موج پناهجویی و بحرانی که با خود و در خود حمل میکند، از یک سو در تاریخ معاصر بیسابقه است و حتی جنگ بالکان نیز که به تغییر جغرافیای اروپا انجامید چنین دامنهای نداشت، و از سوی دیگر، پدیدهای نیست که با تقسیم و اسکان پناهجویان در کشورهای مختلف پایان بیابد.
حتی اگر اتحادیه اروپا بتواند بر سر اختلافات درونی خود که سیاستمدارانش عمدتا بر جنبه حقوقی و قانونی آن تأکید میکنند، به توافقی برسد اولا هیچ معلوم نیست که پناهجویان هم بخواهند از قوانین آنها پیروی کنند و به آن کشوری بروند که آنها میخواهند و ثانیا، که مهمتر از اولی است، با قوانین اتحادیه اروپا و الزام اعضایش به رعایت آن برای پذیرفتن پناهجویان، مشکل پناهجویی و فرار از کشورهای دیگر نه تنها حل نمیشود، و حتی کاهش نمییابد، بلکه ادامه و افزایش نیز مییابد چرا که ساکنان کشورهای بحرانزده بر اساس غریزه و حس بقا هم که شده، تلاش میکنند خود را به کشورهای امن و مرفه برسانند. برخی از فراریان از اردوگاههای اسفبار کشورهای همسایه سر در میآورند و برخی با به آب و آتش زدن خود را به کشورهای مرفه اروپا و آمریکا میرسانند.
هیچ کدام از راهحلهای اروپا اعم از تسهیل در مقررات ویزا و یا پناهجویی از طریق نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل و یا اقدام از کشور خود، حتی اگر عملی هم باشد به رنج و آلام انسانهایی که از سرزمینهای خود میگریزند پایان نمیدهد و معضل پناهجویی را کم یا حل نخواهد کرد. مگر میتوان همه ساکنان مناطق بحرانزده را در کشورهای دیگر جا داد و یا با مهر و محبت پذیرا شد و گمان کرد که مشکل حل شده است؟! سرنوشت آنها که در کشورهای خود ماندهاند چه میشود؟!
انسان به طور غریزی از برابر عفریت جنگ، از عدم امنیت اقتصادی و اجتماعی، از نبود آزادی و عدم امنیت سیاسی و فرهنگی میگریزد و جایی را برای ادامه زیستن در صلح و امنیت و رفاه و آزادی میجوید.
چرا فراریان به کشورهای اروپایی و آمریکایی پناه میآورند؟ چرا مردم اروپا و آمریکا از سرزمینهای خود فرار نمیکنند؟ قرار دادن این پرسشها در کنار یکدیگر، پاسخ را مشخص میکند. تنها یک راه برای جلوگیری از فرار مردم از سرزمینهایشان وجود دارد: برقراری صلح، امنیت، رفاه نسبی، آزادی. یعنی همه آن چیزهایی که مردمان اروپا و آمریکا به درجهای از آن دست یافتهاند و بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی و خاور میانه از آن بیبهرهاند. تا شرایط زندگی در کشورهای مختلف تقریبا مشابه هم نشود، همیشه انسانهایی وجود خواهند داشت که از سرزمینهای خود فرار میکنند تا صلح و امنیت و رفاه و آزادی را در کشورهای دیگر بیابند. در تغییر یا بقای این شرایط علاوه بر حکومتهای نالایق و فاسد و مردمان آن سرزمینها، اروپا و آمریکا نیز نقش مهمی بازی میکنند.