ضدّخبر و کارکرد آن در نظام استبدادی

دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ برابر با ۱۴ دسامبر ۲۰۱۵


آزاده سلیمانی- توضیح: این یادداشت را شهروندی غیرمتخصص در علوم ارتباطات و رسانه نوشته است، به مثابه محصول ذهن تحلیلگر یک مخاطبِ عام اخبار.

تا پیش از رواج ماهواره و اینترنت، کار نظام‌های استبدادی ساده‌تر بود: رسانه‌ها و تریبون‌ها را در کنترل مطلق خود داشتند،‌ تبلیغات خود را پیش می‌بردند و از بازتاب وسیع اخبارِ نامطلوب از نظر حکومت جلوگیری می‌کردند. در چنان شرایطی بود که به عنوان مثال اعدام‌های  گسترده‌ی زندانیان سیاسی در دهه‌ی شصت خورشیدی در سکوت مطلق خبری و غیاب افکار عمومی‌رخ داد. شهروندان بی‌شماری از جمله نویسنده‌ی این متن،‌ نخستین بار سال‌ها بعد و در اینترنتِ بدون فیلتر، از کشتارجمعی مخالفان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های جمهوری اسلامی‌در سال‌های ۶٠ تا ۶٢  و در تابستان ١٣۶٧ در پی فرمان مستقیم آیت‌الله خمینی آگاه شدند.

خبراما امروز که آنتن‌های ماهواره و اینترنتِ هرچند کم‌سرعت تا دورافتاده‌ترین  روستاها رفته است و به کمک فیلترشکن‌ها می‌توان  دسترسی نسبی به اخبار آزاد و صداهای منتقد و مخالف قدرت حاکمه داشت، کار دستگاه‌های اطلاعاتی و خبری قدرت مطلقه‌ی حاکم  پیچیده‌تر شده است. از یک سو مهارت و قوای خود را در سرکوب اعتراض‌های خیابانی به طور پیوسته افزایش داده است آنچنان که در ١٨ تیر ٧٨  به کار بست و در خرداد و تیر ٨٨  در سطحی سراسری با موفقیت آزمود. از سوی دیگر تلاش کرده است که به ویژه در شرایط بحران،‌ جریان آزاد اطلاعات و اخبار و کانال‌های سازماندهی اعتراضات مردمی‌را مخدوش و به طور مقطعی حتی مسدود کند. یکی  از نمونه‌ها‌ی آن از کار انداختن شبکه‌ی تلفن همراه و اینترنت در روزهای اعتراضات خیابانی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بود.

استراتژی حکومت در مدیریت اطلاعات و کنترل اعتراض‌های احتمالی منتج از آن، ضلع سوم و ظریف‌تری نیز دارد: مهندسی اطلاعات و اخبار. چنین به نظر می‌رسد که مهندسی اطلاعات نظام حاکم در سال‌های اخیر عمدتاً از چند الگوی مشخص در واکنش به خبرهایی که بر خلاف خواست حکومت از کانال‌های غیرحکومتی به گوش مردم رسیده است پیروی می‌کند. یک ذهن ناظر می‌تواند دسته‌بندی کلی زیر را در شیوه‌های مهندسی اخبار از سوی نظام حاکم تشخیص دهد. بدیهی‌ست که این دسته‌بندی می‌تواند تکمیل و اصلاح شود:

۱-  ضدخبر (ضداطلاعات) کلاسیک: انتشار اخبار و گزارش‌هایی در نقطه‌ی مقابل و متضاد خبرِ مخالفِ میل حکومت خودکامه. هدف این اخبار و گزارش‌ها این است که «دشمن دروغ می‌گوید». نمونه‌ی آشنا و روشن این تکنیک را می‌توان در واکنش صدا و سیما و رسانه‌های حکومتی دیگر به اخبار شکنجه و تجاوز و قتل و سوزاندن پیکر ترانه موسوی در وقایع ٨٨  یافت. مصاحبه با خانواده‌ی موهوم شخصی به نام ترانه موسوی که ادعا می‌شد زن میان‌سالی ساکن کانادا است و تنها ترانه موسویِ ممکنِ موجود بنا بر داده‌های ثبت احوال است. همچنین در ساختگی جلوه دادن صحنه‌ی تیر خوردن و خونریزی و جان دادنِ ندا آقاسلطان و معرفی کردنِ آرش حجازی به عنوان عامل بیگانه و پرنده‌سازی برای او که یکی از شاهدان ماجرا و پزشکِ ایرانی مقیم انگلستان بود که در فیلم جان دادن آقاسلطان برای نجات او تلاش ناموفقی می‌کند.

