نامه ۴ وزیر و وضعیت اقتصادی ایران در گفتگو با دکتر جمشید اسدی

سه شنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۴ برابر با ۱۳ اکتبر ۲۰۱۵


کامیار بهرنگ – تورم امروز برای بخش بزرگی از ایرانیان یکی از مشکلات مهم زندگی روزانه محسوب می‌شود.

مردم سوال می‌کنند که چرا آمارهای تورمی در زندگی آنها دیده نمی‌شود
چرا آمارهای تورمی در زندگی روزانه مردم دیده نمی‌شود

 در سال‌های گذشته، مقامات جمهوری اسلامی با وارد کردن این مفهوم از میان تئوری‌های اقتصادی و آمارهای بانکی به زندگی مردم آنها را با مفاهیمی درگیر کردند که برای درک آنها نیاز به توضیح آن هم به زبان ساده است. در واقع باید گفت در یک کژفهمی عمومی، بسیاری میزان تورم با میزان گرانی را یکی می‌پندارند. با اینکه این دو بر هم تاثیر مستقیم دارند اما در واقع دو مفهوم جداگانه هستند. نادر حکیمی‌پور، مدیرکل دفتر شاخص قیمت مرکز آمار ایران با اشاره به اینکه دغدغه‌ی اصلی مردم امروز «احساس نکردن میزان تورم در سبدکالا خانوارهاست» می‌گوید: «تورم نشان‌دهنده تغییرات قیمت است، نشان‌دهنده قیمت نیست. همچنین تورم بیانگر تغییراتی از سبد کالایی و میانگینی از قیمت کالاها است. در هنگام محاسبه میانگین قیمت‌ها، احتمال دارد قیمت یک کالا در یک دوره خیلی افزایش پیدا کند، اما در کنار آن یک کالایی وجود داشته باشد که اصلا افزایش قیمت نداشته باشد».

در همین حال موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه‌ریزی وابسته به نهاد ریاست جمهوری در گزارشی به سه سناریو تورمی در پایان سال ۹۴ پرداخته است.

معیارهای دلاری تورم ایرانی

موسسه وابسته به نهاد ریاست جمهوری میزان تورم سالیانه را بر اساس قیمت دلار پیش‌بینی کرده است
موسسه وابسته به نهاد ریاست جمهوری میزان تورم سالیانه را بر اساس قیمت دلار پیش‌بینی کرده است

این گزارش بر ۳ سناریو نرخ ارز (افزایشی، کاهشی و ثابت) تعریف شده و بر این اساس میزان تورم نقطه به نقطه را پیش‌بینی کرده است. مفهوم تورم نقطه به نقطه در واقع معیار دقیقی برای فهم وضعیت واقعی شرایط اقتصادی نیست و حتی برخی از کارشناسان اقتصادی آن را «جوک» دانسته‌اند که ساخته‌ی سیاست‌مداران جمهوری اسلامی است. دکتر لطفعلی بخشی اقتصاددان مقیم ایران در این مورد تاکید دارد که «نرخ تورم نقطه به نقطه به عنوان مولفه‌ای که برای بهبود یافتن اقتصاد ایران تاکید دارد، مبنای درستی نیست». با این حال تورم نقطه به نقطه تنها می‌تواند یک حس‌گر اقتصادی نسبت به روندهایی باشد که خود را در نرخ تورم سالیانه مشخص خواهند کرد.

بر اساس گزارشی که موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی منتشر کرده است با فرض ثابت  رشد نقدینگی ۲۲ درصدی و کسری بودجه ۱۵ هزار میلیارد تومانی در پایان سال ۱۳۹۴ بر اساس تغییر قیمت دلار در بازار تهران، تورم نقطه به نقطه از ۹/۷ تا ۱۲/۶ درصد در نوسان خواهد بود.

