رسم است که در پایان هر سال رسانههای مختلف به بررسی رویدادهای سالی میپردازند که رو به پایان است. در مورد ما ایرانیان که در خارج از کشور زندگی میکنیم، درست مانند جشنها و آیینهای خودمان و کشورهای میزبان، همه اینها دو بار صورت میگیرد. هم در پایان سال میلادی و هم در پایان سال خورشیدی. هم جشنها و آیینهای کریسمس و سال نو مسیحی و هم جشنها و آیینهای نوروز و سال نو خورشیدی.
در عین حال برای ما توجه به سال میلادی از نظر سیاسی نیز اهمیت دارد. شاید در رابطه با ایران بتوان مدعی شد که مهمترین رویداد سال ۲۰۱۵ همانا تفاهم هستهای و توافق معروف به «برجام» در ماه ژوییه و اخیرا نیز گزارش یوکیا آمانو و بسته شدن نه پرونده اتمی بلکه مختومه اعلام شدن «بررسی» ابعاد نظامی برنامههای هستهای رژیم ایران در گذشته بوده است آن هم در حد امکاناتی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی داشته و آمانو همواره بر آن تاکید کرده است.
به هر روی، آغاز سال ۲۰۱۶ با وعده و وعیدها درباره اقداماتی همراه شده که امید اقتصادی را هم در ایران و هم در کشورهایی برانگیخته که «بازار هشتاد میلیونی ایران» برای آنها به شدت وسوسهبرانگیز است. ولی همه این امید بستگی به آن دارد که نظام سیاسی و اقتصادی ایران چگونه از فرصتی که در اختیارش قرار گرفته استفاده کند.
اگر قرار باشد «بازار هشتاد میلیونی ایران» فقط به عنوان بازار مصرف کالاهای دیگران مورد استفاده قرار گیرد، ممکن است تا مدتی سبب ارضای حسِ مصرفِ جامعه شود. اما «مصرف» در چرخهی اقتصاد و سرمایهداری یکی از حلقههایی است که بدون «کار» و «تولید» نمیتواند این چرخه را به حرکت در آورد و آن را تداوم بخشد. کسی میتواند مصرف کند که درآمد داشته باشد و کسی میتواند درآمد داشته باشد که کار کند و کسی میتواند کار کند که فعالیتهای تولیدی وجود داشته باشد، به همین سادگی!
نگاهی به وضعیت اقتصادی ایران و خبرهایی که از سوی رسانههای خود جمهوری اسلامی منتشر میشود، نشان میدهد که چرخه اقتصاد در کشور به شدت معلول است و بدون تغییرات ساختاری نمیتوان آن را به حالت متعارف و سودآور درآورد.
به این ترتیب اگرچه ممکن است «بازار هشتاد میلیونی» ایران برای کشورهایی سودآور باشد که نه به قصد سرمایهگذاری و فعالیت در زیرساختهای اقتصادی بلکه فقط برای فروش کالاهای خود به جنب و جوش افتادهاند، ولی این بازار، بدون تولید داخلی و اشتغال پس از مدتی دیگر نمیتواند آنچه را دیگران روانهی آن کردهاند، به فروش برساند.
کنایه است که یک آغاز بد را نشانهی بدبیاری در بقیه سال میدانند و میگویند سالی که نکوست از بهارش پیداست! اما گاهی این سخن درباره سالی که ممکن است آغازش خوب و امیدبخش به نظر برسد هم صادق است.