۲- انتشار خبری بزرگتر و مهمتر نسبت به خبرِ مخالف میل استبداد، به طوری که توجه عمومی ‌به سوی خبر بزرگتر جلب و از خبرِ اصلی منحرف شود. این خبر بزرگتر می‌تواند واقعی یا ساختگی باشد. گو اینکه عکس این شگرد را هم بسیار به کار می‌برد یعنی تضییع حقوق شهروندی و سرکوب‌ها را بیشتر در زمان‌هایی انجام دهد که افکار عمومی‌شدیداً درگیر اخبار مهم سیاسی، اقتصادی یا ورزشی دیگری است. نمونه‌ی آن افزایش دستگیری و اعدام مخالفان یا محکومین نوجوان در سایه‌ی مذاکرات هسته‌ای ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک که طی آن اخبار حقوق بشری در رسانه‌ّای بین‌المللی در سایه قرار می‌گرفت.

۳- نفوذ برای بی‌اعتباری: استبداد ابتدا اجازه می‌دهد اخبار ضداستبدادی با جزئیات هیجان‌انگیز یا تکان‌دهنده با منابعی به ظاهر موثق از درون زندان و یا نظام قضایی و اطلاعاتی به طور فراگیر منتشر شود، حتی خود او منابع و اخبار جعلی را می‌سازد و در اختیار رسانه‌های مخالفان قرار می‌دهد تا سپس با رو کردن ساختگی یا دست‌نشانده بودن این منابع، تریبون‌های منتقد حکومت و کلیه‌ی اخبار منتشر شده از جانب آنها را از اساس و به طور عمومی‌غیرقابل اعتماد جلوه دهد. نزدیک‌ترین نمونه‌ی این الگو را شاید بتوان در پروژه‌ی «الماس فریب» دید. طی آن بین سال‌هاى ٨٩  تا ٩٠ مهره‌ای نفوذی به نام محمدرضا مدحی به عنوان یک سپاهی بریده از نظام از سوی وزارت اطلاعات به میان بخشی از اپوزیسیون نظام فرستاده شد و دیدارها و مصاحبه‌هایی در محفل‌هایی از اپوزیسیون از جمله در حلقه‌ی علیرضا نوری زاده انجام داد و در آن از آمادگی فرماندهان سپاه برای براندازی وعده داد. سپس به ایران بازگردانده شد تا در برنامه‌ای تلویزیونی از مشاهدات و تجربیاتش در اپوزیسیون بگوید. برنامه‌ای که هدفش مضحک و ساده لوح جلوه دادن مخالفان نظام بود، اپوزیسیونی که به سادگی از وزارت اطلاعات نظام رودست می‌خورد.

