شکوه میرزادگی- این روزها در عالم خبرهای میراث فرهنگی «کشف شمشیر مختار ثقفی»(۱) سر و صدایی به پا کرده است! البته گویا این اثر تاریخی چیزی نیست که کارشناسان به تازگی کشف کرده باشند، بلکه همین دیروز(۲) رییس «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس» این شمشیر را از میان آثار موجود در «موزه نظامیسعدآباد» (۳) کشف کرده است!
به عبارت دیگر، این شمشیر باید جزو آثاری باشد که در سالهای اول انقلاب از موزه «دانشکده افسری» (۴) به این موزه منتقل شده و اکنون (تا این لحظه که من دارم این مطلب را مینویسم) کارشناسان مشغول تحقیق اند تا مقامات مربوطه، به قول خودشان، پس از تایید کارشناسان مراسم رونمایی آن را اعلام کنند.
ساده لوحانه است اگر باور کنیم که این شمشیر در موزه دانشکده افسری بوده و با خودش شناسنامهای نداشته است و یا این همه کارشناس و باستانشناس که در طی سالیان دراز، از دوران رضاشاه تا به امروز، به این موزهها رفت و آمد داشتهاند هیچگاه تشخیص نداده باشند که این شمشیر متعلق به مختار ثقفی است؛ به ویژه که میگویند روی شمشیر هم نام مختار ثقفی حک شده است! لذا تنها میشود حدس زد که این ماجرا دروغی است مثل همه دروغهای جمهوری اسلامی. و «مقامات مربوطه!» اگر چند تن از کارشناسان ساختگی خودشان را راضی کنند که شمشیر را از آن مختار ثقفی بدانند، میتوانند با رونمایی از این «اثر مذهبی» از سال دیگر دستههای سینه زنی با علم و کتل، و به دنبال سرداران ارتش جمهوری اسلامی، دور موزه را بگیرند و مدتی وقت و فکر مردم ساده را به خود مشغول کنند.
دروغ و خدعه و تقیه
یکی از رفتارهای زشتی که سران جمهوری اسلامی، از آغاز کار، در کشور ما گسترش دادند دروغگویی است. البته در همه جای جهان در میان اهل سیاست کم و بیش دروغگویی رایج بوده است، و طبیعی هم هست که هر کجا دیکتاتوری و دیکتاتور هست دروغگویی بیشتر و بزرگتر باشد. همان گونه که رییس اطلاعات هیتلر، در ارتباط با بزرگنماییهای عظمت هیتلر، به همکاراناش گفته بود: «دروغ هر چه بزرگتر اثرش بیشتر»؛ اما تفاوت جمهوری اسلامی با دیکتاتوریهای دیگر در این است که در نزد این حکومت دروغگویی عملی نیست که اگر فاش شود گویندگاناش احساس خجالت یا گناه کنند. در این حکومت دروغ به نوعی شرعی شناخته میشود. یعنی، موضوع موجه بودن دروغ در ارتباط با کافران (که در فرهنگ اسلامی تقیه خوانده میشود) امری رسمی و مرسوم است تا جایی که اولین رهبر این حکومت، آیتالله خمینی، در ارتباط با وعدههای دروغینی که به مردم داده بود چنان گفت «خدعه کردم» که انگار خدعه کردن دارای افتخاری هم هست!
نقل قول و دروغهای تاریخی
این نوع دروغ و خدعه و کلَک و غیره، هر روز در میان هواداران حکومت اسلامی بیشتر و بیشتر شده است. از زدن انواع اتهامها به مبارزان راه آزادی و هر مخالف حکومتی گرفته تا ساختن انواع و اقسام احادیث از قول پیامبر و امامان و غیره، و نیز تا نقل قولهای مختلف از زبان افرادی که حتی در دوران معاصر حضور داشتهاند.
اما یکی از دروغهایی که این حکومت، به ویژه از زمان احمدی نژاد به بعد، از آن استفاده میکند دادن تغییرات در تاریخ سرزمینمان است. این تغییرات ابتدا از زبان «تاریخنگارها» و «باستانشناسان» قلابی و یا در خدمت حکومتی همچون «ناصر پورپیرار» بیان میشود. مثلاً، تاریخ ساخته شدن تخت جمشید ناگهان به زمان رضا شاه میرسد، و یا منشور کورش بزرگ نوشته یهودیها از آب در میآید!
در سالهای اخیر این گونه افراد در ابتدا مدام در رادیو و تلویزیون و رسانههای دولتی حضور داشتهاند اما پس از چند سال قلابی بودنشان رو شده و واکنشهای مردم نسبت به آنها سبب گشته که هم مورد تمسخر قرار گیرند و هم بازارشان کساد شود و حکومت هم، همان گونه که روش همه دیکتاتوریهاست، نه تنها آنها را از دستگاههای خود رانده، و امتیازات مالی و کاریشان را قطع کرده، که بر آنها نمرده نماز هم گذارده است (همان گونه که وقتی، یک ماه پیش، ناصر پورپیرار در تنهایی از جهان رفت، هیچ نامی از او در جایی برده نشد.)
