بیژن فرهودی- شاید به جرئت بتوان گفت که این روزها در واشنگتن داغترین خبرها در رابطه با بررسی توافق هستهای بین ایران و قدرتهای بزرگ در کنگره و تازهترین شمارش آرای قانونگذاران موافق و مخالف این توافق بینالمللی است.
توافقی که در ازای مهار برنامه هستهای ایران به تحریمهایی که از چند سال پیش علیه جمهوری اسلامی برقرار شده و ضربات سنگینی به اقتصاد ایران وارد کرده پایان میدهد.
بسیاری از مخالفان این توافق بر این باورند که پرزیدنت اوباما برای دستیابی به این توافق که میتواند بزرگترین دستآورد وی در سیاست خارجیاش تلقی شود همه گونه امتیاز به جمهوری اسلامی داده و در این راستا به منافع ملی آمریکا و متحدانش لطمه وارد کرده است. مسلما اوباما چنین ادعایی را قبول ندارد و برعکس بر این نکته تاکید میکند که این توافق تمام راههای دستیابی ایران به بمب اتم را مسدود میسازد و در جهت مصالح ملی آمریکا و متحدانش تنظیم شده است.
طبیعتا اوباما به فکر میراث سیاسی خود در پایان دوران ریاست جمهوری است و به روایت نیویورک تایمز در ایام اخیر درباره انچه در آینده انجام خواهد داد با نویسندگان صاحبنام و رهبران بخش خصوصی ضمن صرف شام در ساعات دیر وقت شب به گفتگو نشسته است.
در این میان یک خبرنگار آمریکایی به نام ایلای لیک که تخصصاش مسایل مربوط به امنیت ملی است در مقالهای که به تازگی در سایت بلومبرگ به چاپ رسیده مینویسد که در میان کارهایی که باید در فهرست اولویتهای پرزیدنت اوباما قرار داشته باشد تغییر رژیم در ایران است.
آیا این را درست شنیدیم: تغییر رژیم ایران آن هم از سوی فردی که در تمام دوران ریاست جمهوریاش تا کنون کوشیده با احترام از حکومت ایران یاد کند و در سخنرانیهایش ایران را «جمهوری اسلامی ایران» خطاب کرده و مخالفانش او را به دلجویی از رژیم ایران متهم کردهاند! ولی آیا باور کردن اینکه اوباما بخواهد یا بتواند کاری در جهت تغییر رژیم ایران کند دشوار نیست؟
ایلای لیک در پاسخ به شکاکان میگوید باراک اوباما نباید جانشین خود را برای حمله به ایران و ایجاد یک دولت از سوی اشغالگران نظیر آنچه در عراق تاسیس شد تحت فشار قرار دهد. در عوض آقای اوباما باید بعد از ترک کاخ سفید بخشی از اوقات خود را صرف حمایت از اپوزیسیون دموکراتیک ایران در مبارزهاش با دیکتاتور جمهوری اسلامی کند.
به گفته این خبرنگار آمریکایی آقای اوباما فعلا باید به نظرات کسانی که با وی مخالفاند گوش فرا دهد.
برای این منظور کاخ سفید باید از دگراندیشان ایرانی که اخیرا نامه سرگشادهای را در مخالفت با توافق هسته ای (برجام) امضا کردند برای ملاقات با رییس جمهوری دعوت کند. این ۵۵ فعال ایرانی در بخشی از نامه خود مینویسند که «اگرچه مانند بقیه جهان، امید به آیندهای بهتر داریم، اما معتقدیم که مماشات با رژیم ایران، به جهانی خطرناکتر منتهی خواهد شد.» آنها معتقدند که «این توافق، نزدیک به ۱۵۰ میلیارد دلار پول نقد بادآورده را به حساب بانکی مستبدان و دینسالاران حاکم بر کشور ما میریزد. این پول، خرج مردم ایران نخواهد شد بلکه صرف تقویت رژیمی سرکوبگر میشود.»
لیک معتقد است که این فعالان ایرانی نیز میتوانند ضمن صرف کوکتل شبانه نظرات جالبی به فرمانده کل قوای آمریکا ارائه دهند. مشاوران اوباما حتی میتوانند از جین شارپ تئوریسین برجسته مبارزات مدنی عاری از خشونت و نیز مایکل لدین مورخ محافظهکار یهودی که در ۲۰ سال گذشته سعی به تحریک ایجاد جنگی سیاسی با رژیم تهران داشته نیز دعوت به دیدار با پرزیدنت اوباما کنند.
اما آیا به راستی از دست اوباما کاری ساخته است که طومار رژیم ایران را ببندد؟ ایلای لیک میگوید اوباما به عنوان یک سیاستمرد جا افتاده خود را مشغول رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی رژیم ایران کند درست به همان شکل که جیمی کارتر پرچم آرمان تشکیل یک کشور فلسطینی را به دست گرفته است. به نظر ایلای لیک، میراث اوباما در سیاست خارجی نه به موفقیت توافق هستهای در کوتاهمدت که به توفیق جنبش دموکراسی خواهی ایران در درازمدت بستگی دارد.