۴- مانور دادن روى شایعات: مهندسیِ اطلاعات نظام تلاش می‌کند توجه افکار عمومی‌ را به عناصر شایعه یا اغراق‌ در یک خبر مهمِ نامطلوب برای نظام که هسته‌ای واقعی دارد جلب کند و اصل خبر را این چنین به حاشیه براند. آخرین و مشهورترین نمونه‌ی آن را می‌توانیم در ماجرای بخیه‌های چانه‌ی کودک چهارساله در بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر در هفته‌ی گذشته بیابیم. خبر نخستین و تکان دهنده این بود که «در اورژانس بیمارستان بخیه‌های تازه‌ی چانه‌ی دختربچه‌ی چهارساله را به دستور پزشک بخش کشیدند چون مادر کودک نتوانسته بود ١۵٠ هزار تومان هزینه‌ی بخیه را به صندوق واریز کند.» موجی از احساسات عمومی و ‌خشم و ناباوری در فضای شبکه‌های اجتماعی به راه افتاد، کاریکاتورها و لطیفه‌های تازه از راه رسید. یک روز بعد خبر آمد که وزیر بهداشت شخصا دستور پیگیری داده و پزشک و پرستار مسئول اخراج شده‌اند. عکس‌های معاون وزیر بهداشت در کنار پسربچه‌ی خندانی منتشر شد که گوشی پزشکی اهدایی نماینده‌ی وزیر را به گوش داشت و گفته می‌شد همان صدرای چهار ساله‌ی حادثه‌ی بیمارستان اشرفی اصفهانی است و بدین وسیله از او دلجویی شده است و علاوه بر این تیمی زیر نظر جراح پلاستیک زخم صدرا را به طور رایگان مداوا می‌کند. سپس خبرهای تکمیلی دست به دست گشت که: دختربچه نبوده، پسربچه بوده. ماجرا مربوط به یک هفته‌ی پیش بوده و خانواده به تحریک پرسنل اخراجی بیمارستان موضوع را رسانه‌ای کرده است. بخیه‌ای کشیده نشده و فقط بخیه زدن قطع شده با توجیه اینکه حالا که شما پول ندارید زخم هم کوچک است و همین جور خوب می‌شود و بچه هم پسر است و دختر نیست که اگر جای زخم بماند اشکالی داشته باشد! و هزینه هم ۱۵۰ هزار تومان نبوده و ۶۷ هزار تومان بوده و جزئیاتی که در اصلِ تکان دهنده‌ی موضوع تغییری ایجاد نمی‌کرد: این واقعیتِ اسف بار که در نظام درمانی جمهوری اسلامی‌ایران، بیماری را که پول نداشته باشد از دریافت خدمات درمانی ضروری به سادگی محروم می‌کنند. در تازه‌ترین چرخش خبری این ماجرا در روزهای گذشته زمزمه‌هایی در فضای مجازی به گردش درآمد که «بازی سیاسی بوده، دست‌هایی در کار بوده که می‌خواسته‌اند کاندیداتوری مسئولین بیمارستان را برای مجلس مانع شوند». همزمان عکس واضحی از شخصی که گفته می‌شود پزشک خطاکار خمینی شهر بوده منتشر شد که آشکارا می‌بایست انگشت هر اتهام و نقد و انزجاری را از جانب سیستم درمانی معیوب کشور و نظامِ مسئول به طور کامل منحرف کند و همچون موارد مشابه دیگر به یکی دو پرسنل جز محدود و خلاصه کند. عکس یادشده به لحاظ فرم و کیفیت بی شباهت به عکس‌های گرفته شده از افراد بازداشتی در یک پایگاه نیروی انتظامی‌نیست.

مثال آخر بهترین نمونه و مصداق این واقعیت است که در شرایط سانسور و جلوگیری از جریان صحیح و آزاد اطلاعات و اخبار از درون کشور به افکار عمومی ‌داخل و خارج، بازار هرگونه شایعه و اغراق و سوء استفاده و تسویه حساب داغ می‌شود. فضایی هیجان‌زده و غیرقابل اعتماد شکل می‌گیرد که در آن افکار عمومی‌ می‌تواند به راحتی بازی بخورد، تهییج شود و سرآخر اخته و خنثی گردد.

تاکتیک‌های مهندسی اطلاعات نظام مستبد قطعا جلوه‌های دیگری جز این چهار دسته‌بندی بالا دارد. مهم این است که مخاطب امروزی در برابر چالش مهمی ‌قرار دارد و آن چالش به کار بردن قوه‌ی داوری و استدلال مستقل و منطقی در هجوم همه جانبه‌ی اخبار و اطلاعات ضد و نقیض است، تشخیصِ دشوارِ راست از دروغ، اصل از فرع و تشخیص موضوعاتی که شایسته‌ی واکنش اعتراضی مجازی یا حقیقی از جانب افکار عمومی‌ست.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲ / معدل امتیاز: ۳٫۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=30175

2 دیدگاه‌

  1. شاقولوس

    دستمریزاد بانوی فرهیخته ،بسیار ناب و قابل تامل
    منتظر تحلیلهای بعدی شما هستیم .

  2. رضا عینی

    یک تحلیل عالی

Comments are closed.