از لابلای خاطرات 
رهبر شیعیان جهان مرگ خود را پیش‌بینی کرده بود

شنبه ۷ شهریور ۱۳۹۴ برابر با ۲۹ اوت ۲۰۱۵


سیاوش آذری- شاید آنچه را می‌خوانید باورنکنید اماعین حقیقت است و اتفاق افتاده است.

آیت‌الله بروجردیآیت‌الله‌العظما حسین بروجردی رهبر شیعیان جهان که سال‌ها در شهر قم می‌زیست و در حوزه علمیه به تدریس امور فقهی می‌پرداخت به ضرورت مسائلی را در رابطه با حالت شرعی  به دولت‌ها گوشزد می‌کرد. وی از لحاظ  اجتهادی بالاترین روحانی و «آیت‌الله‌العظما» بود که بسیار مورد احترام متشرعان و فقهای دینی قرار داشت.

یکی از روزها که طبق معمول وارد تحریریه موسسه کیهان شدم شادروان دکتر مهدی سمسار سردبیر وقت کیهان احضارم کرد و گفت عکاس روزنامه را بردارید و به قم بروید، حال آیت‌الله بروجردی خوب نیست. خبرش را تهیه کنید. سیامک پورزند را هم ببرید.

کیهان سهمیه قم را برداشتیم و به اتفاق پورزند وعکاس با جیپ اداره عازم قم شدیم.

بیماری آیت‌الله بروجردی همه جا دهان به دهان می‌گشت و چند خط تلفن مستقیم از ترکیه، پاکستان و عراق در تماس با بیت ایشان دقیقه به دقیقه آخرین وضعیت سلامتی أیت‌الله راجویا می‌شدند.

به منزل آیت‌الله رجوع کردیم. فلسفی واعظ معروف که امور بیت آیت‌الله را به عهده داشت در برابر در ورودی با اصرار ما که قصد ورود به بیت ایشان را داشتیم مخالفت کرد و گفت ورود، مصاحبه، گفتگو و یا عکس‌برداری ازایشان به کلی قدغن است!

هر چه اصرار کردیم مردم تشنه خبرند که بدانند سلامت ایشان در چه وضع است حرف‌های قبلی را تکرار کرد و گفت دکتر تاکید کرده است به ایشان نباید نزدیک شد چون هر نگاهی که به اطراف بیندازند انرژی مصرف می‌کنند!

اصرار و سماجت فایده نداشت. ناچار در صدد یافتن فرصتی بودیم که ناگهان خبر رسید پروفسور موریس پزشک برجسته فرانسوی که شب پیش از پاریس احضار شده تا ساعتی دیگر با یک هواپیمای کوچک دو موتوره روی باند خاکی نفت قم فرود خواهد آمد.

افراد گوش به فرمان فلسفی مرتبا ما را از برابر بیت آیت‌الله دور می‌کردند و ما هم در انتظار رسیدن فرصت بودیم که ناگهان پروفسور فرانسوی با عینک نمره‌ای از راه رسید. دو جوان ۱۸-۱۹ ساله هم یک دستگاه سبزرنگ شبیه موتور اتومبیل را دو نفری همراه او حمل می‌کردند.

پروفسور و دو جوان با آن موتوری به درون بیت رفتند و در از داخل بسته شد.

چند دقیقه بعد در دوباره باز شد و دو جوانی که دستگاه سبزرنگ راحمل می‌کردند از آن خارج شدند. خونسرد و بدون آنکه سوء ظنی برانگیزم آهسته خود را از پشت سر به دو جوان که از خم کوچه پیچیده بودند رساندم و آهسته پرسیدم رفتید تو چه شد؟

یکی از دو جوان گفت به محض اینکه دستگاه را به داخل بردیم لوله‌های پلاستیکی را کردند تو سوراخ دماغ  آقا!

با شتاب خودم را به تلفن عمومی رساندم و به کیهان اطلاع دادم حال آیت‌الله بروجردی وخیم است و رهبر شیعیان جهان زیر چادر اکسیژن قرار گرفته است.

به جو مازندی رئیس خبرگزاری یونایت دپرس هم که منتظر تلفنم بود خبر دادم.

