امیرالمومنین ملا محمد عمر مجاهد رحمهالله» خوانده می شد و در سالهای گذشته بارها خبر مرگ وی را تکذیب کرده بود، سرانجام مرگ وی را تأیید کرد.
ملاعمر که پس از سقوط طالبان در افغانستان در سال ۲۰۰۱ میلادی هرگز در محلی عمومی حاضر نشده بود، به گفته ذبیحالله مجاهد سخنگوی این گروه بر اثر بیماری از دنیا رفته است این در حالی بود که ایالات متحده آمریکا جایزهای ۱۰ میلیون دلاری برای یافتن (مرده یا زنده) او تعیین کرده بود.
از زندگی او اطلاعات دقیقی در دست نیست و نمیتوان اطلاعاتی را که مطرح میشود با یقین تایید کرد. آنچه مشخص است او سالها در یکی از مدارس دینی ولایت ارزگان تحصیل کرده و همزمان با حمله نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (سابق) تحصیل را رها نموده و همراه با نیروهای مجاهد به مبارزه مشغول شده است. او از سال ۱۹۹۴ رهبری طالبان را برعهده داشت و در گردهمایی این گروه در سال ۱۹۹۶ به عنوان «امیرالمونین» منصوب شد. پس از سقوط طالبان هیچ اطلاع دقیقی از محل اقامت او در دست نبود اما بسیاری بر این باورند که او در مرز میان پاکستان و افغانستان مستقر بوده است.
روی گوتمن در کتابی با عنوان «ما چگونه ماجرا را از دست دادیم» به مذاکره تلفنی احمد شاه مسعود و ملاعمر پیش از مرگ وی اشاره کرده است که ملاعمر در آن گفتگو با اشاره به اینکه «ما امارت اسلامی افغانستان را میخواهیم» تاکید دارد: «اگر مسعود نمیخواهد همکاری کند، میتواند کشور را ترک کند. تاجیکها به تاجیکستان، ازبکها به ازبکستان و هزارهها به ایران بروند. ما افغان هستیم و اینجا سرزمین ماست».
در سالهای گذشته گفتگوهای صلح میان طالبان و دولت مرکزی افغانستان با فراز و نشیبهای بسیاری پیگیری شده است. حال مشخص نیست که این گفتگوها در نبود ملاعمر چگونه خواهد بود. سید امان الدین (سیدی) مشاور پیشین وزارت داخله افغانستان در گفتگو با کیهان لندن میگوید: «ملاعمر در طول فعالیتهای دوران طالبان بخصوص پس از ۱۱ سپتامبر و سقوط رژیم طالبان در افغانستان، نه تنها یک رهبر مستقل نبوده بلکه به عنوان یک چهره تخیلی و یک هویت کاذب مطرح بود. ملاعمر در طول همین مدت نه تنها حضور فیزیکی نداشت حتی با وجود این خبر، مشاهده میکنیم که بدون حضور فیزیکی (بدون آنکه زیردستانش از بودن یا نبودنش اطلاعی داشته باشند) فعالیتهای سیاسی و نظامی طالبان به پیش رفته است. تأیید قطعی خبر مرگ ملاعمر هیچ تاثیری در گفتگوهای صلح نخواهد گذاشت چرا که او در گذشته هم هیچ دخلی در این مذاکرات نداشته و اگر هم زنده بود چنین نقشی را نمیتوانست داشته باشد».
سیدی در ادامه تاکید دارد که اعلام این خبر بیشتر از آنکه جنبه فیزیکی نبود ملاعمر را نشان دهد، جنبهای سیاسی با خود به همراه دارد و اضافه میکند: «به نظر میرسد وقت آن رسیده بود که حضور سیاسی ملاعمر باید حذف میشد. من اعلام این خبر را بیشتر پایان حضور سیاسی ملاعمر میدانم تا یک مرگ و حذف فیزیکی و به همین دلیل احتمال آن وجود دارد که این خبر، گفتگوهای سیاسی [برای صلح در افغانستان] را سرعت بخشیده و آن را شفافتر کند».
با در نظر داشتن این خبر که میگوید ملاعمر نزدیک به ۲ سال پیش از دنیا رفته است، خبرهایی که از ظهور داعش (دولت اسلامی) در افغانستان خبر میدهد جنبههای دیگری به خود میگیرد. نزدیک به یک سال پیش ابوبکرالبغدادی که خود را خلیفه مسلمانان میداند، ملاعمر را «جنگسالار بیسواد و ترسو» خطاب کرده بود. همزمان خبرگزاریهای افغانستان از درگیری میان نیروهای وفادار به طالبان و داعش (دولت اسلامی) خبرهایی را مخابره کرده بودند. در همین حال احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی در صحن علنی مجلس، به نمایندگان گفت که جای پای دولت اسلامی داعش در افغانستان به وضوح دیده میشود و از نمایندگان خواست تا نگاه ویژهای به تقویت نیروهای زمینی داشته باشند (برای آگاهی بیشتر: گفتگو با دکتر جلیل روشندل «طالبان، از دشمنی تا اتحاد»).
اما، سید امانالدین (سیدی) در ادامهی گفتگوی خود با کیهان لندن این حضور را جدی ندانست و گفت: «خوشبختانه حضور داعش بخصوص در بخش رهبری به آن پیمانه [اندازه] نیست که تبلیغ میشود. در برخی مناطق همان طالبان محلی و گروههای افراطی که به هر شکلی از دولت ناراضی هستند فقط با بدل نمودن جامه و نام، خود را داعش جا میزنند و تقابل این گروهها با طالبان هم در ردههای بسیار پایینی بوده است و نه در ردههای رهبری».
