آینده عراق و مبارزه با داعش موضوع یکی از آخرین جلسات انستیتو بینالمللی مطالعات راهبردی (IISS) در لندن بود.
در این نشست پرفسور توبی داج تحلیلگر ارشد امور خاورمیانه و نویسنده کتاب «عراق، از جنگ تا اقتدارگرایی جدید» با تحلیل شرایط کنونی به بحث درباره آینده این کشور پرداخت.
او با اشاره به اینکه داعش (دولت اسلامی) توانسته است با یک سازماندهی دقیق بخشهای بزرگی از خاک عراق و البته سوریه را به تصرف خود درآورد، گفت: «در سوی دیگر میدان باید دولت مرکزی عراق، ایالات متحده و همپیمانان آنها را دید که همکاریهای آنها با چالشهای جدی روبرو است».
پیش از ورود به بحث در مورد آینده عراق، پروفسور داج به موضوع دولتهای مرکزی در بغداد و اربیل اشاره کرد و جابجایی و توازن قدرت در این دو را از مهمترین پایههای ارزیابی آینده برشمرد که میتواند تا حدودی نشان دهد که عراق به کدام سو خواهد رفت و یا شاید بهتر باشد که گفت به کدام سو نخواهد رفت.
پروفسور داج گفت: در ماههای گذشته بر اساس برآورد سازمان ملل متحد بیش از ۱۲ هزار نفر از آغاز سال ۲۰۱۴ در عراق جان خود را از دست دادهاند. برای درک دقیق از آنچه در جریان است باید اشاره کرد که از ژانویه ۲۰۱۵ تا ماه آگوست (۸ ماه) نزدیک به ۸ هزار تن کشته شدهاند که بالاترین رقم موجود در ۵ سال گذشته است. این واقعیت یعنی تقویت جنگ داخلی، به روشنی ناپایداری موجود در عراق را نشان میدهد.
وی ادامه داد: اینجا موضوع تغییر نخست وزیر عراق در سال گذشته و چگونگی برخورد نیروهای ائتلاف علیه داعش اهمیت پیدا میکند. در سال گذشته تنها ۱۰ درصد از سرزمینهایی که داعش به تصرف خود درآورده بود، پسگرفته شد. اما مساله اساسی برای بازگشت عراق به یک دولت مرکزی توانا، در واقع یک مساله سیاسی است که باید در خود عراق حل شود، که من تا امروز در بیشتر گفتگوهای سیاسی موجود چنین خواستی را نمیبینم. بدون حل چنین معضلی ما باز هم شاهد عملیات نظامی نیروهای ائتلاف خواهیم بود اما نمیتوانیم به آینده روشن برای عراق امیدوار باشیم.
حالا اگر به زمینههای شکلگیری داعش برگردیم میبینیم که این گروه بر اساس یک طراحی ایدئولوژیک و همچنین ساختاری بر مبنای جدایی فرقهای شکل گرفته است. این گروه در مقایسه با القاعده چه از لحاظ باور و چه استفاده از نیروی نظامی بسیار تندروتر محسوب میشود و تعریف آنها از اسلام قابل مقایسه با هم نیستند. اما هر دو این گروهها، خود را مسلمانان واقعی معرفی کرده و بقیه مسلمانان را را بیباور و کافر میشمارند.
به گفته پروفسور داج، برای بررسی داعش میتوان به سه محور اساسی اشاره کرد:
۱) عدم امکان مذاکره با داعش: اینکه در مورد نقش دولت بوش یا اوباما در بحران موجود عراق بخواهیم صحبت کنیم بحثی طولانی است که امیدوارم در بخشی دیگر به آن بپردازم.
۲) دوران نخست وزیری نوری المالکی: من فکر نمیکنم او کتاب من را خوانده باشد. اما احتمالا از روی طرح جلد آن که مالکی و صدام حسین را کنار هم قرار داده است، برآشفته میشد. به هر صورت در متن کتاب هم من بیشترین سرزنش را نسبت به مالکی بیان کردهام. او با در دست داشتن اکثریت انتخاباتی خود به کنار زدن هر چه بیشتر سنیها اقدام کرد.
۳) رهبری داعش: اعلام خلافت از سوی ابوبکر البغدادی و اعلام دولت اسلامی که آنها را از یک گروه مدافع به یک گروه مهاجم جهادی بدل کرده است.
اما موفقیت غیر قابل انتظار داعش در عراق زمینههای دیگری را نیز در بر میگیرد. بر اساس برآوردهای آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) داعش در سپتامبر سال گذشته از حدود ۲۰ تا ۳۱ هزار نیروی جهادی بهره جسته است. به این موضوع باید ایدئولوژی عملگرایانه داعش برای این نیروها و هوادارانش را نیز اضافه کرد. درگیر کردن نیروهای جهادی که بیشتر آنها عراقی هستند در کنار سران و حتی بخشی از بدنه نظامی- امنیتی دولت صدام حسین نشان میدهد که آنها تنها یک گروه جهادی نیستند و حضور بسیاری از این نیروهای عملگرا در ردههای میانی آنها وجود یک سازمان فکری و اداری را نشان میدهد. البته سازمان اقتصادی این گروه پس از تحریمهای صورت گرفته در سال گذشته به شدت ضربه خورده است. برآوردها نشان میدهد که آنها از فروش نفت چیزی بین یک تا دو میلیون دلار در روز درآمد داشتهاند که این رقم به ۳۰۰ هزار دلار در روز کاهش پیدا کرده است. آنها برای ادامه سازمان اداری و جهادی خود به حدود ۱۰ میلیون دلار در ماه نیاز دارند. بنا بر این ضربه خوردن آنها را از مسیر اقتصادی میتوان به عنوان راهکاری برای شکست دادن آنها در نظر داشت.
