این موضوع در سیزدهمین نشست تخصصی دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانهها با موضوع «رسانه و بحران» مطرح شد.
«منطقه خاورمیانه، بحرانیترین منطقه جهان و به تعبیر خود روزنامهنگاران، بهشت روزنامهنگاری بحران است» محمد سلطانیفر مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها با اشاره به این مطلب گفت، خاورمیانه بحرانیترین منطقه جهان است که جنگهای اول و دوم خلیج فارس، حضور طولانی مدت طالبان در افغانستان، اوضاع ترکیه و موضوع داعش، شواهدی بر این مدعا است.
اما حسن نمکدوست تهرانی استاد دیگردانشگاه و مدیر مرکز مطالعات همشهری ضمن اعلام مخالفت با تعبیر بهشت روزنامهنگاران بحران برای منطقه خاورمیانه از سوی سلطانی فر گفت: کسانی که فعالیت اطلاع رسانی و روزنامهنگاری را در این گونه فجایع انجام دادهاند میدانند که این تعبیر اصلا درست نیست بلکه اینجا جهنم روزنامهنگاری بحران است و کسی که شاهد این صحنهها است، قطعا جزو رنج کشیدهترین افراد دنیا است.
وی با بیان اینکه باید بین روزنامهنگاری بینالمللی، روزنامهنگاری جنگ و روزنامهنگاری بحران تفاوت قائل شد آنها را موقعیتهای بحرانی پیشبینی نشدهای توصیف کرد که روزنامهنگاران باید برای مواجه شدن با آن از همه نوع آمادگی اعم از جسمی، روحی، روانی و دانشی برخوردار باشند و در ادامه گفت: متاسفانه این نوع آمادگی اساسا در میان روزنامهنگاران ما وجود ندارد و حتی بحث آن هم مطرح نیست.
همچنین سلطانی فر با اشاره به فاجعه منا از نبود رویکرد مشخص خبری و تحلیلی در انعکاس این مساله بحران ساز در رسانههای ایران ابراز تاسف کرد و گفت: ما حتی تا به امروز نتوانستیم ۴ صفحه فتوفیچر درباره این فاجعه تهیه کنیم و متاسفانه باید گفت روزنامهنگاری بحران ما پشت سر روزنامهنگاری شهروندی قرار گرفته است.
مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها همچنین با بیان اینکه روزنامهنگاری بحران صرفا انعکاس اتفاقات یک بحران نیست گفت: روزنامهنگاری بحران میتواند حتی بحران را کنترل کند و امید به ادامه حیات را در میان شهروندان افزایش دهد.
استاد دانشگاه و مدیر مرکز مطالعات همشهری در این نشست همچنین گفت، روزنامهنگاران بحران در زمان وقوع این بحرانها باید بدانند که آن زمان دیگر بحث رقابت رسانهای مطرح نیست و به عنوان مثال اگر همکار رسانهایشان در رسانه دیگر امکان ارسال عکس و یا خبر را از آن بحران ندارد، باید به او کمک کنند چرا که موضوع اصلی کمک به حل مساله است نه رقابت رسانهای. همان طور که میتواند شکلی فاجعهبار به آن ببخشد.
وی ادامه داد: اتفاقا یکی از مهمترین عرصههای رفتار اخلاق حرفهای در صحنههای روزنامهنگاری بحران صورت میگیرد. اینکه آیا ما میرویم در دل فاجعه تا از کشتهشدگان و از زخمیها بهرهبرداری کنیم برای آنکه معروف شویم و تیراژ روزنامهمان را بالا ببریم یا میرویم آنجا تا ارتباطات و رسانهها به کمک حل مساله بیایند؟
در ادامه این نشست، یونس شکرخواه استاد دانشگاه تهران و مدرس روزنامهنگاری نیز در سخنانی با بیان اینکه که یک روزنامهنگار باید برای هر شرایطی آمادگی داشته باشد حال میخواهد ماجرای پاکسازی قومیصربها یا بمبگذاری در مترو لندن و یا زلزله بم و منجیل باشد افزود: برای روزنامهنگاری بحران و انعکاس ابعاد بحران، ما نیازمند سابقه خبر لازم هستیم یعنی نوعی نگاه به عقب. مساله دیگر نگاه به آینده است. باید از خودمان بپرسیم در همین مساله فاجعه منا، بعد از فاجعه چند نفر از ما در رسانههایمان در مورد خطرات آلودگی حجاج مطلب نوشتیم؟ بعد از یک فاجعه، این قدر هیستریکسازی نکنیم. چرا فکر میکنیم پمپاژ عکسهای فجیع از یک فاجعه، میتواند کمکی به حل بحران بکند؟!
این مدرس روزنامهنگاری در این خصوص مثالی زد و گفت: در روز ۱۲ سپتامبر روزنامه USA TODAY که ۴ میلیون تیراژ دارد حاضر نشد تصویر جنازه حتی یک نفر از بیش از سه هزار نفری را که در انفجار برجهای دوقلو کشته شده بودند منتشر کند.
این مباحث درباره روزنامهنگاری بحران در حالی صورت میگیرد که هر شهروند با یک موبایل در دست و امکان وسیعی چون اینترنت، بلافاصله و به هر شکلی که خود تشخیص دهند، فضای مجازی را با اخبار و تصاویر خود پر میکنند.