چنارستان، ۱۷ کیلومتر از دشت کویر تا توچال

یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۱۱ اکتبر ۲۰۱۵


مهین میلانی- آنها که در تهران متولد شد‌ه‌اند، و در این شهری زندگی کرد‌ه‌اند که شاید آن را به جهت قدمت، وسعت، تراکم جمعیت، و مرکزیت فرهنگ و هنر و سیاست و اقتصاد و حرکت‌های اجتماعی، هم‌سنگ نیویورک، پاریس و لندن بدانند، و آنها که نفس کشید‌ه‌اند در این شهری که از زمان صفویه به شهر چنار معروف شده است، با دیدن مستند “چنارستان”‌ هادی آفریده با حسرت به ‌یاد می‌آورند ۶۰۰۰۰ چنار خیابان پهلوی سابق و مصدق بعدی و ولیعصر کنونی را که اکنون به ۸۰۰۰ تقلیل یافته، آزادی‌های فردی و اجتماعی قبل از انقلاب را که محدود شده، بناهای قدیمی‌ به سبک معماری ایتالیائی و باغ‌های مفرح اطراف این خیابان که جایش را به برج‌های بلند داده است، جای میلیون‌ها گنجشک و کلاغ را که موش‌ها گرفته‌‌اند، و به ازای مجسمه‌ی اولترا مدرن، حجیم و رمزآلود محصص، سنگ فرش‌هایی با نگاهی بیشتر سنتی کف پیاده رو‌ها را پوشانده است.(۱)

فیلم بدون سانسور “چنارستان”  به کارگردانی ‌هادی آفریده، و کاندیدای ۵ رشته برای جایزه‌ی فستیوال بین‌المللی تهران، در برنامه‌ی پلان ۱۷ ونکوور (۲) اکران شد. “چنارستان”  با بهره از خاطرات مستند شفاهی، پرمخاطب‌ترین مستند در فستیوال فوق بوده، و بازتاب‌های خوبی از جانب نظرسنجی‌های مردمی، خبرنگارها و منتقد‌های مستقل گرفته است. این فیلم در آلمان، سوئد، نروژ و کانادا به اکران درآمده است.

چنارستانخیابانپهلوی طولانی‌ترین چنارستان تهران، ایران، خاورمیانه، و دومین در  جهان بعد از خیابانی در کره است که میدان راه آهن را در حاشیه‌ی کویر با انبوهی از چنارهای کهنسال به منطقه‌ی سرد و کوهستانی میدان تجریش واقع در شمال تهران پیوند می‌دهد. وقتی رضا شاه دستور داد خندق تهران را برچینند و در مسیر خیابان پهلوی چنار بکارند، گفتند زمستان است. رضا شاه گفت ولی سبز می‌شه. کاشتند با بوته‌های گل سرخ در میان.

و کوچینی و چاتانوگا و لابیرنت و کِیج و سورنتو و بولینگِ عبدو و قصر یخ با پیست پاتیناژ و استخری بر بام، و فانفار و مینی گلف و… در خیابان پهلوی، چند دهه بعد از تاسیس راه آهن، محل تفریحات شبانه و روزانه‌ی مردم در دوران قبل از انقلاب بود.

میراث ملی فقط تخت جمشید نیست

هادی آفریده تاریخ درخت‌های چنار و بر بستر آن به طور گذرا، تاریخ اجتماعی- سیاسی صدساله‌ی این خیابان را مرور می‌کند. آفریده که در این خیابان به دنیا آمده، در این خیابان به مدرسه رفته و در این خیابان با اولین دوست دخترش قرار گذاشته است، هدف از ساختن این مستند را در پایان اکران فیلم از طریق اسکایپ در پاسخ به سئوالات چنین می‌گوید:

