مسئولان جمهوری اسلامی سالهاست که نگران نحوه تدریس رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها و مدارس ایران هستند.رهبر جمهوری اسلامی بارها با انتقاد از محتوای کتابهای درسی رشتههای علوم انسانی آنها را ترویج دهنده تردید در مبانی اعتقادی دانسته است.
پنج سال پیش شورای تحول علوم انسانی تشکیل شد مسئولان غربال به دست گرفتند؛ برخی رشتهها را از صافی گذراندند، برخی حکم بازنگری گرفتند و برخی هم به کل از فهرست رشتههای تحصیلی دانشگاهها حذف شدند.
این اقدام زمانی صورت گرفت که رهبر جمهوری اسلامی با انتقاد از تحصیل حدود دو میلیون دانشجو در رشتههای علوم انسانی گفت که مبانی علوم انسانی در غرب از تفکرات مادی سرچشمه میگیرد و مبدا تحولات گوناگونی هم در آنجا شده است اما تدریس همان محتوا منجر به ترویج تفکر مادی در ایران میشود.
هفته گذشته اعمال محدودیت در تدریس این رشته یک بار دیگر به صدر خبرهای داخلی راه پیدا کرد زمانی که اسفندیار چهاربند مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران اعلام کرد که در سال آینده تحصیلی ثبت نام در رشته ادبیات و علوم انسانی مدارس عادی انجام نخواهد شد و دانشآموزان علاقمند این رشته باید در دبیرستانهای فرهنگ ثبت نام کنند. تعداد محدود این دبیرستانها در پایتخت و نگرانی از بازماندن برخی علاقمندان به رشته علوم انسانی منجر به آن شد که واکنشهای زیادی به این خبر صورت بگیرد. روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش با تکذیب موضوع حذف علوم انسانی تاکید کرده است که این اقدام به هیچ عنوان از سیاستهای کلان وزارت آموزش و پرورش نیست.
با وجود تکذیب این خبر اما یک مورد قطعی به نظر میرسد و آن ادامه نگرانیها از نحوه تدریس این رشته و تعداد دانشآموزان و دانشجویان مشغول به تحصیل در این رشته و موفقیت آمیز نبودن محدودیتهای اعمال شده در سالهای اخیر است.

محمدجواد اکبرین روزنامهنگار درباره این دغدغهها به کیهان لندن میگوید: «در این زمینه دو جریان مطرح است؛ یکی جریان نظری و فکری است که معتقد است تعریف اسلام از انسان با تعریف غرب و جهان مدرن متفاوت است. بنابراین ما باید علوم انسانی اسلامی داشته باشیم که بر مبنای آن علوم تربیتی اسلامی، روانشناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی، جامعهشناسی اسلامی و دیگر زیر مجموعههای تحصیلی علوم انسانی اسلامی شوند».
به گفته اکبرین با همین هدف موسسهای توسط سید منیرالدین هاشمی در قم تشکیل شد و با وجود آنکه این موسسه سالها در این زمینه فعالیت کرده به نتیجه قابل توجهی نرسیده است.
این روزنامهنگار و پژوهشگر اسلامی معتقد است که جریان دوم موضوع را از بُعد حکومتی میبیند و تلاش میکند که نظام آموزشی کشور را شکل و هویتی حکومتی بدهد.
او توضیح میدهد که «پیشتر کمیته اسلامی شدن دانشگاهها که عنوان آن را هم غلامعلی حداد عادل نماینده فعلی مجلس انتخاب کرده بود در این خصوص اقداماتی انجام میداد اما این جریان از سال ۱۳۸۸ شکل جدیتری به خود گرفت چرا که مسئولان حکومت به این جمعبندی رسیدند که ساختار آموزشی کشور به نحوی است که جوانان را افرادی کرنشگر در مقابل حکومت پرورش نمیدهد ؛ بلکه آنها را به افرادی معترض تبدیل کرده است».

به گفته محمد جواد اکبرین مسئولان در این زمینه دیواری کوتاهتر از علوم انسانی پیدا نکردند و حتی آیتالله مصباح یزدی عضو مجلس خبرگان رهبری یک بار به صراحت گفت که «تمام مفاسد سیاسی سال ۸۸ زیر سر علوم انسانی است».
پنج سال پیش رهبر جمهوری اسلامی از نحوه آموزش بسیاری از رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها ابراز نارضایتی کرد. او در این زمینه گفته بود که این شیوه آموزش باعث بیاعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی میشود. او همچنین خواستار تعبد و تدین بیشتر دانشجویان و جوانان شد.
محمدجواد اکبرین درباره ریشه نگرانیهای رهبر جمهوری اسلامی میگوید: «علوم انسانی غربی مبتنی بر باورهای سکولار است در حالی که ولایت فقیه یکی از محصولات اسلامی نگاه کردن به علوم انسانی است. آنها به اشتباه فکر میکنند که بنای علوم انسانی غربی بر دین زدایی است در حالی که علوم انسانی موجود بر عقل استوار شده است و وقتی عقل پررنگ میشود تعبد دینی خود به خود کمرنگ میشود».
او اضافه میکند: «مسئولان جمهوری اسلامی در تمام طول عمر این حکومت تلاش کردهاند که جامعه را از جامعه محق به جامعه مکلف تبدیل کنند و با وجود همه این تلاشها در این مسیر ناکام ماندهاند».
به گفته اکبرین: «در نیمه آبان ماه سال ۸۸ آیت الله مصباح یزدی در جمع شاگردانش در قم در یک سخنرانی گفت که ما در حال حاضر برای اسلامی کردن دانشگاهها نه استاد داریم و نه کتاب و از ۳۰ سال پیش طرح این ماجرا در نظر گرفته شده و هنوز به هیچ جا نرسیده است».
مقابله با رشتههای تحصیلی علوم انسانی که از دید مقامات ایران غربزده و محصولی غربی هستند از سالهای اولیه استقرار جمهوری اسلامی و با انقلاب فرهنگی شروع شد. به نظر میرسد با وجود همه تلاشها و اعمال محدودیتها، رضایت مورد نظر مسئولان بالای حکومت در این زمینه حاصل نشده است.
محمدجواد اکبرین میگوید که این تلاشها در آینده هم راه به جایی نخواهد برد و تاریخ نشان داده است که تجربههایی از جنس جبر توسط جامعه و به ویژه نخبگان مورد استقبال قرار نمیگیرد.
به گفته او حکومت نشان داده است که برای اعمال محدودیت در رشتههای علوم انسانی سازمانهایی را بنا کرده اما نتوانسته است به سامانی دست پیدا کند.
این پژوهشگر دینی اضافه میکند مهمترین آسیب اقدامات آنها ایجاد خلاء و عقب ماندگی ایران از جامعه جهانی در رشتههای علوم انسانی خواهد بود.