هموطنان ارجمند!
این نامه خطاب به شماست نه خطاب به رهبران و پارلمانهای کشورهای ۱+۵٫ خطاب به شمائی است که سود و زیان توافقنامه هستهای مستقیماً در خانهها و سفرههای شما ظهور خواهد کرد.
ما، جمعی از ایرانیان سکولار دموکرات، به عنوان کسانی که حکومت اسلامی مسلط بر ایران را حکومتی فاقد حقانیت دموکراتیک دانسته و آن را در جمع نمایندگان ملل جهان همچون نماینده واقعی ملت ایران محسوب نمیدارند، کراراً به کشورها و مجامعی که با این حکومت وارد عقد موافقتنامه و قرارداد شدهاند اخطار کردهایم و میکنیم که تعهدات این حکومت غاصب جزئی از تعهدات بینالمللی ملت ایران و حکومتهای آتی دموکراتیک و برخاسته از اراده ملی ایرانیان محسوب نمیشوند و حکومتهای دموکراتی که در آینده نمایندگی ملت ایران را بر عهده خواهند داشت حق دارند این گونه قراردادها و موافقتنامهها را مورد تجدید نظر قرار داده و هر بخش از آنها را که مخالف منافع ملت ایران (و نه رژیمها و حکومتها) تشخیص دهند ملغا سازند.
جهانی که نزدیک به چهل سال است این حکومت را طاغی و یاغی، و در ضدیت با همه اصول بینالمللی، و سرمنشاء اغتشاشات و تنشها، و اشاعه دهنده تروریسم در سطح جهان، و یکی از محورهای شرّ دانسته است، نمیتواند انتظار داشته باشد که ملت ایران در اولین فرصتی که برای خلاصی از شرّ این حکومت بیابد، و با تکیه بر اصل حاکمیت ملی خود، نسبت به همه این تعهدات دست به بازبینی نزند. از نظر ما، این یک قاعده کلی است که، بر مبنای همین استنادات هم که باشد، تمام معاهدات حکومت اسلامی، جدا از محتوای آن، در آینده قابل بازبینیاند.
هموطنان ارجمند!
چنانچه میدانید، هم اکنون کنگره آمریکا مشغول بحث و تصمیمگیری در مورد موافقنامهای است که کشورهای ۱+۵ با حکومت اسلامیمسلط بر ایران برساختهاند و، از طرف دیگر، روشن گردیده است که بخشهای مهمی از این موافقت نامه سرّی بوده و کسی جز طرفین مذاکره از آن اطلاع ندارد. حال که نمایندگان مجلسین امریکا میتوانند، حتی بدون خواندن دقایق متنِ بسیار بلند این موافقتنامه، و بی اطلاع از ضمائم محرمانه آن، نسبت به سود و زیانی که برای مردم کشورشان به همراه دارد تصمیمگیری کنند، حق ایران سکولار دموکرات آینده در بازبینی این موافقتنامه امری بدیهی محسوب میشود.
البته، جای حیرت و تأسف است که، در میان این مهلکه، برخی از ایرانیانی که خود را روشنفکر و نخبه میدانند، و مسلماً بخش اعظمشان متن موافقتنامه را نخواندهاند، و اگر هم خوانده باشند اطلاعات کافی حقوقی و فنی برای ارزیابی مفاد آن ندارند و، در عین حال، مسلماً از مفاد بخشهای محرمانه قرارداد نیز بی اطلاع اند، با نوشتن نامههائی به کنگره امریکا خواستار آن شدهاند که کنگره این موافقتنامه را تصویب کند. به نظر ما، این نیز یک بی مبالاتی بزرگ و تاریخی دیگر از جانب بخشی از جامعه مهاجر ایرانی که خود را روشنفکر و نخبه میداند به شمار خواهد رفت.
هموطنان ارجمند!
در میان ما کسی نیست که خواستار حمله نظامیبه وطنمان باشد. و اگر چه احتمال چنین حملهای، بخصوص پس از وقایع عراق و افغانستان و لیبی، و چه قبل و چه بعد از ظهور این قطعنامه، بسیار کمرنگ بوده است اما، هیچ کدام ما، هرگز، خواستار حمله نظامی به کشورمان نبوده و، همواره، به وجود راه سومی باور داشته و داریم که کمک به آفرینش «آلترناتیو سکولار دموکرات حکومت اسلامی» و اذعان به لزوم «انحلال این حکومت» نام دارد. ما این گزینه را کم هزینهترین راه حل مشکل جهان میدانیم.
ما همچنین با برقراری آن دسته از تحریمهای اقتصادی که ملت ایران را فقیر و نهادهای حکومتیـ نظامیرژیم اسلامی را فربه میکنند مخالف بودهایم و در این مورد نیز راه حل را در کمک به برپائی یک آلترناتیو سکولار دموکرات که طرفدار حضور در اردوگاه غرب باشد دانستهایم.
لذا، اگر این مدعا درست باشد که موافقنامه اخیر خطر جنگ را منتفی و سایه شوم تحریمها علیه ملت ایران را کوتاه کرده است، ما نیز نمیتوانیم در شادی ناشی از این رفع مزاحمتها شریک نباشیم.
