آزاده کریمی- ۵۷ سال از زمانی که «اسفندیار احمدیه» نخستین انیمیشن ایرانی را با عنوان «ملانصرالدین» خلق کرد، میگذرد. پدر انیمیشن ایران به دنیای واقعگرای نقاشیهای مکتب «کمال الملک»، عنصر حرکت را اضافه کرد و با کادر ۱۶ میلیمتری یک انیمیشن صامت ساخت.
بعدها نصرت کریمیو جعفر تجارتچی به همراه احمدیه نخستین استودیوی انیمیشن ایران را به راه انداختند و تولید حرفهای انیمیشن را در ایران پایهگذاری کردند. نورالدین زرین کلک، فرشید مثقالی، اکبر صادقی، نفیسه ریاحی، آراپیک باغداساریان و مرتضی ممیز از جمله طراحان، تصویرسازان، گرافیستها و نقاشانی بودند که دوران طلایی انیمیشن ایران را با خلق آثاری بی بدیل پدید آوردند.

از آن دوران طلایی تا کنون انیمیشن ایران فراز و فرودهای بی شماری از سرگذرانده و از یک استودیوی کوچک سه نفره به نوشته کتاب «جامع انیمیشن ایران» به بیش از ۱۸۰۰ فیلمساز و انیماتور رسیده است. اما آیا کمیت به دست آمده، کیفیت روزهای گذشته را دارد؟
حسین مرادیزاده فیلمساز و انیماتور در این باره به کیهان لندن میگوید: چند سالی است که حال انیمیشن ایران خوب نیست و با دوران طلایی خود انگار قرنها فاصله گرفته است. روزگاری انیمیشن کمتری تولید میشد اما با کیفیت بسیار بالا، ولی یکباره کمیت آنچنان اولویت پیدا کرد که کار به دلالی و زد و بند رسید و کیفیت فدا شد. اگر انیمیشن خوبی هم امروزه ساخته میشود، به همت خلاقیت و توان فردی خود هنرمند است.
او با اشاره به شرایط کنونی تولید انیمیشن میگوید: انیماتورها و شرکتهای تولیدکننده مثل جزایر دور افتاده از هم هنوز درگیر آزمون و خطا هستند، برای همین هم نا و نفسی برای آنها باقی نمانده است. اکنون انیمیشن کوتاه و هنری به سختی ساخته میشود چه برسد به تولید صنعتی.
بازار انیمیشن باوجود افزایش شبکههای تلویزیونی خصوصا شبکه ویژه کودکان، با مشکل عدم اقبال مخاطب روبروست. مخاطب، انیمیشنهای خارجی را به انیمیشن داخلی ترجیح میدهد چرا که تولیدات کنونی حتی در مقایسه با محصولات وارداتی دهه ۶۰ نیز نازل و بی کیفیت هستند. تا حدی که بزرگسالان کارتونهای دوران کودکی خود مثل گالیور، بامزی، رابین هوود و «کار و اندیشه» را در نبود انیمیشنهای خوب میستایند.

از همان وقتی که برای خالی نبودن پخش تلویزیون، با بودجههای اندک انیمیشنهایی با موضوعات نخنما و تکراری و با بدترین کیفیت و فیلمنامه تولید شد، نه انیماتورهای حرفهای دیگر تمایل دارند، اسمشان را خرج ساختن انیمیشن برای تلویزیون کنند و نه مخاطب وقت خود را حرام دیدن انیمیشنی میکند که حرفی برای گفتن ندارد.
مرادی زاده با بیان اینکه انیمیشنهای امروزی تکرار و تقلیدی از تولیدات موفق هستند، میگوید: مهمترین اصل برای یک فیلمساز داشتن هویت و شاخصه فردی است. انیماتورهای جوان باید خودشان را بیابند و اثر هنری از درون خود آنها سرچشمه بگیرد، نه تقلید از فیلمهای ساخته شده و جایزه گرفته دیگر.
سازنده انیمیشن «تنهایی یک درخت» معتقد است: مردم ایران انیمیشن ایرانی تماشا نمیکنند و حتی از تولید انیمیشن در ایران بی اطلاع هستند. همین بی اطلاعی باعث تولید انبوه انیمیشنهای بی کیفیت شده است.
