محمدرضا حمیدی- قبل از انقلاب در تماشاخانههای لاله زار نمایشنامههای پر بیننده مدتها روی صحنه میماند. بیژن و منیژه، رستم و سهراب و قهوهخانه ماه اوت و…
داستان نمایشنامهها البته ثابت بود، تهیه کننده و کارگردان آنها دیر به دیر عوض میشد اما بازیگران بعد از یکی دو سال جای خود را به هنرپیشههای دیگری میدادند. انتخابات در ایران کنونی هم نمایشی است که هر چهار سال یک بار به روی صحنه میرود، سناریوی این نمایشنامه را ولی فقیه مینویسد، کارگردان آن شورای نگهبان و دستیارانش سپاه پاسداران، نهادهای امنیتی و بازیگران این نمایشنامه سیاسی، امنیتی و کمدی نیز نامزدهای انتخاباتی هستند که باید از صافیهای مختلف عبور کنند که تعدادی از آنان را سپاهیان و بسیجیان بازنشسته یا مأمور در مجلس، امام جمعهها، پیشنمازان سابق یا کارکنان از رده خارج شده نهادهای امنیتی و نیروهای مسلح و انتظامی و همفکران حداد عادل، مصباح یزدی، علاء الدین بروجردی، نزدیکان، بستگان و وابستگان به بیت رهبری تشکیل میدهند.
در این میان تنها هنر شورای نگهبان فرستادن ۲۶۰ نفر کسانی به مجلس است که همگی نماینده رژیماند نه مردم. به جز تعدادی اندک که اقلیت مجلس را باید تشکیل دهند، وظیفه بقیه افرادی که بعد از عبور از کانالهای یاد شده وارد مجلس میشوند استمرار در استیضاح وزرای دولت حملات تند و پر سر و صدا علیه اقلیت حاضر در مجلس و تظاهر به وجود پارلمانی آزاد و سالم در جمهوری اسلامیاست.
در سالهای اخیر اصولگرایان در شهرهای بزرگ دست بالا را داشتند و نام نامزدهای آنها هنگام انتخابات در لیست گروههای اصولگرا دیده میشد. تهران، تبریز، مشهد و اصفهان و شیراز به ترتیب دارای ۳۰، ۶، ۵ و ۴ نماینده در مجلس هستند. در انتخابات گذشته ۲۹ نماینده تهران از لیست اصولگرایان بودند در مشهد هم وضع به همین صورت بود.
مشکل نامزدهای مستقل پایتخت و چند شهر بزرگ دیگر برای ورود به مجلس نه تنها گذر از تنگه تفتیش عقاید و بررسی سوابق کاری و مرامی و وابستگیهای سیاسی آنهاست بلکه رقابت با حاضران در لیستهای از پیش تأیید شده نیز هست.
بنا بر این مبارزه اصلی در میدان انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی میان نامزدهای میانهرو و اصلاحطلب طرفدار حسن روحانی و دولت او با گروههای جا خوش کرده در مجلس و مخالفان فضای سیاسی و بهبود رابطه با آمریکا و غرب است.
این مجموعه واپسگرا و ضد تحول از کسانی تشکیل شده که به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای بین ایران و ۱+۵ و شروع باب دوستی و معاشرت با آمریکا و اروپا را برای آینده رژیم و بقای خود خطرناک میدانند.
آنها ترجیح میدهند اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران به شکل سابق ادامه یابد حتی به قیمت سقوط تعداد بیشتری از مردم به زیر خط فقر تا اینکه به اسم و رسم و مقام و موقعیت آنها خدشه وارد شود.
آیتالله صدیقی امام جمعه تهران در مراسم نماز جمعه با کمال خودخواهی همان خواستهها و توقعات ضد انسانی دیگر همکارانش از مردم ایران را تکرار کرد و از ملت به اندازه کافی سختی کشیده خواست تحمل گرسنگی را به دلیل تحریمها ادامه دهند و صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارند تا پای خارجیان به ایران باز نشود.
صاحبان این نوع تفکر به همین دلیل از بازگشایی سفارت انگلیس در تهران بسیار ناخشنودند و همان طور که یکی از معاونان سپاه پاسداران در آن روزها گفت: برقراری رابطه میان لندن و تهران یعنی بازگشت مجدد روباه پیر به ایران. صدیقی امام جمعه تهران نیز گفت: باید از تجربه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق به دست آمریکا پند بگیریم، تا به سرنوشت کشور شوراها دچار نشویم نکته قابل توجه در این اظهار نظر امام جمعه این است که وی آگاهانه یا ناآگاهانه از فروپاشی یکی از هولناک ترین دیکتاتوریهای تاریخ اظهار تأسف و ناراحتی کرده است چون سقوط رژیم خفقان و سرکوب استالینی سابق بخشی از مردم جهان را از زیر یوغ بی رحمترین حکومت قرن بیستم نجات داد به طوری که روسیه کنونی با رژیم جمهوری اسلامی مطلقا قابل مقایسه نیست.