“فکر می‌کردم فیلم رو بسازم در ایران مسئولان رو حساس بکنم نسبت به میراث شهری. میراث ملی فقط تخت جمشید نیست. می‌تواند این درخت‌ها هم باشد. الان در کوچه‌باغ‌های ما درخت‌های ۸۰۰ ساله می‌بینیم. اینها کاملأ منحصر به فردند. فضای سرمایه‌داری همه چیز رو می‌بلعه. ظرف ۶ ماه همه چیز در حال تغییر است. باغ‌های بزرگ را با درخت‌هایش به فروشگاه‌های بزرگ تبدیل می‌کنند. این یک رفتار جهان سومی‌است. در غرب، کولسئوم را خراب نمی‌کنند فروشگاه سلفون درست کنند. نصف جاهای فیلم من تبدیل به برج شده است. درخت‌ها را قطع کردند برج ساختند. آب شرب از بین رفته. مشکل خشکسالی داریم. محیط زیست از بین رفته. ۲۵ سانت خاک تهران نشست کرده. قنات خشک شده، در جایی که سیستم آبی به سیستم آبی زیرزمین متکی است. عدم توجه به مسائل فرهنگی؛ شهرخشک؛ بی دار و درخت. عطر گل‌های ابریشم از دیواره‌ها آویزان بود و خنکای آب توی جوی…”

تهران: حفره‌های زیرزمینی و ۱۳ دروازه

“تهران صورت ۸ ضلعی ناقص‌الاضلاعی داشت که با خندقی که به دورش حفر کرده بودند از اراضی اطرافش جدا می‌شد” (۳) و ” ارتباط تهران با خارج شهر تنها به وسیله‌ی ۱۳ دروازه‌ای بود که اطرافش ساخته شده بود” (همانجا). اما آیا همه می‌دانند که “دروازه دولت” امروز در قلب خیابان شاهرضا (انقلاب) در تهران، بین سعدی و فردوسی، روزی دروازه‌ی بزرگی داشته که این محله را از محلات دیگر مجزا می‌ساخته است؟

” در متون قدیم از محلات عودلاجان و چال میدان و بازار و سنگلج  به عنوان قدیمی‌ترین مناطق یاد شده است. مردم این دهکده مردمی ‌سرسخت و باج نده و ستیزه‌جو بودند. هم چنین تهران دوازده محله داشته و اهل هر محله با محله دیگر نزاع داشتند و به سلطان وقت خراج نمی‌دادند وخانه‌هایشان را نیز در زیر زمین می‌ساختند و این کار را برای جلو گیری از تهاجم شبانه و غارت سپاهیان می‌کردند و هرگاه خانه‌ها چنین نمی‌بود کسی آنجا باقی نمی‌ماند.” (همانجا)

اتفاقات تاریخی زیادی افتاده است تا تهران به عنوان پایتخت ایران برگزیده شود. “تهران که در تقاطع محورهای قم، خراسان، مازندران، قزوین، گیلان و ساوه واقع شده به سبب مرکزیت مهم سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد نظر بوده است”  و ” به واسطه‌ی برخورداری از مغاک‌ها و حفره‌های زیر زمینی و مواضع طبیعی فراوان و دشواری نفوذ در آنها، پناهگاه خوبی برای دولتمردان و دیگر اشخاصی بوده که احتمالأ مورد تعقیب مدعیان قرار داشته‌‌اند.” (همانجا)

قدمت تاریخ تهران می‌رود به دست کم ۱۲۰۰ سال پیش که از آبادی‌های شمال شهر ری معروف آن زمان بوده است. و مستندهایی چند لازم است تا این گذشته را از همه‌ی جوانب از دل تاریخ بیرون بکشد: از بدو تولدش، از زمان صفویه، و از وقتی که شاه تهماسب صفوی دستور می‌دهد به تعداد ۱۱۴ برج ( به تعداد سوره‌های قرآن) بسازند و حصاری دور شهر با دو نقطه خاک‌برداری به نام “چاله میدان” و “چاله حصار” ساخته می‌شود.

۲۳ دی ماه ۱۳۰۶ کلنگ تاسیس اولین راه آهن سراسری ایران زده شد. عکس‌های سیاه و سفید کالسکه‌ها با اسب، کوره‌های آجرپزی در حاشیه‌ی کویر کنار راه آهن، الاغ سوارها و نقاره‌زن‌های قجر و پلیس ژاندارمری وقت، ماشین‌های بنز مشکی ۱۰۰ سال پیش، مردم فقیر و کوچه بازار، کارگران ریسندگی، و زنان چادر به سر از اولین صحنه‌های فیلم آفریده است.

