جمهوری اسلامیایران هر روز بیش از روز گذشته درگیر جنگ در سوریه میشود. بنا بر آخرین خبرها این درگیری هزینهای را که جمهوری اسلامیبرای حمایت از رژیم بشار اسد پرداخت میکند افزایش داده است.
کافی است نگاهی به اخبار روزهای گذشته بیاندازیم. حسین همدانی، یکی از فرماندهان ارشد سپاه در سوریه جان سپرد. سردار فرشاد حسونی زاده، فرمانده اسبق تیپ صابرین در سوریه کشته شد. پیکر بیجان حمید مختاربند، مسئول سابق تیپ یکم حضرت حجت اهواز از سوریه به ایران باز گردانده شد. رسانههای جمهوری اسلامیدر کمیبیش از ۴۸ ساعت خبر کشته شدن سه عضو برجسته سپاه پاسداران در سوریه را منتشر ساختند.
رفت و آمدهای مقامات ارشد جمهوری اسلامی به سوریه نیز همزمان با ورود نظامی روسیه به این بحران افزایش پیدا کرده است. در روزهای گذشته علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامیدر راس هیاتی به دمشق سفر کرد تا با بشار اسد، رئیس جمهوری این کشور ملاقات کند. علاء الدین بروجردی در دمشق اعلام کرد اگر «سوریه رسما از ایران درخواست اعزام نیروی نظامیکند، ما این درخواست را مورد بررسی قرار خواهیم داد». بروجردی عملیات نظامیدر سوریه را پیش درآمد هرگونه تلاشی برای یافتن «راه حلی سیاسی» و «جستجوی صلح» خواند. در پایان دیداری که رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بشار اسد داشت، رئیس جمهوری سوریه نیز به رسانههای جمهوری اسلامی گفت: «پیروزیهای چشمگیر ائتلاف جدید و هماهنگی میان ایران و روسیه برگ برنده ما در مبارزه با تروریسم است و در آینده شاهد موفقیتهای بیشتری خواهیم بود».
در حالی که بروجردی رسما به سوریه سفر کرده است، رسانههای عربی خبر از حضور غیر رسمی قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در این کشور عربی میدهند. عکسی نیز از قاسم سلیمانی در دنیای مجازی در گردش است که گفته میشود در نزدیکی حلب گرفته شده است. در این عکس، باز هم بر مبنای آنچه در فضای مجازی گفته میشود، قاسم سلیمانی در حال سخنرانی برای نظامیان سوری است. البته عدم حضور قاسم سلیمانی در مراسم خاکسپاری حسین همدانی، که از دوستان نزدیک فرمانده سپاه قدس بود، شایعه حضور وی در سوریه را تقویت میکند. نقش فرمانده سپاه قدس، گذشته از حضور او در این روزها در سوریه یا عدم حضورش، در چرخشی که در این بحران دیده میشود بسیار پررنگ است. تصمیم روسیه به حضور نظامی در بحران سوریه یکی از پیامدهای سفری است که قاسم سلیمانی نه به عنوان فرمانده سپاه قدس بلکه به عنوان نماینده علی خامنهای به مسکو و دیدار با پوتین داشته اشت.
تشکیل اتاق جنگ موسوم به ۱+۴ که علاوه بر جمهوری اسلامی و روسیه، عراق و سوریه و حزبالله لبنان را در بر میگیرد، در دیدار قاسم سلیمانی با ولادیمیر پوتین طرح و برنامهریزی شد. اتاق فکری که رسما وظیفه دارد فعالیتهای این ۴ کشور و حزبالله لبنان را علیه آنچه تروریسم میخوانند هماهنگ سازد. البته در همین چند هفتهای که از تشکیل این ائتلاف میگذرد، مشخص شد که در مقطع کنونی هدف اینان، مبارزه با حکومت اسلامی یا داعش نیست، بلکه تقویت رژیم اسد و تضعیف مخالفان غیر داعشی رژیم بعثی حاکم بر دمشق است. بیش از ۸۰ درصد عملیات جنگندههای روسی در سوریه علیه مواضع داعش نبوده است بلکه جنگندههای روس عمدتا مواضع ارتش آزاد سوریه را بمباران کردند. نیروهای زمینی تحت فرماندهی ایران که علاوه بر حزبالله لبنان «داوطلبان» افغانی، پاکستانی و عراقی را در بر میگیرد نیز خود را آماده حمله زمینی، با پوشش هوائی روسیه، به مناطقی میکنند که مثل حلب ارتش آزاد سوریه و گروههای غیر داعشی در آنجا حضور دارند.
کشته شدن فرماندهان پاسداران در حومه شهر حلب و اخباری مبنی بر اینکه به زودی باقیمانده ارتش بشار اسد و حامیان خارجیاش به سمت این شهر، که بزرگترین شهر سوریه به حساب میآید، حرکت خواهند کرد، شکی باقی نمیگذارد که هدف «مبارزه با تروریسم» ائتلاف جدید، داعش نیست. برعکس، حضور داعش در سوریه عاملی است که باعث تقویت رژیم بشار اسد میشود. جان کری، وزیر خارجه آمریکا اخیرا اعلام کرد که بشار اسد تا شکست تروریسم در سوریه میتواند بر سر قدرت باقی بماند. در چنین حالتی جنگ سوریه میتواند سالها به طول بیانجامد و تبدیل به جنگی فرسایشی بشود که بهای آن را نه تنها سوریها پرداخت خواهند کرد، بلکه بخشی از هزینه آن نیز به گردن کشورهای دیگر چون جمهوری اسلامی و روسیه خواهد افتاد.