واقعیت آن است که حکومت اسلامی، همواره قصد داشته که با ناپدید کردن و نابود کردن جای پاهای گذشته، تاریخ ما را از ۱۴۰۰ سال پیش شروع کند اما تا کنون زورش به محو تاریخ گذشته کشورمان نرسیده است؛ تاریخی که، مثل همه تاریخهای جهان، زشت و زیبا و پست و بلند دارد اما، در هر صورت متعلق به ایران است و، یادها و اسنادش به عنوان بخشی از تاریخ بشری، باید حفظ شود.
دستکاری در تاریخ
در طول حیات جمهوری اسلامی، و به ویژه پس از رفتن احمدی نژاد، روش دیگر مورد استفاده این حکومت این بوده است که تاریخ ایران را با تاریخ اسلام مخلوط کنند؛ تاریخ اسلام در ایران البته که بخشی از تاریخ ما است که، در پی حمله اعراب به ایران، با تاریخ پیش از اسلام ارتباط پیدا کرده و تاریخنویسان هم دربارهاش تا جایی که سند تاریخی موجود بوده نوشتهاند. اما از آنجا که در جمهوری اسلامیهیچ واقعهای بدون دروغ بیان نمیشود، شاهد مسایلی هستیم که فقط مردمان ساده ناآگاه میتوانند باور کنند. مثلاً گفته میشود که در دوران باستان همه زنان چادر داشتهاند و اصلاً حجاب از عهد ساسانیان به اسلام رسیده، و یا حتی از قول کوروش و داریوش و زرتشت و عیسی مسیح که قرنها قبل از اسلام زیستهاند مطالبی را میگویند و مینویسند که در تحسین پیامبر و امامان شیعهاند. حتی در مورد دوران پس از اسلام هم مدعی میشوند که بیشتر شعرای ما شیعه بوده و همه شعرهای عاشقانهشان در وصف پیامبر و امامان است. یکی از ساختههایی که تقریباً بیشتر آخوندها بر سر منبر میگویند این است که در آخر انجیل آمده که: «حضرت عیسی فرمود، پس از من همه بروید و به حضرت محمد بپیوندید!»
یا وقتی که سازمان میراث در مورد مناطقی که باستانشناسان کشف میکنند خبر میدهد، معمولاً یک نام یا صفت «اسلامی» هم به نام منطقه میچسباند. مثلاً، «یک قلعه نظامی یا یک قصر و یا یک آتشکده در منطقه… کشف شده که آثار یافته شده در آن متعلق به دوران اشکانی، ساسانی و اسلامیاست». اما اگر تحقیق کنید یا مدتی بعد گفتههای باستانشنان را بخوانید متوجه میشوید که آن قلعه، یا آن کاخ یا آن آتشکده چند صد سال قبل از اسلام، یا در زمان حمله مسلمانان به ایران، ویران شدهاند.
اکنون هم گویا نوبت موزهها و اشیای نگاهداری شده در آنها رسیده است. امروز شمشیر مردی که ایرانی نبوده، و در عراق زاده شده و در عراق فوت کرده است در ایران کشف میشود، و فرداها هم باید منتظر باشیم که چندین کتبیه دوران هخامنشی تبدیل به صفحاتی از نهجالبلاغه بشوند، و وسایل نظامی دوران ساسانیان به ابزارها و ادوات قربانیان عاشورا، مبدل شوند. و از آثار یافته شده در بیستون هم معلوم شود که بیستون را نه فرهاد، که بلال حبشی کنده است؛ آن هم به عشق الله؛ وگرنه شیرین خانم غلط کرده که رویش را کسی دیده باشد.
۲۷ سپتامبر ۲۰۱۵
[email protected]
۱ـ مختار ثقفی که در اسناد مذهبی شیعیان او را رهبر چهارمین قیام بعد از حادثه عاشورا میدانند زاده طائف عراق است. گفته میشود که او به خونخواهی امام حسین برخاست و عاملان آن حادثه را کشت و بعد به حکومت رسید و مناطق زیادی را زیر سلطه عراق در آورد و در کوفه هم کشته شد.
۲ـ کشف شمشیر مختار ثقفی
۳ـ دانشکده افسری در زمان رضا شاه ساخته شد. محل آن خیابان سپه (امام خمینی) و مقابل ساختمان سنا (مجلس خبرگان) بود. این دانشکده پس از انقلاب به «دانشکده امام علی» تغییر نام داد و آثار موزه آن که بیشتر اثار تاریخیـ نظامی ایران است به «موزه نظامی» برده شد.
۴– موزه نظامیدر سال ۱۳۶۲، در یکی از کاخهای سلطنتی سعدآباد افتتاح و مجموعهای از آثار تاریخیـ نظامی کل تاریخ ایران از موزه دانشکده افسری به آنجا منتقل شد. در حال حاضر در تالار اصلی این موزه تمامی آثاری که در موزه دانشکده افسری بوده، یعنی لباسهای رزمی سربازان دوران هخامنشی، ساسانی، صفویه، قاجاریه و قزاقها، با سپرها، درفشها، و کلاهخودها وجود دارند و در تالار دیگری هم کلیه آثار دوران جنگ ایران و عراق، تحت عنوان «دفاع مقدس» به نمایش گذاشته شده است؛ و آن گونه که یکی از بینندگان برای من گفته به این قسمت از موزه بیشتر جنبه مذهبی داده شده است.