کیهان وخامت حال آیت‌العظمی بروجردی را در صفحه اول با تیتر درشت منتشرکرد. انتشار همان و جنجال همان. به من گفتند فلسفی و سرگردهوائی گل قصه رئیس ساواک قم در به در دنبالت می‌گردند. حالا همه با خبر شده بودند که آیت‌الله بروجردی مرجع شیعیان جهان هر آن ممکن است فوت کند.

روز بعد همین که به مقابل بیت آیت‌الله رفتیم، فلسفی برآشفت که این چه خبری بود دادید؟ جهان اسلام را آشفته کردید! گفتم مگرشما خبری به ما دادید که اعتراض دارید. صدایم را بالاترهم بردم وگفتم به شما بگویم ما را برای پیک نیک به اینجا نفرستادند ایشان رهبر شیعیان جهان‌اند، حال‌شان خوب نیست و شما اصرار دارید یک چنین خبر مهمی را از مردم پنهان کنید. حقیقت را با مردم در میان بگذارید. امروز هم اگر ممانعت کنید خبر دیگری می‌فرستم.

فلسفی که دید کار از کار گذشته و حریف ما نمی‌شود فکری کرد و گفت شما را به داخل بیت‌شان می‌برم ولی قول بدهید سئوال نکنید گفتیم باشد. من و پورزند به داخل رفتیم. اتاقی بود نسبتا بزرگ، بسیار ساده که آیت‌الله نشسته و به متکا تکیه داده بود. صورتی سفید ونورانی داشت. بربر به ما نگاه می‌کرد ولی صدائی ا زاو بر نخاست. می‌گفتند مدام ساعت بغلی را از جیب جلیقه‌اش بیرون می آورد و می‌گوید هفت ساعت دیگر، ۶ ساعت دیگر به مرگم مانده تا اینکه همزمان با ورود ما پیشکارش حاج ملک صادقی را فرا خواند و گفت من یک ساعت دیگر می‌میرم. برایم نماز میت برگزار می‌کنند. آیت‌الله‌ها  پیشاپیش نمازگزاران قرار می گیرند، از بین خودشان یکی را جلو می‌فرستند به عنوان پیشنماز تا نماز را ببندد. هر کسی را فرستادند او جانشین من است.

ما آهسته وآرام همان گونه که داخل بیت شده بودیم بیرون رفتیم، دیگر از داخل بیت خبر نداشتیم تا اینکه ساعتی بعد حاج ملک صادقی از ستون سنگی صحن مقابل در ورودی حرم بالا رفت. با یک دست ستون را بغل زد و دست دیگر را بیخ گوش برد و فریاد بر آورد: ایهاالمسلمین، ایهالمومنین،  حضرت آیت‌ا‌لله‌العظما حاج آقا حسین بروجردی پیشوای شیعیان جهان لحظاتی قبل دعوت حق را لبیک گفتند و به سرای باقی شتافتند.

با اعلام این خبر، قم تعطیل عمومی شد، مغازه‌ها را بستند و مردم به طرف صحن حرم سرازیر شدند و نماز میت برگزارشد.

ولی محمدرضاشاه پهلوی با ادامه مرجعیت در ایران مخالفت کرد و آیت‌الله حکیم در نجف جای بروجردی را گرفت. آیت‌الله بروجردی وصیت کرده بود قبرش را پا نگیرند یعنی ارتفاع آن را

از سطح زمین بالاتر نبرند. نشان به آن نشان که تا نیم متر بالا آوردند.

می‌گفتند آیت‌الله بروجردی همواره نعلینی به پا داشته است که انتهای آن سائیده بوده و پاشنه پای ایشان به زمین می‌سائیده و این نشانه خاکی بودن یک عالم روحانی است.

همان وقت به نقل از آیت‌الله بروجردی گفته می‌شد که همواره می‌گفت از خمینی کناره بگیرید. او شرّ است! و راست می‌گفت. سال‌ها بعد روی کار آمد و شرّی به پا کرد که نه تنها ایران بلکه سراسر خاورمیانه در آتش آن همچنان می‌سوزد.

پیش‌بینی دقیق آیت‌الله العظما حسین بروجردی هم در مورد ساعت و دقیقه مرگش و هم در مورد خمینی از وقایع فراموش نشدنی دوران فعالیت خبری ما در سال‌های گذشته دور ایران است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=21747

یک دیدگاه

  1. حسین

    سر جدتون شما دیگه این حرفها و ادعاها رو ننویسید از کیهان لندن بعیده.

Comments are closed.