پس از آن که روسیه نیرو های هوایی و زمینی خود را در سوریه به کار گرفت، به توافقی نیز با رهبران شیعه ایران و عراق رسید تا هدایت و فرماندهی عملیات نظامی را در جنگ علیه داعش و دیگر نیروهای مخالف اسد در منطقه به دست به گیرد.
ولادیمیر پوتین از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل تصویری از برنامه عملیاتی خود ارائه داد که خبر از یک نمایش قدرت تمام عیار در خاورمیانه میداد. اما این گونه به نظر میرسد که ولادیمیر پوتین مخاطرات منطقهای را که طمع تسلط بر آن را دارد خوب در نظر نگرفته است. از آن مهمتر گویی او نقش تاریخی روسیه را در میانجیگری در دنیای اسلام در زمانی نه چندان دور فراموش کرده. اگر تحولات اخیر تنها مقدمهای بر یک تمامیتخواهی گسترده باشد باید منتظر خونریزیهای بیشتری باشیم.
رئیس جمهوری آمریکا در این میان به عنوان شخصی که بر اثر اقدام نظامی روسیه از منظر سیاسی در اوج ضعف قرار گرفت، به تازگی اخطار کرد که کرملین یا سیاستهای این چنینی تنها موقعیت خود را در منطقه متزلزلتر میکند. بی شک در این سحن اوباما پیام تلخی برای کرملین نهفته است. اما این پیام نه یک تهدید از سوی آمریکا بلکه یک برآورد از شرایط حاکم در منطقه است.
منابع نیرو های سُنی که در حال حاضر در سوریه میجنگند چه تندرو ها و چه نیرو های میانهرو، و همچنین حامیان سنتی این نیروها در منطقه، نگرانی خود را آنچنان که باید و شاید از تلاش روسیه برای تقویت رژیم اسد نشان ندادند. تنها سعودیها رسما و از کانالهای دیپلماتیک درخواست پایان حملات هوایی روسیه را دارد.
در ظاهر همه چیز میان روسیه و عربستان عادی و دوستانه است. در ماه ژوییه عربستان گفته بود که ده میلیون دلار در بخش کشاورزی، داروسازی، حمل و نقل، و بازار مصرف روسیه سرمایهگذاری خواهد کرد. در تابستان نیز هر دو کشور گفتگو هایی را برای آغاز چند پروژه در زمینه انرژی اتمی و یک قرارداد خرید سلاح آغاز کردند.
در همان زمان جنگ اقتصادی عربستان علیه روسیه در حال شکلگیری بود. هر چند در این جنگ اقتصادی هدف اصلی ایران است اما روسیه نیز از شرارههای آتش این جنگ اقتصادی در امان نیست. در سال ۲۰۱۴ ز مانی که حمایت روسیه و ایران از نظام اسد بی پروا و علنی شد عربستان از کاهش تولید نفت سر باز زد. این موضوع هم ایران و هم روسیه را دچار مشکل اقتصادی کرد چرا که هر دو بودجه خود را برای سال ۲۰۱۵ بر پایه نفت ۸۰-۹۰ دلار و ۷۲ دلار بسته بودند. این در حالیست که قیمت نفت در بازار امروز حول ۴۵ دلار است.
یک دیپلمات سعودی در رابطه با این استراتژی اقتصادی گفت: “اگر نفت بتواند در برقراری صلح در سوریه نقشی ایفا کند دلیلی نمیبینم که عربستان از این روش برای نتیجه گرفتن دست بکشد.” اینکه روسیه از پایین ماندن قیمت نفت دچار زحمت زیادی شود چندان مستند نیست هر چند با احتساب تحریمهای وضع شده علیه روسیه پس از اشغال شرق اوکراین، این اقدام عربستان میتواند فشار بیشتری بر روسیه در درازمدت وارد کند.
در گذشته همیشه سود حاصله از فروش نفت به عنوان ابزار استراتژیک عربستان محسوب میشده اما اکنون ارزانفروشی این نقش را دارد. برای مثال در ۱۹۷۰ سعودیها با ثروت نفتی خود به مبارزه با دولتهای کمونیستی و جنبشهای چپگرای تحت حمایت شوروی سابق پرداختند و با صرف ۱۰ میلیارد دلار به عنوان کمکهای مالی و تسلیحاتی به مانور سیاسی ضد کمونیست در کشورهایی مثل مصر، یمن شمالی، پاکستان و سودان پرداختند. حمایتهای مالی سعودی در آن دوران همچنین مصروف مقابله با جنبشها و دولتهای ضد کمونیست و ضد لیبی در کشورهایی همچون آنگولا، چاد، اریتره و سومالی شد.
اما در آن دوران تنها استراتژی مسدود کردن نفوذ شوروی و اندیشه کمونیستی و قذافی نبود. یکی از راهکارهای عمده مقابله سعودی با این دو نظام، تقویت گروههای جهادی و تندروی اسلامی بود تا در مقابل «کفار کمونیست» به جنگ بپردازند. در ۱۹۷۹عربستان جمعا بیش از ۲۵۰ هزار مجاهد را در افغانستان با همکاری آمریکا مسلح کرد. البته در این میان نقش پاکستان در زمینه حمایت لجستیکی از مجاهدین را نباید نادیده گرفت. یک همکاری مشترک میان عربستان، آمریکا و پاکستان برای شکست نیرو های شوروی و هواداران کمونیستاش در افغانستان.