آیتالله سعیدی نماینده خامنهای در سپاه پاسداران که نگاهی کاملا مشابه امام جمعهها و سردار جعفری فرمانده سپاه دارد هم گفت از طرفداران اعتدال باید بیشتر از مخالفان ترسید. از کشمکشهای میان دولت و دایناسورهای حکومتی باید به نقش وزارت کشور در انتخابات آینده اشاره نمود.
طبق قانون اساسی برگزاری و نظارت بر انتخابات و نامزدهای نمایندگی به عهده وزارت کشور و در نهایت دولت است و رئیس دولت نیز ناظر بر اجرای قانون اساسی است، اما از آنجا که صاحب اختیاران مملکت معمولا قانون اساسی را به میل و صلاح خود تفسیر میکنند، مدعی هستند که وزارت کشور تنها وظیفه برگزاری انتخابات را دارد نه اظهار نظر در مورد نامزدها و صلاحیت آنان اما رهبر رژیم و مدیران دستگاههای زیر نظر او از قبیل شورای نگهبان و مجلس خبرگان رهبری سپاه و بسیج و حتی نیروی انتظامیکه خود را نخود هر آش میکند اصرار دارند شورای نگهبان هم چشم انتخابات است و هم دست آن. آنها با نظر ریاست جمهوری که میگوید شورای نگهبان چشم و وزارت کشور دست انتخابات است کاملا مخالفاند و ادعا میکنند شورای نگهبان مسئول نظارت استصوابی است.
اکنون یکی دو ماهی است که با نزدیک شدن تاریخ برگزاری انتخابات زورآزمایی میانهروها و تندروها آغاز شده. میانهروها به رهبری حسن روحانی با همصدایی هاشمی رفسنجانی ایجاد دگرگونیهای اساسی را در سیستم انتخابات مجلس شورای اسلامیو خبرگان رهبری ضروری میدانند. در حالی که خامنهای و سازمانهای نظامی و غیرنظامی زیر نظر او با هرگونه تغییر و تحول از جمله باز شدن فضای سیاسی امنیتی در دانشگاهها و به طور کلی جامعه و دستکاری در سیستم انتخابات به شدت مخالفاند و معتقدند کوچکترین تغییر در اوضاع کنونی کشور به تکرار حوادث سال ۸۸ منجر خواهد شد.
در این گیر و دار آنچه مخالفان باز شدن درهای مملکت و رفت و آمد با کشورهای صنعتی و پیشرفته را آزار میدهد موفقیت دولت روحانی در به نتیجه رساندن مذاکرات هستهای و تبلیغات داخلی و خارجی وسیع در رابطه با این پیروزی است.
رئیس جمهوری، دولت و تیم مذاکره کننده هستهای بر سر رهبر رژیم و وابستگان به اردوگاه او منت میگذارند که با پس گرفتن پولهای بلوکه شده ایران در خارج و برداشتن تحریمهای مالی و بانکی و سوئیفت، کشور را از ورطه سقوط و ورشکستگی نجات دادهاند.
همزمان از سوی جناح تندرو و ذوبشدگان در ولایت که به شکست مذاکرات هستهای امید بسته بودند سر و صدا و شعارهای تهدیدآمیز خطاب به رئیس جمهوری و تیم مذاکره کننده هستهای به گوش میرسد که به خاطر موفقیت در این گفتگوها به خود غرّه نشوید و بدانید که ما نمیگذاریم انگلیس و آمریکا و دیگر کشورهای غربی ایران اسلامی را جولانگاه خود قرار دهند. چون همان طور که تجربه نشان داده ما نیز ممکن است به سرنوشت دیگر کشورهای منطقه دچار شویم و در آن صورت است که دیگر نه از میانهرو اثری خواهد ماند و نه از تندرو و در حقیقت در صورت چنین پیشامدی نه تو مانی و نه من.
واقعیت این است که حل مسأله هستهای به دنبال مذاکرات بسیار طولانی با طرفهای آمریکایی، اروپایی، چین و روسیه به حسن روحانی که در هر فرصتی آرای ۱۹ میلیونی خود را در انتخابات ریاست جمهوری به رخ مخالفان میکشد اعتماد به نفس و جرأت بیشتری داده است.