کسری بودجه، از تکذیب تا واقعیت

کسری بودجه از تکذیب تا تایید
کسری بودجه، از تکذیب تا تایید

با اینکه سیاست‌گذاران اقتصادی دولت یازدهم تاکید داشته‌اند که در پایان سال با کسری بودجه روبرو نخواهند شد (در این مورد می‌توانید به گزارش «افزایش بهای دلار: کسری ریالی، منابع دلاری» مراجعه کنید) اما گزارش این موسسه پژوهشی با تایید کسری ۱۵ هزار میلیارد تومانی، نسبت به نحوه‌ی تامین آن هشدار داده است. افزایش بدهی‌های بانک‌ها به بانک مرکزی و کاهش قیمت جهانی نفت می‌تواند به فشار دولت بر بانک مرکزی برای تامین این کسری بودجه بیانجامد. از سوی دیگر این گزارش تاکید دارد که اگر کاهش قیمت نفت «به بی انظباطی‌های پولی و مالی منجر نشود و از سویی دیگر با رفع تحریم ها و دسترسی به منابع جدید، بانک مرکزی نیز از طریق افزایش خالص دارایی های بانک مرکزی پایه پولی را افزایش ندهد» امکان کاهش تورم (و دسترسی به تورم تک رقمی) امکان‌پذیر خواهد بود.

دکتر جمشید اسدی در گفتگو با کیهان لندن به بخشی از جزئیات این گزارش و نامه‌ی ۴ وزیر به رئیس جمهوری اسلامی ایران مبنی بر خطر بازگشت رکود اقتصادی پرداخته است.

– آقای دکتر اسدی، درست است که بدفهمی آماری در مورد گرانی و تورم وجود دارد. اما نهادهای جمهوری اسلامی هم با تغییر معیارها به آمارسازی می‌پردازند. لطفا توضیح دهید تورم چه مفهومی دارد و آمارهای ارائه شده از سوی دولت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دکتر جمشید اسدی
دکتر جمشید اسدی

– اجازه بدهید در این مورد یک بحثی داشته باشیم که اصولا تورم چیست. تفاوت تورم و کالایی که دارای بهایی بالاست را اینجا باید مورد توجه قرار دهیم، ما در بسیاری موارد تورم و گرانی را به جای هم استفاده می‌کنیم اما از دیدگاه اقتصادی تفاوتی میان این دو وجود دارد که باید در نظر داشت. شما اگر بخواهید یک اتومبیل فراری بخرید این اتوموبیل گران است، اما گرانی آن بیمارگونه نیست. در حقیقت این گرانی بهای کالاست با اینکه بهای بسیار بالایی برای بسیاری از بودجه‌ها محسوب می‌شود. اما تورم، باد کردن قیمت است یعنی کالایی که تا دیروز ۱۰ تومان بود بر اثر تورم به ۱۵ تومان رسیده است نه اینکه از دیروز تا امروز به اندازه ۵ تومان به ارزش آن کالا اضافه شده است بلکه همان کالاست که تنها قیمت‌اش بالا رفته است. بحث ما پس در مورد تورم است، یعنی افزایش قیمت کالا بدون بهبود کمی یا کیفی. یعنی سال به سال بلکه حتی روز به روز بر بهای همان کالایی که هیچ تغییری در آن نمی‌بینید افزوده شده است. این را از نان بگیرید تا به اتوموبیل برسید، اینکه آقای روحانی با شوق بسیار می‌گوید تورم در دوره‌ی آقای احمدی‌نژاد ۴۰ درصد بود در دوران ما به ۱۴ درصد رسیده است خودش مرجع یک بحث است اما اگر همین هم درست باشد انگار نه انگار همین ۱۴ درصد هم افزایش قیمت همان کالای قبلی است، تازه حتی در برخی موارد از اصل کالا کم هم می‌کنند درست مانند آنچه در ایران خودرو اتفاق افتاد.

آنچه در ایران امروز به عنوان یک بحران مطرح است از آنجایی آغاز می‌شود که حقوق‌ها افزایش پیدا نمی‌کند اما هزینه‌ها افزایش پیدا می‌کنند. پس خانواده‌ای که یک دستمزدبگیر دارد، حقوق‌اش یا افزایش‌ پیدا نکرده و یا اگر هم کرده بسیار اندک بوده اما آن سوی ماجرا هزینه‌های روزانه او به سرعت افزایش پیدا کرده‌اند. ما اینجا دو منحنی داریم که یکی با شیب زیاد بالا می‌رود و دیگری یا ثابت است و یا با شیب بسیار کمی بالا می‌رود و نتیجه آن فقیرتر شدن شهروندان ایران است.