بسیاری از کارشناسان غربی از سوریه به عنوان ویتنام ایران و روسیه نام میبرند. روسیه اگر حضورش را به حمایت هوائی خلاصه کند، به آسانی میتواند خود را از این گرداب نجات دهد، در حالی که ایران و متحدانش که با نیروی زمینی در سوریه حضور دارند، در صورت ادامه بحران، روز به روز بیشتر در این باتلاق فرو خواهند رفت. البته بحران سوریه ویژگیهائی دارد که مشکل است آن را با آنچه در ویتنام گذشت مقایسه کرد. مهمترین این ویژگیها عدم حضور نیروهای نظامی متعارف خارجی، یعنی ارتش، در سوریه است. نیروهائی که از سوی ایران به سوریه اعزام میشوند دارای ساختار میلیشیائی و شبهنظامی هستند و اعضای ایرانی آن را نیز بسیجیها و پاسداران تشکیل میدهند. ویژگی دیگر، پراکندگی نیروهای مخالف است که در سوریه، بر خلاف ویتنام، از انسجام برخوردار نیستند و علاوه بر درگیری با نظامیان اسد و حامیان خارجیاش، به جنگ یکدیگر نیز میروند. بنیاد کارتر در آمریکا شمار گروههای مخالف اسد را حدود ۷ هزار تخمین زده است که البته برخی از آنها در کنار هم و زیر یک چتر مبارزه میکننند ولی این ائتلافها، بر مبنای تجربه دو سال اخیر، به همان آسانی که تشکیل میشوند از هم پاشیده نیز میشوند.
جمهوری اسلامی و سوریه بلافاصله پس از پیروزی انقلاب در ایران در کنار هم قرار گرفتند. سوریه به رهبری حافظ اسد اولین کشور عربی بود که جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخت و در سالهای جنگ با عراق هم تنها کشور عربی بود که از جمهوری اسلامی حمایت کرد. در دو دهه گذشته بشار اسد نیز سیاست پدرش را در پیش گرفت و سوریه نزدیکترین متحد جمهوری اسلامی در منطقه بوده است و با وجود تفاوتهای اساسی بین این دو نظام غیر دمکراتیک، همواره یکدیگر را در شرایط بحرانی یاری رساندند. سوریه مهم ترین کانال انتقال حمایتهای نظامی، تسلیحاتی و مالی جمهوری اسلامیبه حزبالله در لبنان و حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه بوده است. از دست دادن سوریه برای جمهوری اسلامی به معنای از دست دادن کانال ارتباطی با حزبالله و گروههای فلسطینی است.
البته در جمهوری اسلامی بر سر حمایت از بشار اسد و درگیری در سوریه نیز اختلاف نظر وجود دارد. برخلاف سپاه پاسداران و جناحهای تندرو، میانهروها و جناحی که حسن روحانی و اکبر هاشمی رفسنجانی آن را نمایندگی میکنند حاضر نیستند در صورت ادامه بحران سوریه تا آخرین لحظه از بشار اسد حمایت کنند. موضعی که اگر چه میان افکار عمومی از حمایت گستردهای برخوردار است، ولی در راس نظام در اقلیت قرار دارد. اعزام قاسم سلیمانی به مسکو برای گفتگو در مورد آینده سوریه که با حمایت مستقیم علی خامنهای انجام گرفت، شکی باقی نمیگذارد که در مقطع کنونی سیاست جمهوری اسلامیحفظ رژیم اسد به هر قیمتی، حتی پرداختن بهائی سنگین است. اگر حمایت جمهوری اسلامی از رژیم اسد مانند هفتههای گذشته با سرعتی که بسیاری آن را غیر منتظره ارزیابی میکنند ادامه پیدا کند، تهران قدم به راهی پرهزینه میگذارد که ضریب ریسک آن نیز بسیار بالا است.
متاسفانه این چنین به نظر میآید که جمهوری اسلامی این ریسک را پذیرفته است. حسین امیر عبداللهیان، معاون عربی و آفریقای وزارت خارجه جمهوری اسلامی که در روزهای گذشته در بروکسل با مقامات اروپائی دیدار داشت، گویا به صورت واضح این پیام را به گوش مخاطبانش رسانده است. عبداللهیان گویا در دیدار با خانم فدریکا موگرینی، مقام ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته است که جمهوری اسلامی و روسیه در حمایت از رژیم بشار اسد مصمم هستند و حاضر نیستند به هیچ عنوان در مورد سوریهای که با حذف رئیس جمهور کنونی همراه باشد مذاکره کنند. سیاستی که بدون شک روابط ایران پس از توافق اتمی را با غرب مشکل خواهد ساخت. این هم بهای دیگری است که جمهوری اسلامی برای سیاستهایش در سوریه خواهد پرداخت. البته هزینههای اقتصادی و در نتیجه اجتماعی درگیری ایران در باتلاق سوریه نیز مبحثی است که نباید از دید دور داشت.