بیش از ۱۴۵۰۰ سرباز شوروی در افغانستان کشته شدند (در مدت ده سال ۱۹۸۹-۱۹۷۹) و بسیاری دیگر معلول و زخمی شدند. ابعاد این فاجعه برای مدت زیادی به گوش مردم شوروی نرسید چرا که دولت شوروی بسیاری از آمار و اخبار جبهه افغانستان را به گوش مردم نمیرساند. اما بعد از گذشت یک دهه کرملین مجبور به عقبنشینی و پذیرش شکست شد و بلافاصله بعد از خروج نیرو های شوروی، دولت کمونیست افغانستان نیز فرو پاشید.
اگر بخواهیم به اختصار تاریخچه این رویارویی سرمایه عربستان با توان نظامی روسیه را بررسی کنیم باید بگوییم که در آخرین رویارویی طی جنگ افغانستان، این سرمایه عربستان بود که شکست سخت و خونینی را بر شوروی تحمیل کرد اما همزمان با این شکست، نسلی از جهادگران در افغانستان تولید شد که نطفه گروههایی مانند طالبان و القاعده را در خود میپروراند. امروز پس از گذشت سه دهه این جهادگران نقش خطرناکتری در گستره جغرافیای منطقه ایفا میکنند. امروز خلافت اسلامی (داعش) حتی از نسل پیشین خود خطرناکتر است.
اینک این نیرو های جهادی با نیرو های روسی در سوریه درگیر هستند. در چند ماه گذشته ما چندین بار شاهد خمپارهباران سفارت روسیه توسط این نیرو ها در دمشق بودهایم. همچنین پایگاه نیرو های روسیه در لاتاکیا بارها مورد حمله راکتهای گروههای جهادی قرار گرفته است.
آیا عربستان سعودی نقشی در این حملات دارد؟ مشخص نیست. اما آنچه میدانیم عربستان از سال ۲۰۱۲ سلاحهای پیشرفتهای را از طریق قبایل سُنی و همپیمان خود در عراق و لبنان به نیروهای جهادی در سوریه ارسال میکرده است. تاثیرات کمکهای نظامی و مالی عربستان در جنگ سوریه شاید ظاهرا چندان ملموس نباشد اما بر آتش این جنگ میافزاید.
شواهد نزدیک نشانگر این است که گروههایی مثل جیش الاسلام و جیش الفتاح به نوعی جزو دار و دسته عربستان سعودی هستند.
جیش الاسلام تاکنون حملات موفقی علیه مواضع نیروهای اسد به نمایش گذاشته است از قبیل حمله سال ۲۰۱۲ به ساختمان امنیت ملی در دمشق که منجر به کشته شدن وزیر جنگ، معاون وی و مشاور امنیت ملی اسد شد. این گروه همچنین به تازگی ویدیویی منتشر کرده که به سربازان روسی در سوریه اعلان جنگ میکند. از سوی دیگر رهبر گروه جیش الفتاح نیز در پیامی جداگانه خطاب به نیرو های روسی اعلام کرده است: «نیرو های شما را در سوریه سلاخی خواهیم کرد».
هر یک از این گروههای درگیر در این جنگ نیابتی برای پیروزی نیازمند تحمیل خسارات مستقیم بر هواپیماهای روسی و سوری هستند. شورشیان تحت حمایت آمریکا سلاحهای پیشرفته ضد هوایی درخواست کردهاند و مشخص نیست این درخواست از سوی حامیانشان پذیرفته شود یا نه. اما باید در نظر داشت که دقیقا همین نوع سلاحهای نیمه سبک ضد هوایی بود که تکلیف جنگ افغانستان را یکسره کرد و نیرو های شوروی را بیرون راند. در چنین احوالی به نظر نمیرسد کسی با ارسال این نوع سلاحها در جبهه مقابل روسیه مخالف باشد.
در همین حال رهبران مذهبی عربستان فتوایی بر ضد دخالت نظامی روسیه صادر کردهاند. عبدالله الموحیسینی روحانی سوری هوادار جبهه النصره در پیامی سوریه را قبرستان و یک افغانستان دیگر برای روسیه خواند.
برخی دیگر از روحانیان اهل سنت و سعودی این جنگ و مقابله با روسیه را «جهاد» خواندند و همان طور که نیروهای سنی نیاز به دلیلهای بیشتری برای این جنگ بر پایه مسائل عقیدتی داشتند کلیسای ارتدوکس نیز به میدان آمد و این جنگ را «جنگ مقدس» نامیده که این خود میدان را برای اعلام یک جنگ صلیبی از سوی مفتیهای سعودی فراهم کرد.
در شرایط حاضر هیچ کشور عرب و سنی وجود ندارد که آرزوی هدف قرار دادن مواضع روسیه را نداشته باشد. بسیاری از این کشورها از قبیل قطر و کویت از پیش گروههایی تحت حمایت خود در این میدان نبرد داشتند و به نظر نمی رسد قصدی در تغییر استراتژی خود داشته باشند. آن هم در شرایطی که روسیه برای عملیات زمینی آماده می شود.
اما در این میان تنها عربستان سعودی است که تجربه این رویارویی را در ابعاد گسترده داراست. اگر ریاض بخواهد نسلی دیگر از جهادگران را برای مقابله با روسیه مسلح کند همان سناریوی افغانستان در ابعاد گستردهتری تکرار خواهد شد با این تفاوت که این بار از منظر ژئوپولتیک ابعاد خطرناکتری را در بر میگیرد. نزاعی که جهان را به دنیای خطرناکتر از آنچه هست تبدیل خواهد کرد.
*منبع: بنیاد دفاع از دموکراسی
*نویسندگان: جاناتان شانتسر تحلیلگر پیشین تروریسم در خزانهداری آمریکا و بوریس زیلبرمن تحلیلگر مسائل روسیه
*ترجمه: محسن بهزاد کریمی