بازار دچار رکود است. در این شرایط مهار تورم گذاره صحیحی نیست
بازار دچار رکود است. در این شرایط مهار تورم گذاره صحیحی نیست

حالا اینجا مساله محاسبه تورم نیز مطرح است. حدود ۲۰ هزار کالای مصرفی در بازار وجود دارد و بررسی قیمت تمام این کالاها از یک تاریخ مشخص تا زمان مشابه بسیار سخت است، بنا بر این یک سبد مصرفی را در نظر می‌گیرند با کالاهای مشخص و در دوره‌های یک‌ساله محاسبه می‌کنند که قیمت این سبد کالای مصرفی چقدر افزایش قیمت داشته است، این افزایش قیمت را میزان تورم می‌گویند. اینکه چه‌ کالاهایی آنجا قرار می‌گیرد خود موضوع مهمی است که آیا آن سبد نماینده واقعی نیازهای مردم هست یا خیر. در اینجا دولت می‌تواند تقلب کند یعنی آمارگیری که زیر فشار دولت است امکان دارد از یک سو کالاهایی را در این سبد قرار دهد که ضروری نیستند و از سوی دیگر ممکن است این کالاها با افزایش قیمت هم روبرو نشوند و به این ترتیب افزایش قیمت کالاهای اساسی را زیر سایه خود قرار دهند. برای مثال در دوران آقای احمدی‌نژاد یکی از کالاهایی که در این سبد قرار داده بودند، به باشگاه ورزشی رفتن بود! اما یک تقلب دیگر هم می‌توان انجام داد و آن این است که از چه زمانی این بررسی را انجام می‌دهند. در کشور ما در ایام ماه رمضان قیمت مواد خوراکی بالا می‌رود و دولت هم تمام تلاش خود را می‌کند تا این افزایش قیمت را کنترل کند. اینکه شما قیمت کالا را نسبت به کدام ماه حساب می‌کنید و یا برای مثال آن را با ماه رمضان مقایسه می‌کنید یا می‌توانید آن را نسبت به یک ماه دیگر در سال محاسبه کنید خیلی اهمیت دارد. موضوع تورم نقطه به نقطه هم به این معنی که اگر گفتیم خرداد، سال آینده هم تنها ماه خرداد را در نظر بگیریم، البته دروغ نیست اما کافی هم نیست، درست مانند بیماری است که به سراغ پزشک می‌رود و او برای بررسی وضع بیمار آزمایش خون می‌گیرد. این آزمایش ۱۰ شاخص دارد اما اگر شما تنها به ۳ شاخص اشاره کنید به معنی دروغ گفتن نیست بلکه ناقص‌گویی از یک واقعیت است و نمی‌تواند وضع بیمار را به روشنی تشریح کند. یک مورد دیگر هم وجود دارد که دولت می‌تواند تقلب کند، یک وقت شما تورم را مهار می‌کنید اما یک وقت هم هست که شما تورم را در حالت رکود بررسی می‌کنید. برای مثال شما می‌گویید تورم در بخش ساختمان و مستغلات بالا نرفته است این در حالیست که گزینه صحیح، رکود بازار در این بخش است. وقتی که کشور در رونق است و تولید بسیار بالاست و تورم را مهار می‌کنید درست مانند اتفاقی است که در آمریکا به وقوع پیوسته و آنها از این موضوع بسیار خوشحال هم هستند اما این فرق دارد با اینکه رکود در بازار وجود دارد و کسی خرید نمی‌کند و فروشنده هم برای اینکه کالای خود را بفروشد قیمت را پایین می‌آورد و آن وقت ما خوشحال هم باشیم که قیمت‌ها کاهش یافته است! آقای روحانی وقتی می‌تواند خوشحال باشد که میزان تولید به مراتب بیشتر از دوران آقای احمدی‌نژاد باشد و ما به چنین مرحله‌ای نرسیده‌ایم.