او برای پیشبرد طرحها و برنامههای خود و عمل به قولهائی که به رأی دهندگان داده به احتمال زیاد در تأمین خواستههای آنان تلاش خواهد کرد و بدون تردید در این راه با مقاومت سرسختانه خامنهای و عوامل نظامی و گروههای ضربت و آخوندهای حکومتی وابسته به رهبر روبرو خواهد شد، و بعید نیست مانند اواخر دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد رابطه ولی فقیه و رئیس جمهوری به جاهای باریک بکشد.
از این که بگذریم در فاصله کوتاهی مانده به انتخابات کًری خواندن چهرههای سرشناس دو طرف برای یکدیگر هر روز شدت میگیرد.هاشمی رفسنجانی در یکی از آخرین سخنرانیهای خود گفت، مردم هوشیار ایران با فریاد خاموش رأی، انقلاب را به مسیر اصلی خویش بازگرداندند. آنها با انتخاب خود ثابت کردند نمیخواهند با دنیا قهر باشند، رفسنجانی طبق معمول بدون نام بردن از مصباح یزدی که انقلابیون پیرو آیتالله خمینی میگویند در سالهای پیش از انقلاب به دلیل اختلافات عقیدتی با بنیانگذار جمهوری اسلامیاز همکاری با وی سر باز میزده گفته است کسانی که در دوران جنگ حتی بوی باروت به مشامشان نخورده است حالا مدعی انقلاب شده و برای مردم نسخه میپیچند.
حجتالاسلام انصاری معاون رئیس جمهوری میگوید برخی از اینکه مردم ایران از دغدغه خارج شدهاند عزا گرفتهاند. در جریان برگزاری مجمع عمومیسازمان ملل در نیویورک حسن روحانی مثل سال گذشته به سوالات رسانهها پاسخ داد. اما او به برخی از این سوالات طبق معمول نمیتوانست پاسخی را که باید بدهد چون میدانست مخالفان وی در ایران منتظر هستند تا اظهار نظرهایش را اگر در خط رهبری نباشد پیراهن عثمان کنند. همان طور که دست دادن ظریف با اوباما بعد از سخنرانی رئیس جمهوری آمریکا که گفته میشود برخوردی تصادفی بوده در ایران حرکتی تعمدی تعبیر شده است.
به همین دلیل روحانی مجبور بود به این سوال که چرا هنوز در ایران شعار مرگ بر آمریکا سر داده میشود از دادن پاسخ درست طرفه برود و بگوید مردم ایران مردم آمریکا را دوست دارند در حالی که میبایست بگوید این شعار در کشور ما تنها مصرف داخلی دارد و رهبر رژیم و همفکران او سعی دارند وانمود کنند پس از رسیدن به توافق در مسأله هستهای به قهر خود با آمریکا ادامه خواهند داد، این در حالی است که طبق قراری که میان آمریکا، روسیه و ایران گذاشته شده این سه کشور تصمیم دارند مشترکا تدابیری به کار گیرند تا به غائله سوریه پایان داده شود.
روحانی در سخنان خود در مجمع عمومیسازمان ملل گفت لازم میدانم بر نقش همه مذاکره کنندگان سران و رهبران دولتهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه، آلمان و چین و ایران تأکید کنم. ما تصمیم گرفته بودیم فضای تازهای رقم بزنیم و این کار را هم کردیم.
در اینجا باید اذعان کرد که به نظر میرسد انتخابات آزاد در ایران تا روزی که حکومت ولایت مطلقه فقیه بر سر کار است برای ایرانیان در حد یک آرزو باقی خواهد ماند. حرف آخر رهبر و مسئولان نظامی و امنیتی کسانی مانند جنتی و امام جمعهها به روسای جمهوری میانهرو که به گفته آنها لباس انقلابی خود را به رختکن آویخته و آزادیخواه و طرفدار دمکراسی شدهاند این است که اگر به دنبال تغییر و تحول و باز کردن روزنههایی برای آزادی و دمکراسی باشید طولی نخواهد کشید که همگی ما که سرنشینان یک کشتی هستیم غرق خواهیم شد.
نکته جالب در این میان این است که وقتی مدعیان مالکیت حکومت پا روی دم یکدیگر میگذارند حرفهائی میزنند که گویای واقعیتهاست. مثلا آیتالله مصباح یزدی که لابد به هاشمی رفسنجانی اشاره داشت چند روز پیش گفت عدهای انقلاب کردهاند که فقط شاه را سرنگون کنند و جای او بنشینند.