حالا به یک جنبه دیگر در عراق باید اشاره کرد. از تمام نیروهایی که برای آزادسازی تکریت تحت نام ارتش عراق به میدان آمده بودند نزدیک به ۷۰ نیروهای شبهنظامی شیعه بودند. در این میان دو شخصیت نقش کلیدی داشتند: قاسم سلیمانی و هادی العامری.
مبارزه برای آزادسازی عراق به روشنی از سوی کسانی هدایت میشد که دارای یک نگاه فرقهگرایانه شیعه بودند و عملیات آنها با حمایت هوایی نیروهای ایالات متحده همراه بود. اگرچه آن عملیات با موفقیت روبرو شد اما داعش نیز نشان داد که به سرعت ساختار نظامیاش را بازیابی کرده و به عملیات در استان الانبار اقدام کرد.
باید در نظر داشت که انجام عملیات هوایی توسط نیروهای ایالات متحده آمریکا حدود ۱۰ میلیون دلار در روز هزینه دارد اما این حملات بدون یک نیروی زمینی آماده نتوانسته است به پیروزیهای قابل توجهی دست پیدا کند. حالا به این موضوع هزینههای دولت ایالات متحده برای بازسازی ارتش عراق را نیز باید اضافه کرد. آنها نزدیک به ۲۵ میلیارد دلار برای این موضوع هزینه کردهاند. نیرویی که در ابتدای سال ۲۰۱۲ در تمام ردهها (نظامی و امنیتی) نزدیک به ۱ میلیون نفر را شامل میشد، اما تمام این هزینهها و سازماندهیها در سال ۲۰۱۴ دچار فروریختگی آشکار شده و در مبارزه با داعش شکست خورده است.
در چنین شرایطی است که آیتالله سیستانی فتوایی صادر میکند تا شیعیان را برای دفاع از کشور، مردم و مکانهای مقدس متحد کند. دولت مرکزی عراق نیز به سرعت توانست با یک سازماندهی مرکزی تمام نیروهای داوطلب را زیر یک چتر هدایت کند. اما باز هم وجود نیروهای فرقهگرای شیعه که امروز در بغداد به عنوان نیروهای شبهنظامی حضور دارند، یکی از مهمترین چالشهای عراق بخصوص از تابستان سال گذشته است.
پروفسور داج در بخش دیگری از سخنان خود گفت: با وجود همه این موضوعات، میتوان به روی چند خبر خوب نیز توجه کرد.
عملیات انجام شده در موصل یک نقطه مثبت به همراه داشت. از سوی دیگر بیرون رفتن نوری المالکی از قدرت را نیز میتوان خبر خوبی برای عراق دانست. حیدر العبادی امروز با قدرت بیشتری به کار ادامه میدهد. او با اینکه به دنبال اصلاح درونی نظام سیاسی عراق (مورد حمایت آیتالله سیستانی) است ولی هنوز نتوانسته است مشکلات پایهای موجود در نظام را حل کند. مشکل این است که او برای انجام اصلاحات خود به سوی قضات عالی کشور رفته و این در حالیست که این قضات خود بخش بزرگی از مشکل هستند.
پرفسور توبی داج در بخش پرسش و پاسخ در مورد نقش رژیم ایران و تاثیرات توافق اتمی بر آینده عراق چنین گفت: توافق اتمی یک فرصت دیپلماتیک را به وجود میآورد و تا ۱۰ سال آینده آنها را از دستیابی به سلاح اتمی دور میکند. اما اجازه دهید به روشنی بگویم که این موضوع یک خطر بالقوه را نیز به همراه دارد. اگر آنها و سپاه پاسداران نخواهند حمایتهای خود از سیاستهای فرقهگرایان در سوریه و عراق را پایان دهند و در واقع به بخشی از حل مشکل بدل نشوند، توافق اتمی میتواند یک اشتباه بزرگ باشد. آنچه امروز در منطقه پیرامون توافق اتمی و نقش آن در ثبات منطقهای مطرح میشود درست مانند آن است که شما یک ماشین جنگی را که در حال تهدید شماست با یک تفنگ ساده عوض کنید. در واقع تهدید فقط شکل عوض میکند اما همواره وجود دارد.
پرفسور داج در پاسخ به پرسش کیهان لندن پیرامون علت عقبنشینی فرماندهان نظامی سپاه قدس همچون قاسم سلیمانی که مدتهاست در عراق دیده نشده و رابطه این عقبنشینی با توافق اتمی و سیاست خارجی دولت حجتالاسلام روحانی، گفت: این بسیار مهم است که ما ساختار اصلی حکومت در ایران را بدانیم. ساختاری که بعد از انقلاب میان ولی فقیه و پارلمان (به عنوان ابزار دموکراتیک) در حال جابجایی است. این ساختار در دوران احمدی نژاد شکل دیگری به خود گرفت اما بعد از جنبش سبز مجددا زنده شد، اما من نمیتوانم به روشنی نقش حسن روحانی در استفاده از پیروزیهای بینالمللی برای استفاده در داخل کشور را ببینم. این یک ریسک بزرگ است که دولت اوباما به آن دست زده است تا شاید رژیم ایران را به ساختار جهانی پیوند زند. اما هیچ نشانهای از تغییر رفتار حکومت ایران در سوریه، عراق و دیگر کشورهای منطقه دیده نمیشود.