مرتضی احمدی، بازیگر و خواننده‌ی ترانه‌های روحوضی که در فیلم “چنارستان” آفریده به عنوان پدربزرگ تهران معرفی می‌شود و در راه آهن تهران – ساخته شده در سال  ۱۹۲۸ – متولد و بزرگ شده است، در قهوه خانه‌ی سنتی آذری که هم اکنون از پاتوق‌های پررونق جنوب خیابان ولیعصر محسوب می‌شود می‌گوید:

“این جا تا حسن آباد بیابون بود. فقط ۴۰۰۰۰ نفر جمعیت داشت. تهران من اینجوری نبود… چنار‌ها بزرگ شدند. تا سال‌ها قبل، سالی دوبار درخت‌ها شسته می‌شد. سم پاشی می‌شدش. فقط از میدون ونک تا میدون ولیعصر سم پاشی نمی‌کردند. چرا؟ چون توی  درخت‌ها میلیون‌ها گنجشک زندگی می‌کردند. شاید یک میلیون گنجشک دارن جیک جیک می‌کنند. ببین چه ارکستر قشنگی بود. تمام گل دسته‌های امامزاده‌ها، مساجد ما… طیور و لک لک‌ها بود. هیچ کس این لک لک‌ها رو اذیت نمی‌کرد. کوچ کردند رفتند همه. ما چنار آزاده رو نمی‌بینیم. نیست. چرا؟ چرا حفظ‌اش نکردند. چرا خشک شد؟ چرا جاکن کردنش؟ هنوز هم ما می‌ریم شَبح‌اِش رو می‌بینیم. من فراموش نمی‌کنم. وقتی می‌بینم یک بخشی خالیه  دلم می‌سوزه. حالا یکی نیست بگه آقا این درخت‌هایی که خرد شده این وسط چی شده. جایگزین چی کردین؟”

هادی آفریده و مرتضی احمدی

خیابان ولیعصر یک موزه‌ی معماری معاصر ایران

محله‌ی قدیمی‌ امیریه، شهر قدیم قاجار در مسیر فعلی خیابان ولیعصر، کوچه باغی در حدود ۴۰ کیلومتر بود که به نام‌های باغ جنت، امیریه، باغ انگوری و خیابان جناب وزیری شهرت داشت. برخی از بناهای باشکوه وابستگان دربار هنوز در این خیابان پا برجاست.

فروغ فرخزاد در این محله متولد شد (۴)؛ جسد رضا شاه را از خیابان امیریه عبور دادند؛ مسجد مشیرالسلطنه‌ یا مسجد ساعت با کاشی‌کاری‌های آبی و سفید و حیاط  میانی و دیوارهای ارک‌دار توی ایوان‌ها دور تا دور، به فرمان نخست وزیر محمد علی شاه قاجار در این منطقه ساخته شد.

مهدیه‌ی تهران در ایستگاه مولوی بزرگترین مرکز مذهبی در جنوب ولیعصر در این ناحیه قرار دارد و خانه‌ی انیس الدوله – سوگلی ۹۹ سال صیغه‌ی ناصرالدین شاه از میان ۸۸ زنی که در حَرَم داشت- و اولین ملکه‌ی ایران که به اروپارفت، روبروی این مهدیه واقع شده است. این خانه که ارزش میراث فرهنگی دارد، به اتحادیه‌ی قصابان تهران تبدیل می‌شود، پس از اینکه انیس‌الدوله با دیدن عکس شاه مرده بر روی اسکناس غش می‌کند و از دنیا می‌رود؛ خانه‌ی حسین پاشا خان ملقب به امیر بهادر، وزیر جنگ مظفرالدین شاه و محمد علی خان قاجار، با ستون‌ها و دیوارهای طلائی رنگ و پنجره‌هایی هندسی به رنگ‌های زرشکی و نیلی، در این خیابان قراردارد. سر پل امیر بهادر سینما فلور قرار داشت و خانه‌ی امیر بهادر در حال حاضر به دفتر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران تبدیل شده است. اسکندر مختاری، کارشناس میراث فرهنگی و معمارعضو گروه پژوهشی ثبت ملی و جهانی خیابان ولیعصر تهران می‌گوید:

“خیابان ولیعصر رو شما باید یک موزه‌ی معماری معاصر ایران فرض کنید. چون از خانه‌های دوران قاجار آنها که باقی مانده، اینها خونه‌های دوره‌ی تجدداند. خونه‌های دوره‌ی تجدد خونه‌های برون‌گرائی هستند. به بیرون نگاه می‌کنند. درون‌گرائی را درش شما نمی‌بینید. بلکه وارد شدن متدهای اروپائی رو در معماری شاهدش هستیم. شما هرچیزی که از گذشته در ولیعصر دارید، عناصر با کیفیتی هستند. چه در زمینه‌ی شهرسازی و چه در زمینه‌ی معماری. خیابان ولیعصر نشانه‌های ۲۰۰ سال تاریخ معاصر ایران رو در خودش جمع کرده. یکی دوره‌ی قاجار هست. و یکی در دوره‌ی معاصر. سلسله جبال البرز یکی از عوامل شکل دهنده‌ی مباحث زیبائی شناسانه در مورد خیابان ولیعصر است.”

روبروی کاخ مرمر که در سال ۱۳۲۰ در پایان جنگ به دستور فرمانفرمائیان ساخته شد، هنرستان عالی موسیقی ایران و در کنار آن منزل پروفسور یحیی عدل، پدر جراحی نوین ایران قرار دارد. پروفسور عدل پزشک مخصوص خانواده‌ی پهلوی بود. و رفت و آمدهای فراوان او به دربار او را به شخصیتی سیاسی هم تبدیل کرد و از چهره‌های پرنفوذ پهلوی دوم شد. او در سال ۱۳۴۷ دانشکده‌ی پزشکی و جراحی نوین را بنیان نهاد.

پس از اینکه رضا شاه از کنار خندق بالا می‌رود و به کریم بوذرجمهری شهردار تهران می‌گوید خندق را پرکنید، چهار راه پهلوی متولد می‌شود. اوایل دهه‌ی ۴۰ کاخ شهرداری و سپس تأتر شهر در این چهار راه ساخته می‌شود. بقایای خانه و باغ تاریخی صبا نیز در  رو بروی تئأتر شهر قرار دارد. در سال ۱۳۳۸ محمد رضا شاه در جشن نامزدی با فرح دیبا در خیابان پهلوی دفیله می‌رود و وارد کاخ مرمر می‌شود؛ و در سال ۱۳۴۶ کاخ مرمر را به قصد کاخ گلستان برای انجام مراسم تاج‌گذاری ترک می‌کند؛ دکتر مصدق در خانه‌ای بالاتر ازکاخ مرمر و در نزدیکی خیابان پهلوی زندگی می‌کرد. در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اراذل به خانه‌ی دکتر مصدق می‌ریزند و کودتا می‌کنند؛ امیر انوش فر، معمار و عکاس، در باره‌ی تقاطع پهلوی/ ولیعصر و خیابان شاهرضا/ انقلاب می‌گوید:

” این پارک هم محلی بود که ما می‌اومدیم درس می‌خوندیم. یک خورده پائین تر آندره بود. آندره‌ یکی از بهترین ساندویچ فروشی‌های اونموقع تهران بود. و یک صفحه فروشی بتهوون یک خورده بالاتر بود.

با توجه به اینکه دو تا از بهترین اِلِمان‌های شهری مثل تأتر شهر، مثل تالار رودکی یک خورده اون ور تر در اینجا قرار داشت، شکل فرهنگی خودش رو به طور خیلی آکتیو و فعالی در حقیقیت اینجا می‌داشت. بهترین آرتیست‌های اون زمان اینجا کارهای حجمی‌رو به اصطلاح گذاشته بودند. ولی الان نگاه می‌کنید می‌بینید چقدر بی توجهیه نسبت به سایت اینجا که‌ یکی از بهترین کارهای مجسمه سازی محصص رو  از اینجا جمع کردند. الان این موج بساز و بفروشی‌ها تمام ساختمان‌هایی که کاراکتر این محله رو تعریف می‌کرده منهدم می‌کنند. خوب ما وقتی بخواهیم اینجا رو پیش ببریم، احیاش کنیم، خاطره مطرح می‌شه. یعنی چی؟ یعنی همه‌ی اِلِمان‌های معماری  که داشته اینجا برای خودش، یک تاریخی رو داشته، میاد بالا. حالا اگه تو این کوچه‌ها بریم قدم بزنیم، میزان زیادی ساختمون‌های زیبا بهت نشون میدم که متاسفانه همه در حال داغون کردن هستند.”

