زن جوانی در کافه با خودش خلوت کرده است، چایش را مینوشد و کتاب میخواند. خیلی کوتاه از خواندن دست میکشد چیزی در دفترچه یادداشتاش مینویسد، منتظر میماند که خدمتکار از کنارش رد شود و نوشته را به او میدهد.
![انزوای اجتماعی در ژاپن](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2015/09/japan_4-300x187.jpg)
در یادداشت نوشته شده: «دستشویی کجاست؟»
این صحنه که ممکن است برای بسیاری عجیب به نظر برسد صحنه آشنایی در «کافههای سکوت» توکیو است. کافههایی که مشتریها در آنجا حق حرف زدن ندارند و همه درخواستها و سفارشها هم به صورت مکتوب انجام میشود؛ کافههای پرطرفداری که روز به روز محبوبیتشان بیشتر میشود.
روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت در گزارشی به سراغ کافههای سکوت ژاپن و نسل جوانی رفته که از تنهاییاش لذت میبرد.
توکیو جایی است که در آن هر روز بر خدمات ارائه شده به افراد طرفدار انزوا اضافه میشود و یک سالی میشود که ازدواج تک نفره هم به این خدمات اضافه شده است.
هر روز شهروندان بیشتری از ژاپن جذب کافههای سکوت میشوند تا داوطلبانه برای ساعاتی از حق حرف زدن چشم بپوشند. انتخابی که شاید از دل شرایط اقتصادی این کشور و زندگی شلوغ و پرهیاهوی شهرنشینی برآمده باشد.
جوانان در این کافهها فشار و سرعت زندگی شهری را با سکوت معاوضه میکنند. انزوای اجتماعی البته محدود به کافیشاپها نیست و به دیسکوها هم کشیده شده است. جوانان در این دیسکوها هدفون به گوش در تنهایی خود میرقصند و لذت میبرند.
در یکی از غیرمعمولترین اقدامات از این دست یک شرکت ژاپنی برای زنان مجرد فرصتی فراهم میکند تا «عروسی تک نفره» داشته باشند. تمام مراسم عروسی مو به مو اجرا میشود و عروس لباس سپید بر تن میکند. این عروسی البته یک چیز کم دارد و آن داماد است.
مسوول یکی از این شرکتها به روزنامه ایندپندنت میگوید: از زمانی که در سال گذشته شرکت خود را افتتاح کرده است بیش از ۱۰۰ زن «عروسی انفرادی» برای خود گرفتهاند.
به گفته او زنان مجرد عروسی انفرادی را انتخاب میکنند چرا که دوست دارند رویاهایشان رنگ واقعیت بگیرد و این کاریست که برای دل خودشان انجام میدهند.
او اضافه میکند، زنان امروز راههای مختلفی برای زندگیشان انتخاب میکنند و همه آنها دلشان نمیخواهد تشکیل خانوده بدهند اما تعداد زیادی از آنها همچنان دلشان میخواهد لباس سپید عروسی بپوشند.
![انزوای اجتماعی در ژاپن](https://kayhan.london/wp-content/uploads/2015/09/japan_3.jpg)
گرایش به انزوای اجتماعی شعار خاص خودش را هم دارد: «باتچی زاکو» یا انتخاب آگاهانه و از روی علاقه شخصی.
آوازه کافههای سکوت پایتخت حالا به شهرهای دیگر ژاپن هم رسیده و برخی افراد از شهرهای دیگر خود را در آخر هفته برای لذت بردن از انزوای اجتماعی به توکیو میرسانند.
یکی از مشتریهای این کافهها پرستار است و میگوید تبلیغ کافه را در یک مجله دیده است.
او اضافه میکند: «توکیو شهر شلوغی است و من گاهی دلم میخواهد فقط جایی بنشینم و از سکوت خودم و نوشیدن چای لذت ببرم.»
واتانا مرد ۴۵ سالهای که صاحب کافه است میگوید هفتهای حدود ۲۰۰ مشتری دارد.
خودش پیش از افتتاح کافه سکوت در کافه دیگری کار میکرده و به قول خودش فرد کاملا متفاوتی بوده است؛ پر حرف و پر سر و صدا اما حالا میگوید سکوت و آرامش کافه سکوت را دوست دارد.
افراد در کافههای سکوت اجازه حرف زدن ندارند اما میتوانند از وسایل الکترونیک مثل تلفن همراه استفاده کنند البته نه برای مکالمه.
مفهوم اصلی ایجاد این کافهها در دوری و امتناع از تنشهای ناشی از مناسبات بین انسانهاست.
آقای واتانا توضیح میدهد: «مقررات کافه اینها هستند: حق صحبت کردن ندارید. حتما باید نوشیدنی سفارش بدهید و نوشیدن آن نباید بیش از دو ساعت به طول بیانجامد.»
به گفته او بیشتر مردم به تنهایی به آنجا میآیند، کتاب میخوانند، کار میکنند و از تنهایی لذت میبرند.
واتانا میافزاید، کمتر پیش میآید که افراد کاری برای انجام دادن نداشته باشند.
تمایل به تنهایی البته پدیده تازهای در ژاپن نیست و تخمین زده میشود حدود سه میلیون و ۶۰۰ هزار ژاپنی «هایکیکو موری» یاا «انزوای شدید اجتماعی» را انتخاب کرده باشند.
همزمان با افزایش تعداد ژاپنیهای گوشهنشین تمایل به ازدواج و به تبع آن نرخ باروری هم رو به کاهش است و این مساله امروزه یکی از دغدغه های دولت برای تشویق افراد به انتخاب شریک جنسی و بچهدار شدن تبدیل شده است.
موسسه ملی جمعیت و پژوهش تامین اجتماعی ژاپن میگوید: «از هر ۴ مرد ۳۰ ساله ژاپنی یک نفر مجرد است و حتی تا این سن باکره مانده است.»
یک دانشیار روانشناسی اجتماعی و فرهنگی در مرکز تحقیقات دانشگاه کیوتو در این باره میگوید: «نسل جوان این کشور به صورت قابل توجهی در ایجاد و حفظ روابط صمیمی و نزدیک مشکل دارد به نحوی که برای این نسل حفط رفتار مستقل در تفاهم اجتماعی دشوار است.»
به گفته او فشار و نگرانی از برقراری روابط نزدیک با دیگران شاید علت انگیزه کمتر جوانان به دستاوردهای اجتماعی است؛ موضوعی که در نهایت منجر به امنیت کمتر در بازار کار میشود.