اما، سخن ما آن است که آیا این «موفقیتها»، که در مورد هر کدامشان هزار حرف و سخن از جانب کارشناسان بینالمللی مطرح شده، به چه «قیمتی» به دست آمده است؟
– آیا نه اینکه حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان تنها برای بقای خود به تسلیم شرمآور منافع بلندمدت ملت ایران به بیگانگان تن داده است؟
– آیا امضا کنندگان این موافقتنامه رژیم را به رعایت حقوق بشر نسبت به ملتی که بر آن سلطه یافته مجبور میکنند؟ و یا بیاعتنا به اعدامها و کشتارها و شکنجهها و زندانهای عقیدتیاش با آن کنار میآیند و دست رژیم را در سرکوب هر چه بیشتر ملت ایران باز میگذارند؟
– آیا نه اینکه این موافقتنامه، با زمانبندیهای اعجابآور خود، از یک سو دستیابی این حکومت به اسلحه اتمی را فقط برای چند سالی به عقب میاندازد و سپس، در پایان آن چند سال، دست حکومت را برای این ماجراجوئی خطرناک باز میگذارد و برای این گونه فعالیتهای خطرناکاش مشروعیت و حقانیت بینالمللی هم تأمین میکند؟
– آیا نه اینکه در وضعیت اجرائی شدن این موافقتنامه صرفاً به سود تقویت اسلامیسم خطرناک منطقه و به ضرر مردم ایران و تمام خاورمیانه تمام خواهد شد؟
– آیا به خاطر عقد موافقنامهای ۲۵ ساله با این حکومت، تلویجاً ادامه خونبار سلطه آن را بر کشورمان تضمین نمیکند؟
– آیا پول هنگفتی که با رفع تحریمها به دست این حکومت میافتد خرج آبادانی و رفاه کشور شده و به مصرف ماجراجوئیهای بیشتر در منطقه و تقویت نیروهای تروریست وابسته به این حکومت نخواهد رسید؟
– آیا با این استدلال که این رژیم دروغگو و مکار بوده است، کشورهای دیگر حق دارند که تا ۲۵ سال دیگر حاکمیت ملی ما را نادیده گرفته و بتوانند، در زمان هر حکومتی که بر سر کار باشد، به هر گوشه تأسیسات نظامی و غیر نظامی کشورمان سرک بکشند و برای ۲۵ سال بر اسرار کشورمان آگاهی یابند؟
– و آیا این موافقتنامه قرارداد انحلال حاکمیت ملی ایرانیان، و تسلیمنامه بلندمدت ملتمان به دیگران، و طولانی کننده عمر رژیم غاصب اسلامینیست؟
هموظنان ارجمند!
جریان این مذاکرات نشان داده است که نه کشورهای صاحب زور و نه رژیم مکار و تروریست حاکم بر کشورمان، هیچ کدام، به فکر شما و آینده بلندمدت ایرانیان نیستند. همچنین نامههای تأییدآمیزی که از جانب روشنفکران خوشخیال، لابیهای حکومت اسلامی، و فرصتطلبانی که حاضرند برای سودی کوتاهمدت سند تسلیم بلندمدت ایران را امضا کنند، صادر میشود نشان از آن دارند که در میان آنان نیز دلسوزی برای شما و فرزندانتان وجود ندارد.
در این میان، و متأسفانه، ما با روندی روبروئیم که، با و یا بدونِ مصوبه کنگره امریکا، و البته بر اساس اراده مجهز به وتوی رئیس جمهوری امریکا، به قطعی شدن این موافقتنامه میانجامد. در ایران نیز شخص یا نهادی معتبر وجود ندارد که در برابر این سازش هولناک صدا بر دارد. مجلس فرمایشی اسلامی هم چیزی نیست جز مُهر لاستیکی که زیر هر سندی که رهبری حکومت بخواهد زده میشود.
پس، حل فوری مسئله ما امری محتمل نیست. باید بپذیریم که با وجود تسلط این حکومت بر کشورمان و سودجوئی قدرتهای جهانی، که ایران را سفرهای رنگین برای پر کردن شکم اشتهاناپذیر خود میبینند، نمیتوان به فوریت کاری انجام داد؛ اما در پیش روی ما دو راه حل بلندمدت وجود دارد:
– یکی اعلام عدم تعهد به این نوع قراردادها از جانب نخبگان دلسوز ایران است. در این مورد ما نظر خود را در بیانیه حاضر اعلام داشتهایم و از دیگران نیز انتظار داریم که در این مورد با نگاهی تاریخی به وظایف ملی خود عمل کنند.
– دو دیگر، اندیشیدن و باور داشتن به ضرورت انحلال هر چه زودتر حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان و هواخواهی استقرار یک قانون اساسی سکولار دموکرات و بر پا ساختن نهادهای متناسب با آن و برون آمده از دل آن است.
جز این دو، ما راه دیگری برای دفع شرِّ حکومتی که اصلاح ناپذیری خود را به کرات به ثبوت رسانده است در اندیشه نداریم.
هموطنان ارجمند!
سکولار دموکراتهای ایران همه توان و امکانات خود را در راه بر کرسی نشاندن این دو گزینه مطلوب تاریخی در اختیار شما میگذارند. با این یقین که اقدامات شما نیز سند افتخار دیگری خواهد بود که در صفحات تاریخ سرزمینمان به یادگار باقی خواهد ماند.
اعضای شورای مشاوران جنبش سکولار دموکراسی ایران
۱۸ شهریور ۱۳۹۴ ـ ۹ سپتامبر ۲۰۱۵
پیوند به صفحه معرفی شورای مشاوران جنبش