یک شب مهتاب، ماه میاد تو خواب

چهارراه پهلوی/ ولیعصر به دلیل وجود مراکز متعدد دانشگاهی از گذشته تا به امروز مرکز ثقل بسیاری از رویدادهای اجتماعی و سیاسی بوده است. در سه دهه‌ی گذشته راه پیمائی‌های مکرر سالگرد پیروزی انقلاب ایران، روز قدس، اعزام کاروان‌های سربازان به جبهه‌ی جنگ و تشییع پیکر شهدا در این تقاطع اتفاق افتاده است. وقتی که جرقه‌های اعتراض علیه حکومت پهلوی زده شد، شعله‌های آن در خیابان انقلاب اوج گرفت. و تقاطع خیابان شاهرضا/  انقلاب با خیابان پهلوی/ ولیعصر نبض این اعتراض‌ها بود. سینما رادیوسیتی بالاتر از چهار راه پهلوی در گرماگرم انقلاب همراه با سینماهایی دیگر در آتش سوخت.

یک شب مهتاب

ماه میاد تو خواب

من و میبره

از توی زندون

مثل شب‌پره

با خودش بیرون

میبره اونجا

یک شب زیبا

میدان ولیعهد/ ولیعصر  و رقص و پایکوبی

بلوار الیزابت/ کشاورز در میدان ولیعهد/ ولی عصر در امتداد نهر آب کرج به وجود آمد. این نهر اراضی بهجت آباد را آبیاری می‌کرد. در سال ۱۳۳۹ این بلوار به علت دیدار ملکه الیزابت از تهران به نام بلوار الیزابت نام‌گذاری شد. میدان ولیعهد/ ولیعصر پس از ۳ دهه همواره مرکز انعکاس وقایع اجتماعی ایران بوده است. مسابقات جام جهانی فوتبال، انتخابات ۱۳۸۸ و انتخابات ۱۳۹۲ مردم را به رقص و پایکوبی در این میدان کشاند. در یکی از شهرهای نروژ، پس از اکران فیلم “چنارستان” ، به آفریده می‌گویند چرا هر اتفاقی در ایران می‌افته همه میرن و توی خیابون‌ها می‌رقصند؟

میدان ولیعهد/ ولیعصردر نزدیکی میدان بهجت آباد بود. و نهری که به آن می‌ریخت نهر آب کرج نام داشت. در گذشته از این نهر برای آبیاری کشاورزی اراضی بهجت آباد و تامین بخشی از آب آشامیدنی تهران قدیم استفاده می‌کردند.

در دهه‌ی ۵۰ از جنوب خیابان ولیعهد تا تقاطع خیابان عباس آباد (بهشتی فعلی) فضای زنده و پر رونقی وجود داشت. شکل‌گیری مراکز آموزشی، درمانی و تفریحی جدید و وجود آبادی‌های یوسف آباد و عباس آباد از دلایل رونق خیابان تا این منطقه بود. کوچینی در بلوار الیزابت نبش خیابان کاخ با فرهاد و شهرام شب پره معروف شد. کوچینی آن روز یک نایت کلاب مدرن بود با دیوار‌های مشکی و نورپردازی قرمز ملایم. کوچینی امروز چیزی مثل یک قهوه خانه‌ی سر راه است با میز و صندلی‌هایی به رنگ‌های ناهمانگ زرد و آبی مزین به تابلوی “نماز خانه” بر دیوار روبرو. به گفته‌ی یکی از شاهدان شفاهی “در مسیر بین چهار راه ولیعصر تا میدان تجریش، یک زندگی مدرن شهری، با فرهنگ غربی حضور داشت. ویژگی‌های ایران خود را نیز داشت.”

چنارستان پهلوی/ ولیعصر بخشی از شریان حیاتی تهران

میدان ونک در سه ده پیش محل ساختمان پاتیناژ تهران، قصر یخ ، و کمی‌بالاتر شهر بازی فانفار بود که از تفریح‌گاه‌های مهم میدان ونک بودند. امروز ساختمان قصر یخ به دانشگاه تبدیل شده است. و دیگر خبری از هیاهوی کودکان در شهر بازی فانفار نیست.