– مساله مهمی هم اینجا وجود دارد و آن کم‌رنگ شدن اثرات روانی پیروزی حجت‌الاسلام روحانی است. این اثرات خود را در جنبه‌های گوناگون بازار و اقتصاد نیز  نشان می‌دهد. شما این فاصله میان پیروزی او در انتخابات و امروز را چگونه می‌بیند؟

کلید روحانی قفل مشکلات اقتصادی را باز نکرده است
کلید روحانی قفل مشکلات اقتصادی را باز نکرده است

– مساله تکانه‌ی روانی است که شوربختانه در کشور ما در حال از بین رفتن است. این موضوع مربوط به همه‌ی‌ مردم است و منحصر به مردم کشور ما نیست، وقتی شما با یک تکانه‌ی روانی مثبت روبرو می‌شوید، بیشتر خرج می‌کنید. برای مثال وقتی فردی بیکار است و فردی دیگر به او خبر می‌دهد که مطمئنا تا دو ماه دیگر یک کار خوبی خواهی داشت، فرد بیکار امکان دارد که به واسطه این خبر خوب آنقدر خوشحال شود که پس‌انداز خود را راحت‌تر خرج کند. این در حالیست که به صورت عینی کاری وجود ندارد اما این تکانه‌ی روانی او را تغییر می‌دهد. ما در اقتصاد این تکانه‌ی روانی را بسیار تاثیرگذار می‌دانیم و به روی آن حساب می‌کنیم. در یک مقطعی از دوران آقای احمدی‌نژاد که مردم از سیاست‌های اقتصادی او بسیار هراس پیدا کردند یک سری حرکاتی را انجام دادند که موجب افزایش تورم شد به ویژه خود آقای احمدی‌نژاد با تزریق بی‌رویه پول به این موضوع کمک می‌کرد. برای مثال مردم می‌دانند که قیمت ارز در حال بالا رفتن است و روی به خرید هر چه بیشتر ارز می‌آورند و ریال خودشان را به کالایی تبدیل می‌کنند که انتظار ثبات بیشتری از آن دارند، این در حالیست که شما با وجود افزایش قیمت ارز باز هم با خرید بیشتر روبرو هستید. اما در تکانه‌ی روانی پس از پیروزی آقای روحانی از بین رفت چرا که مردم بر این باور بودند که تیم جدید به دنبال مذاکرات هسته‌ای است و احتمالا شرایط بهتر می‌شود. وقتی آقای روحانی به روی کار آمد و حرف از اعتدال و موازنه را مطرح کرد یک تکانه‌ی مثبت به همراه داشت و باعث شد روند سقوط ریال در برابر ارز خارجی متوقف شود. اما این تکانه به تدریج از بین می‌رود، تکانه‌ی روانی وقتی ارزش دارد و تاثیرگذار است که در کنار تغییر عینی قرار گیرد. تکانه‌ی روانی یک دوره‌ی زمانی مشخص دارد، اگر آن تکانه با واقعیت همراه باشد موجب تقویت‌اش می‌شود و این یک دور مطلوب به وجود می‌آورد. شوربختانه دوره‌ی تکانه‌ی روانی آقای روحانی تمام شده است، کما اینکه چندی پیش گزارشی از سوی واحد اطلاعات اکونومیست (Economist Intelligence Unit) منتشر شد که نشان می‌دهد شوق سرمایه‌گذار فروکش کرده است. البته باز هم هیات‌های نمایندگی به ایران سفر خواهند کرد اما آنها تنها در برابر پول نقد، کالای مصرفی ارائه می‌کنند و سرمایه‌گذاری کلان در این شرایط محقق نخواهد شد.

خوانندگان محترم شما باید توجه داشته باشند و فریب این موضوع را نخورند که تورم در دوره‌ی احمدی‌نژاد آن قدر بود و حالا این قدر شده است، کماکان باید نگران میزان تورم در ایران بود. درست مانند آن است که بگوییم دو دقیقه پیش من ۱۰ متر زیر آب بودم و حالا ۳ متر؛ شما همچنان زیر آب هستید و هیچ نجاتی در کار نیست و شما غرق می‌شوید.