انیمیشن ۵۷ ساله ایران در حالی که با کیفیت نامطلوب و کمبود مخاطب دست و پنجه نرم میکند، از ضعف مدیریت نهادهای متولی هم رنج میبرد. بودجه اندک انیمیشن کشور که توسط موسسه صبا، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، حوزه هنری و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تامین میشود، با برگزاری همایش و جشنوارههای بی فایده هدر میرود.

مرادی زاده تنها مزیت جشنوارهها را دیده شدن برخی انیمیشنهای هنری با کیفیت میداند: تنها جای دیده شدن انیمیشن جشنوارههاست ولی متاسفانه انیمیشنهای موفق در همین جشنوارهها هم دیده نمیشوند و این بسیار ناامید کننده است. جشنوارهها فقط برای توجیه عملکرد مدیران و خودشیرینی برای مدیران بالادستی برگزار میشوند. نیروهای جوان با چنین وضعیتی پس از چند سال خسته میشوند و میروند پی کار دیگری و عشق و علاقه خود را فراموش میکنند.
از سوی دیگر، مدیران، بودجههای اندک را به دلالان فرهنگی میدهند تا در پروژههای کوچک و ناچیز تقسیم کنند. این شیوه، کارنامه پرباری به لحاظ کمی برای آنها میسازد ولی منجر به گردش گسترده بودجه در بدنه نحیف شرکتها و انیماتورها نمیشود، چرا که بودجهها تنها در محدوده افراد و شرکتهای تولیدکننده انگشتشمار گردش میکند.

حسین مرادی زاده، انیماتور «کلیله و دمنه» در این باره میگوید: اتکا به منابع مالی دولتی و فساد مالی در این زمینه باعث استثمار عوامل تولید شده است. فیلمسازان با بودجه شخصی و با از خود گذشتگی تا کنون به کارشان ادامه دادهاند و همیشه هم با در بسته مواجه شدهاند. در بسته سازمانهای دولتی که از انیماتورها سؤًٰء استفاده کردند تا محصول هنری آنها را به آمارهای دقیقهای تولیداتشان اضافه کنند و عملکرد ضعیف و سیستم ناقص عرضه اثر هنری خود را توجیه کنند.
خرده شرکتهای خصوصی نیز که هر از چندی سفارش کار میگیرند، در نهایت سالها دستمزدی دریافت نمیکنند. کما اینکه سال گذشته تلویزیون مبلغ ۱۰ میلیارد تومان به انیماتورها بدهکار بود و هنوز مشخص نیست با تغییر مدیریت صدا و سیما این مبلغ پرداخت شده باشد.
حسین مرادی زاده درباره تغییر شغل تهیهکنندگان خصوصی انیمیشن میگوید: در حال حاضر تهیهکننده خصوصی رغبتی به تولید انیمیشن ندارد و بیشتر به راههای دوام و ماندن در این رشته فکر میکند. بسیاری نیز از این رشته خارج شدهاند و یا مهاجرت کردهاند.
او میافزاید: ما در انیمیشن هنری پیشرفتهای خوبی داشتهایم اما در صنعت انیمیشن خیر. در صنعت انیمیشن هنوز به چرخه اقتصادی درستی دست پیدا نکردهایم و نمیتوان گفت که دارای صنعت انیمیشن هستیم.
فیلمهای بلند انیمیشن هم به واسطه تلقی مردم از انیمیشن به عنوان هنری مختص کودکان، جایی در اکرانهای عمومیسینماها ندارند. به همین دلیل این آثار در سینماها به اندازه بودجه اولیه تولید خود را هم فروش نمیکنند.
به طور مثال سال گذشته در شرایط کمبود سالنهای سینمایی و بی رغبتی سینماداران به اکران فیلمهای انیمیشن، «جمشید و خورشید» (بهروز یغماییان) و «رستم و سهراب» (برادران دالوند) در گروه سینمایی هنر و تجربه، پس از ۱۰ سال انتظار به اکران عمومی در آمدند.