میدان ونک منطقه‌ی مهمی‌بود به علت وجود روستای ونک. ونک یکی از روستاهای تاریخی و شکل دهنده‌ی تهران بود که در خارج از شهر قرار داشت. حاشیه‌ی تهران به مرور در  سال‌های ۳۰-۴۰ رسیده بود به باغ‌های ونک. باغ‌های ونک شده بود تفریحگاه‌های بیرون شهر تهران. و در این مسیر چنارستان پهلوی به تدریج شروع کرد به زندگی و حرکت کردن. حتی از طبقات فرودست‌تر جامعه هم، از طبقات کارگری هم می‌رفتند بالا و گردویی می‌خریدند، یک سیخ کباب کوبیده‌ای … چنارستان پهلوی بخشی از شریان حیاتی تهران را شکل می‌داد.

پارک ملت زمین بایری بود که در مسیر جاده‌ی پهلوی قرار داشت. همین ویژگی باعث احداث پارک ملت در سال ۱۳۴۵ در دو فاز شد. فاز اول به موازات خیابان پهلوی و به طول ۱۰۰۰ متر ساخته شد که در گذشته به بلوار کنار جاده معروف بود. کار ساخت فاز دوم با الهام از پارک‌سازی انگلستان در تپه‌های غربی ادامه ‌یافت و در سال ۱۳۵۳ به بهره برداری رسید و پارک شاهنشاهی نام گرفت. پس از افتتاح طولی نکشید که پارک ملت  به مهم‌ترین گردشگاه تهرانی‌ها تبدیل شد. علی دهباشی سردبیر مجله‌ی بخارا می‌گوید “در سال ۱۳۵۶، ده شبِ شاعران و نویسندگان، در انستیتو گوته در این محل، دومین یا سومین حرکت روشنفکری ایران بود پس از اولین شب در سال ۱۳۲۴، در خانه‌ی ووکس در محل قبلی انجمن ایران و شوروی.”

انقدر این شمرون قشنگ بوده…

در ناحیه‌ی شمیرانات، موقوفات افشار، باغ فردوس، و قصر محمدیه قرار دارد. چندی پس از مرگ محمد علی شاه قاجار و رها شدن قصر محمدیه، باغ فردوس هم متروکه شد تا اینکه در عصر پهلوی وزارت فرهنگ تصمیم گرفت دبیرستان شاهپور تجریش را در این ساختمان دایر کند. با وقوع انقلاب اسلامی ‌برای مدتی مرکز آموزش فیلم‌سازی اسلامی‌ مهمان این باغ بود. اما امروز باغ فردوس در اختیار موزه‌ی سینمای ایران است؛ باغ موزه‌ی هنر ایرانی که در گذشته خانه‌ی سپهبد امیر احمدی از رجال دوران پهلوی اول بوده، و خانه‌ی تاریخی پدر فیزیک ایران، پروفسور محمود حسابی نیز در این ناحیه قرار دارد. ایرج حسابی فرزند پروفسور محمود حسابی می‌گوید:

“انقدر این شمرون قشنگ بوده. انقدر این شمرون دلچسب بوده. مسیو پروتیوا سفیر کبیر فرانسه در ایران، دوربینش رو بر می‌داره راه می‌افته تو این کوچه باغی‌های شمرون، دربند، چشمه‌ی آب قنات، درکنار قنات گلاب. یک کتاب نوشته با عکس‌های زیبا: “شمیران زیباترین نقطه‌ی سبز جهان”. این کوچه‌ها مثل بهشت بود. یک دقیقه وای میستادین صدای بلبل‌ها شما رو مست می‌کرد. بوی عطر گل‌ها شما رو دیوونه می‌کرد. یاس‌های درختی . این مرد انقدر عاشق شمرون می‌شه میاد تو خیابون مقصود بیک دم خونه‌ی ما یک باغ می‌خره سه هکتار. وصیت می‌کنه وقتی که من مردم بَدَنِ من رو به پاریس نبرین. در باغم در مقصود بیک به خاکم بسپرید.”

تجریش مهم‌ترین روستای تاریخی مرکز شمیرانات بوده است. ساخت بنای اولیه‌ی پل تجریش بر روی رودخانه‌ی مقصود بیک در دوره‌ی قاجار آغاز شد. و غیر از خاطره‌ی تلخ سیلاب تجریش در سال ۱۳۶۶، سر پل تجریش از گذشته تا به امروز در خاطره‌ی جمعی مردم تهران مهم‌ترین گردشگاه در شمیران بوده است.