او پیام ابوبکر البغدادی را در همین راستا دانست و اضافه کرد: «خبر اینکه شما به آن اشاره کردید مبنی بر اینکه ابوبکرالبغدادی، رهبر طالبان را رهبری بزدل خطاب کرده است اما میبینیم که ملاعمر دو سال پیش درگذشته است. از این موضوع میتوان استنباط کرد که تمام درگیریها در ردههای پایین دو طرف بوده و رهبری این گروهها حتی خبری از آن طرف به صورت شفاف در دست نداشتند».
در ماههای گذشته رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران همچون خبرگزاری تسنیم از سفر هیات سیاسی دفتر طالبان در قطر به تهران خبر داده بودند. خبری که با تکذیب وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی همراه بود اما اسماعیل کوثری نماینده سپاهی مجلس شورای اسلامی آن را تایید کرد (برای آگاهی بیشتر: گزارش سیاسی کیهان لندن «منطقه خاورمیانه صحنه درگیریهای عمیقتر»).
مشخص نیست که آیا مقامات نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی از خبر مرگ ملاعمر آگاهی داشته و با علم بر این موضوع نوذر شفیعی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفته بود: «جمهوری اسلامی ایران تمایل دارد با گروه طالبانی که رفتاری معتدل شده دارند، آن هم برای ایجاد ثبات و کاستن آلام و درد مسلمانان وارد مذاکره شود» (برای آگاهی بیشتر: گزارش سیاسی کیهان لندن «با آمریکا علیه طالبان، با طالبان علیه داعش»).
سید امان الدین (سیدی) اما بر این باور است که جمهوری اسلامی نمیتوانسته از این خبر آگاهی داشته باشد و در ادمه گفتگوی خود با کیهان لندن گفت: «این هم به همان شکلی است که در رابطه با داعش به آن اشاره کردم. نوع اعلام خبر مرگ ملاعمر نشان میدهد که این یک تصمیم در کوتاهمدت اتخاذ شده است و فکر میکنم که افغانستان به عنوان طرف اصلی ماجرا به تازگی از این خبر مطلع شده است و بعید میدانم که ایران از این موضوع آگاهی داشته است. این موضوع ۲ دلیل میتواند داشته باشد، اول آنکه هیاتهایی که به ایران رفت و آمد داشتهاند در حدی بلندپایه نبودند که از این موضوع به این حد سری که دو سال مخفی نگاه داشته شده خبر داشته باشند. دلیل دوم هم این است که فکر میکنم خبر مرگ ملاعمر همان طور که گفتم بیشتر یک حذف سیاسی است و شاید تصمیم بر این باشد بدون حضور سیاسی او مذاکرات سیاسی را به پیش ببرند و دیدارهایی که در ایران صورت گرفته میتواند به منظور دیگری انجام شده باشد».
او همچنین در مورد نتیجه و دلایل مذاکرات میان ایران و طالبان به کیهان لندن گفت: «اگر این گفتگوها به خاطر صلح و ثبات در منطقه است و به گفته خود جمهوری اسلامی با طالبانی گفتگو میکند که تروریست نبوده و یا میانهرو هستند، میتواند نقش موثری داشته باشد. از سویی دیگر با توجه به رابطه خوب دولتها در ایران و افغانستان، این مذاکرات میتواند در نتیجه نهایی صلح اثر مثبتی داشته باشد. اما اگر این مذاکرات تنها بین نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران و به منظور استفاده از طالبان به عنوان یک نیروی محرک باشد نه تنها به صلح در منطقه کمک نمیکند بلکه میتواند موجب کشمکش میان کابل و تهران شود. در اینجا باید به این نکته توجه داشت که ۱۲ سال قبل زمانی که پاکستان نیروهای طالبان را ایجاد کرد، امروز اگر بیشتر از افغانستان نباشد اما به همان اندازه، خودِ پاکستان نیز با مشکل روبرو شده است.
امروز پاکستان در مناطق مرزی خود کنترل کامل ندارد و در داخل با گروههای افراطی و تروریستی روبرو شده است. اگر سپاه پاسداران هم بخواهد همان نقش آی.اس.آی [سازمان اطلاعات نظامی پاکستان] را بازی کند من فکر میکنم مشکلات زیادی گریبانگیر خود ایران بخصوص در مناطق مرزی و حتی تهران خواهد شد. دوستی با طالبان در حد اطلاعاتی و نظامی همان سرنوشتی را خواهد داشت که در پاکستان شاهد آن هستیم».
سید امان الدین (سیدی) در پایان گفتگوی خود با کیهان لندن انتخاب ملا اختر محمد منصور را به عنوان جانشین ملاعمر مثبت ارزیابی کرد و گفت: «به نظر من با این سرعت که ملا اختر محمد به رهبری طالبان انتخاب شده است نشان میدهد که پیشتر به روی این موضوع در بین کشورهای منطقه بحثهایی صورت گرفته و این خبر شاید به خاطر [ادامه] گفتگوهای صلح مطرح شده است. ملا اختر محمد کسی است که امکان آن را دارد تا به صورت فیزیکی در مذاکرات صلح حضور پیدا کند، موضوعی که در آینده باید صورت گیرد. با توجه به نتایج مثبتی که در دورههای پیش این گفتگوها به دست آمده است با حضور مستقیم رهبر جدید طالبان میتواند شفاف و سودمندتر به پیش رود. البته کشورهای منطقه هم باید به صورت صادقانه با این فضای جدید برخورد داشته باشند تا صلح و امنیت به منطقه بازگردد».
این نوع مذاکرات اما همواره به این بستگی دارند که طرفین چه اهداف مشترک یا متناقضی را از آن دنبال میکنند.