اما اکران آنها به دلیل تقارن با روزهای عید نوروز ۹۳ و پخش همزمان با هم، حتی به فروش مجموع یک میلیارد تومان هم دست نیافت و سازندگانشان را به اعتراض واداشت. هر چند ایجاد شرایط مطلوب اکران همچون شرایطی که برای انیمیشن «تهران ۱۵۰۰» ساخته بهرام عظیمی در سال ۹۲ فراهم شد، جان تازهای به انیمیشن بخشید. اما این فیلم نه به دلیل انیمیشن بودن بلکه به خاطر نام کارگردانش و استفاده از پرتره سوپراستارهای سینما به فروش میلیاردی دست پیدا کرد.
عدم برنامهریزی صحیح اکران برای فیلمهای انیمیشن، باعث ورشکستگی تولیدکننده، بی میلی بیشتر سینماداران به اکران انیمیشن و بی اعتبار شدن سینمای انیمیشن نزد مخاطب شده است. با توجه به اینکه با عدم بازگشت سرمایه هم بودجه کنونی این آثار بیش از پیش کاهش خواهد یافت. چنانچه سید محمد مهدی طباطبایینژاد مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به عنوان متولی سینمای انیمیشن، بودجه اختصاص یافته به این مرکز را برای تولید «شعر» هم اندک میداند، چه رسد به تولید فیلم انیمیشن!
مرادی زاده در ادامه گفتگو با کیهان لندن، آینده انیمیشن را مبهم و غیرشفاف تصویر میکند و میگوید: دیگر کار انیمیشن ایران از گلایه و شکوه گذشته است. انیماتورها ناامید شدهاند، ماهی نیست که جوانهای این رشته سراغ کار دیگری نروند. پیشکسوتان خانهنشین شدهاند و یا برخلاف میلشان مهاجرت میکنند.
اما در این بین برخی انیماتورهای جوان دست به ابتکار زده و با اتصال به دنیای صنعت و تبلیغات به حیات هنری خود ادامه میدهند. این انیمیشنهای سریالی یا در شبکههای تلویزیونی پخش میشود و یا در فضای مجازی اینترنت و اینستاگرام نشر و گسترش یافته است.
این آثار با تکنیکهای بسیار ساده و ابتدایی و با زبان عامیانه و طنز ساخته میشوند ولی آنچه مخاطب را به آنها جلب میکند، طرح مضامین تازه و بهروزی است که از خط قرمزها و موضوعات ممنوع عبور میکنند.
این انیمیشنها گاه با وجود تاکید بر کالا یا مفاهیم تبلیغی، با شگردهای هنرمندانه، دست به انتقاد و بیان مشکلات جامعه میزنند و با ابزار طنز مخاطب را سرگرم کرده و به خنده میاندازد.
مرادی زاده با بیان اینکه فقدان فکر و اندیشه موجب سطحی شدن آثار انیمیشن شده است، میافزاید: هیجان استفاده از تکنولوژیهای تازه، آفتِ در حال گذار انیمیشن است. به نظرم فیلمسازان باید قدری تامل کنند، کتاب بخوانند و بیشتر بیاندیشند و یاد بگیرند تا از این رسوبات فکری در کارهایشان استفاده کنند.
از بین این آثار مجموعه انیمیشن «شکرستان»، «البته واضح و مبرهن است که» و «دیرین دیرین» با استقبال بسیاری روبرو شدهاند و در اینترنت بازپخش میشوند.
مجموعه «شکرستان» داستانهای کهن و حکیمانه را به شکلی جدید و پر کشش روایت میکند و چنان مورد توجه قرار گرفته که شخصیتهای آن به صورت عروسک برای فروش وارد بازار وسایل کودکان شدهاند.
مجموعه «دیرین دیرین» هم اگر چه بر بستر عهد کهن میگذرد، ولی دارای بدیلهای کنونی و امروزی در جامعه است و با سرعت با وقایع روز جامعه حرکت میکند. به طور مثال در یک قسمت این مجموعه به مذاکرات هستهای و حضور مکرر مذاکره کنندگان بر بالکن هتل اشاره شد.
اما نکته دارای اهمیت این است که در انبوه انیمیشنهای اینترنتی، آنچه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد مضمون است و نه خود انیمیشن چرا که اغلب این آثار با تکنیک بسیار نازل ارائه میشوند و گاه در بیان مضامین ممنوعه به هجو و هزل نیز بدل میشوند.