در حیاط امامزاده صالح مهم‌ترین مرکز مذهبی شمیران با تاریخ ۱۰۰۰ ساله که قدمت بقعه‌ی آن به قبل از سال ۷۰۰ هجری می‌رسد، درخت چنار کهنسالی وجود داشت که شاید قدیمی‌ترین چنار تهران بوده است. چناری که امروز اثری از آن نیست. و وقتی که خشک شده بود، پینه‌دوزی درون آن کفش تعمیر می‌کرد. اندازه‌ی یک مغازه بود.

مانع تراشی‌های متعدد ا زجانب دلواپسان

هادی آفریده می‌گوید:

“برخوردهای تند وتیزی از جمله از جانب روزنامه‌ی کیهان [تهران] به مستند “چنارستان” شده است. مانع‌تراشی‌های متعدد از جانب گروه دلواپسان برای پخش فیلم وجود داشته است. آنها گفته‌اند: دروغ میگه که چنار‌ها را برید‌ه‌اند. این گروه دلواپسان انواع ناسزاها را نصیب من کردند. ولی مردم درخواست کردند که این فیلم در فستیوال نشان داده شود. فیلم‌های زیادی در ایران مستقل هستند و دیده نمی‌شوند. بایکوت می‌شوند. در تلویزیون پخش نمی‌شوند.

قرار بود توسط گروه سینمائی “هنر وتجربه” اکران شود. آنقدر نوشتند که نشان داده نشود. ۹ ماه انرژی مرا گرفت تا فیلم‌نامه‌ی اولیه فراهم شد. ماه‌ها و ساعت‌ها کار کردم. تحقیقات پراکنده است. آرشیو درست و حسابی نداریم. این فیلم با بودجه‌ی کم ساخته شده است. با بودجه‌ای که می‌شد با آن فقط یک فیلم  ۲۰ دقیقه‌ای ساخت، من یک فیلم ۷۰ دقیقه‌ای ساختم؛ در ویدئوخانه‌ی “هوم ویدئو”. ایران از نظر تکنولوژی برای ساخت فیلم کمبود ندارد. محمد شیروانی پارسال در رتردام هلند فیلمی‌ساخت به نام “لرزاننده‌ی چربی” که کم نداره از یک فیلم درجه‌ یک. به محسن امیر یوسفی در “آشغال‌های دوست داشتنی” اجازه داده شد  پلان هوایی  هلی شات بگیره.

موسیقی فیلم “چنارستان” از مجموعه‌ی سه تراک (سه سمفونی) با استفاده از قطعات “آوازی برای حقوق بشر”، “خون ایرانی”، و “زیبائی در غم” استفاده شد. خواستم تاریخ شفاهی یک قرن را به تصویر بکشم. بخش‌هایی از آن دراماتیک بود که مرا به گریه می‌انداخت.”

انتهای فیلم شتاب می‌گیرد با نمایش چنارهای از بیخ کنده شده، از نیمه سلاخی شده، و تکه‌های بریده بر روی زمین و جای خالی و خشک. که شتاب است در جایگزینی آنها، نه با نهالی، که آسمان خراش‌ها. مرا هم به گریه می‌اندازد.

(۱) سانسور شده‌ی این فیلم را می‌توانید در این صفحه ببینید:
https://www.youtube.com/watch?v=juRrzsCmDSw

(۲)  پلان ترکیبی است از دانشجویان UBC, SFU  و امیلی کار در ونکوور

https://www.facebook.com/events/825563834225938/
(۳) طاهره رشیدی، تبیان، شنبه ۱۴/۸/۱۳۹۰
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=185688

(۴) این بخش نیز که با صدای شاعر همراه بود در نسخه‌ی سانسور شده وجود ندارد، به اضافه‌ی تصاویر مربوط به فرهاد و آواز در کوچینی، پایکوبی و رقص مردم در خیابان‌ها و…  چیزی حدود ۲۵-۳۰ دقیقه)

VANCOUVER BIDAR ونکوور بیدار

http://vancouverbidar.blogspot.ca/

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=25145