– به گفته برخی کارشناسان، نامه ۴ وزیر حرف جدیدی ندارد و اهمیت‌اش از آن جهت است که این وزرا گفته‌های اقتصاددانان مستقل را تایید کرده‌اند. ارزیابی شما از این نامه چیست؟

وجود وزیر دفاع در این میان عمق فاجعه اقتصادی ایران را نشان می‌دهد
امضای وزیر دفاع در میان نویسندگان نامه عمق فاجعه اقتصادی ایران را نشان می‌دهد

– اینکه وزیر دفاع در میان ۳ وزیر درگیر مساله اقتصاد این نامه را امضا کرده است خود نشان می‌دهد که در این حد ابعاد فاجعه و بحران در کشور وجود دارند که مسئول نیروهای نظامی نیز درگیر مسائل اقتصاد شده است. وقتی این نامه را خواندم یاد جایزه صلح نوبل سال ۲۰۰۶ افتادم که به یک اقتصاددان به نام محمد یونس داده شد که در زمینه مایکرو فایننس فعالیت می‌کند. حالا می‌بینم که تقریبا در نزدیکی سال ۲۰۱۶ مسئول جنگ نامه‌ی اقتصادی امضا می‌کند. این موضوع بسیار قابل تامل است. موضوع بر سر همان پاسخ پیش است و این نامه نشان می‌دهد که تکانه‌ی روانی حضور آقای روحانی از بین رفته و مساله به جایی رسیده که خودشان هم نگران شده‌اند. اما مساله اصلی این نامه به نظر من جای دیگری است. این نامه درست مانند آن است که در میانه یک جنگ، سرداران و ژنرال‌ها نامه بنویسند که این شرایط جنگی بد است، یا یک پزشک بعد از معاینه بیمار تنها در گزارش خود بنویسد که من از شرایط جسمی شما بسیار نگران هستم بدون آنکه بگوید آن بیمار باید چه کند، این نامه برون‌رفت از مساله را نشان نمی‌دهد.

یک نکته دیگر هم در این نامه وجود دارد که به عملکرد نادرست برخی بنگاه‌ها و دستگاه‌ها اشاره می‌کند. اگر منظورشان دستگاه‌های رانت‌خوار و انحصارگر است که بسیار خوب است که اشاره می‌کنند اما کافی نیست. اما اگر منظورشان این نیست، باید بدانند به طور کلی اشتباه می‌کنند چرا که مشکل عمده اقتصاد ما همین رانت‌خواری و انحصارگری است و اگر این موضوع نبود سرمایه‌گذار داخلی از کار در ایران مایوس نمی‌شد و این کشور نفتی با این همه امکانات بدون سرمایه‌گذار نمی‌ماند. در کشور یک بی‌قانونی وجود دارد و دست سرمایه‌گذار به جایی بند نمی‌شود. این موضوع را خود آقای روحانی در اولین کنفرانس مطبوعاتی‌اش پس از پیروزی در انتخابات اشاره کرد و بعدها هم بر آن تاکید داشت. البته از آقای جهانگیری خواسته است که گزارشی تهیه کند و ایشان هم پس از تهیه گزارش آن را به  خدمت علمای قم برده است. خود آقای روحانی هم گفته است که یک نیرویی نمی‌شود هم قدرت نظامی داشته باشد هم قدرت اقتصادی، البته این موضوع را همه‌ی ما می‌دانستیم و حالا ایشان هم می‌گویند. اما مساله این است که آیا آنها نیتی برای برخورد با این رانت‌ها و انحصارها دارند؟ اینکه در این نامه آمده است که این رکود به دلیل پایین آمدن قیمت نفت است که تنها یک داده‌ی اقتصادی است این موضوع که نباید موجب پایین آمدن و رکود در عرصه تولید شود. قیمت نفت در شرایطی که تمام درآمدهای آن متعلق به دولت است تنها موجب کاهش بودجه دولتی می‌شود این چه ربطی به سرمایه‌گذاری‌هایی دارد که از جیب خود سرمایه‌دار انجام می‌شود؟ چرا سهام به طور مرتب با کاهش ارزش روبرو می‌شود؟ چرا قیمت ارز مجددا بالا می‌رود؟ چرا مردم در مستغلات و یا حتی بازار اتومبیل اقبال نشان نمی‌دهند؟ من اینجا نمی‌گویم که این موضوعات به قیمت نفت بی‌ربط هستند اما نباید به این شکل تاثیرپذیر هم باشند.

این ۴ وزیر در نامه خود به موضوع و مشکل اصلی اشاره نمی‌کنند و تا وقتی موضوع اصلی مطرح نشود، مشکلی هم حل نمی‌شود.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=25284