بی شک پرزیدنت اوباما نمیتواند در یک سال و اندی باقیمانده از دوران ریاست جمهوری خود این موضوع را علنی سازد چرا که او هنوز باید اطمینان حاصل کند که تندروهای ایران به تعهدات تهران در «برجام» عمل خواهند کرد و از این رو نمیتواند کاری انجام دهد که ولی فقیه را به تلافیجویی تحریک کند. لیک میافزاید تازه اگر توافق هستهای دست اوباما را برای کمک به اپوزیسیون ایران در حالی که هنوز در کاخ سفید بسر میبرد نمیبست، تاریخ این کار را میکرد چرا که برنامههای دولت آمریکا برای حمایت از جامعه مدنی ایران موفقیت چندانی نداشته است.
به یاد میآوریم که در دوران ریاست جمهوری جرج دبلیو بوش رییس جمهوری وقت، آمریکا مجوز عرضه کمکهای بلاعوض را در پشتیبانی از اپوزیسیون دموکراتیک ایران صادر کرد اما در برخی موارد دریافت این پشتیبانی جان ایرانیانی را که از شهامت کافی برای قبول آن برخوردار بودند به خطر انداخت. به گفته ایلای لیک، در عین حال بسیاری از ایرانیان هنوز نقش آمریکا در کودتایی را که دولت محمد مصدق را در مرداد ۱۳۳۲ ساقط کرد به یاد دارند. شوربختانه برنامههای دولت آمریکا در حمایت از دموکراسی در ایران به عنوان سیاست رسمی واسنگتن برای تغییر رژیم ایران تعبیر میشود. و به همین دلیل است که اوباما میتواند پس از ترک کاخ سفید با حمایت از اپوزیسیون ایران به عنوان یک شهروند عادی آمریکایی در کنار دیگر شهروندان خصوصی نقشی به ویژه مفید در شرمسار ساختن دولت ایران و وادار کردن آن به داشتن رفتاری بهتر با مردم خود ایفا کند.
نهایتا این بر عهده مردم ایران خواهد بود که علیه دولتی که آنها را سرکوب میکند قیام کنند. اما مانند هر جنبش «قدرت مردمی» فعالانی که در داخل کشور مبارزه میکنند به همبستگی و حمایت از خارج نیاز دارند. حمایتی که متاسفانه اوباما از آنها در ناآرامیهای پس از انتخابات ۱۳۸۸ دریغ کرد و بسیاری معتقدند که این عدم حمایت در واقع برگ زیتونی از سوی دولت او برای خامنهای و دار و دسته حاکم بر کشور بود که در ادامه به زیان مردم ایران و جنبش سبز تمام شد.
اوباما در زمانی که رییس جمهوری پیشین آمریکا خطاب شود فردی ایدهآل برای جمعآوری کمکهای خصوصی و جلب توجه عمومی به ایرانیانی خواهد بود که به دنبال آزادیهایی هستند که ما آنها را در غرب امری عادی میدانیم . چه کسی بهتر از اوباما میتواند این کار را انجام دهد؟ هر چه نباشد او در دوران مبارزات انتخاباتی خود عوامل لازم برای ایجاد ائتلاف به منظور دگرگونی سیاسی را به خوبی شناسایی کرد.
با توجه به مخالفت برخی از سناتورهای دموکرات مانند سناتور چاک شومر با توافق هستهای، لیک معتقد است که اوباما میتواند با متعهد ساختن خود به کمک به اپوزیسیون ایران در آینده به تامین هدف خویش برای تصویب «برجام» در کنگره نیز کمک کند. به این ترتیب که اوباما میتواند در مکالمات خصوصی با قانونگذاران شکاکی چون شومر به آنان اطمینان خاطر دهد که که در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده هم و غم خود را مصروف کمک به تغییر ماهیت رژیم ایران خواهد ساخت.
حقیقت اینست که اپوزیسیون ایران به تمام کمکهایی که باید به آن بشود نیاز دارد. امید هواداران توافق هستهای اینست که افزایش سرمایهگذاری و ادغام ایران در اقتصاد جهانی فضای سیاسی لازم را برای شکوفایی یک اپوزیسیون دموکراتیک در آتیه ایجاد خواهد کرد. اما به باور ایلای لیک شرایط به سود آنها به نظر نمیرسد چرا که پیش از رسیدن سهمی از داراییهای آزادشده ( بادآورده) ایران به طبقه متوسط بخشی بسیار بیشتر از آن سهم فرماندهان سپاه خواهد شد که مخالف توافق هستهای هستند.
رژیم اسلامی نیز خطر را احساس کرده است و همین هفته پیش بود که ولی فقیه در اشاره به توافق هستهای گفت ما اجازه نخواهیم داد که آمریکاییها با این توافق صاحب نفوذ سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی در ایران شوند.
ایلای لیک با اشاره به دیدار چند سال پیش خود با حسین خمینی نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی در واشنگتن به نقل از وی گفت نمیتواند این سناریو را متصور شود که حاکمان ایران همان طور که اسلوبودان میلوسویچ در سال ۲۰۰۰ در برابر قیام مردم صربستان مجبور به ترک ریاست جمهوری شد در برابر مقاومت قاطع و به دور از خشونت مردم ایران قدرت را رها کنند. به عقیده نوه خمینی در صورت شورش مردم، رهبران کنونی با کشتن آنها واکنش نشان خواهند داد.
ایلای لیک معتقد است که فردی مانند اوباما که مناقشه عاری از خشونت را بیشتر از اسلاف خود درک میکند میتواند به اجتناب از به راه افتادن یک چنین حمام خون در ایران کمک کند . او این را نه تنها به مردم ایران و مردم آمریکا که به میراث خود بدهکار است.