عبید سن خوزانی – روحانی که روزی گفته بود من سرهنگ نیستم و حقوقدانم، گفته است که: حمله به یک سفارتخانه در تهران، همانند حمله به خانه مردم است. از قرار ایشان نه تنها سرهنگ نیست، بلکه اصولا با این حرفش حقوقدان هم نبایستی باشد.
آقای روحانی، شما که گفتهاید سرهنگ نیستید و یک حقوقدان هستید، قطعا حقوق بینالملل و دیپلماسی را نیز جزو درسهای خود داشتهاید. اگر یادتان باشد سفارتخانه و حتا کنسولگریهای کشورهای گوناگون در کشور مقیم، بخشی از خاک آن کشورها تلقی میشوند و به همین سبب آنجا تنها محلی است که کشورهای بیگانه حق دارند پرچم خود را برافرازند زیرا آنجا بخشی از خاک آنان محسوب میشود نه خاک کشور مقیم، ولو محل استیجاری باشد.
در چنین حالتی، خدمت آقای حقوقدان عارضم که: سفارت عربستان بخشی از خاک این کشور است که داخل آن مستقل است و خودمختار و حتا اگر یکی از مجرمین جمهوری اسلامی ولو به اعدام هم محکوم شده باشد، فرض بفرمائید آقا مجتبا یا آقا مرتضی یا عباس آقا، بتواند خود را به سفارت کشوری در تهران برساند، هیچ قوهای حق ندارد داخل سفارت شده و آن متهم یا جانی یا قاتل و بیشرف و آدمکش مادر بهخطا… را دستگیر کند، حتا اگر آن جانی یا فاسد فرض بفرمائید قاتل ندا یا سهراب و یا حتا، مثلاش را عرض میکنم، خدای ناکرده یکی از قوم و خویشان عظما جان باشد، یا فرضا “خاوری” و “بز” که همان بابک زنجانی معروف است مکنی به “بز”
بنا براین به شما که سرهنگ نیستید و ادعا کردهاید حقوقدانید، که امیدوارم باشید، توصیه میکنم یک باردیگر کتابها و جزوههای درسی دوره دانشگاهی خود را (البته اگر دانشگاهی اصولا رفته باشید) مرور کنید تا این مطالب فراموش شده را به یاد بیاورید. وگرنه این حرف که میفرمائید سفارتخانه در حکم خانه مردم است، موجب تمسخر و خنده بسیجیها و سپاه پاسداران و لباس شخصیها و خودجوشها و خودزنها و سایر لشوش و اوباش و اراذل خواهد شد و به ریش شما خواهند خندید که آقای حقوقدان از قرار شما فراموش کردهاید که ما سالهاست مثل آب خوردن وارد خانه مردم میشویم و وقتی آنها از ما حکم دادگاه را میخواهند، همان گونه که در کهریزک آرای جوانان را به آنها ارائه کردیم، در منازل آنها هم مدارک و اسناد بازداشت و کتک و شکنجه آنها را به همان شیوه مرضیه جوری به آنها نشان میدهیم که هم رضایت خاطرشان را جلب کنیم و هم به شکلی آنها را ساکت کنیم که تا مدتها اصلا حرف زدن یادشان برود، مگر زیر هشت و استفاده از دستبند قپانی و آن داستانها… آقایحقوق دان خداوند روزی نصیبتان کند و با این وسایل خدمت خود شما در دولت سرا برسیم و عملا این حرفهای خود را به شما نشان دهیم که یکباره خدای ناکرده فکر نکنید که مثلا به شما بلوف میزنیم به عبارت دیگر جلو لوطی و معلقبازی و آن داستانها، نه آقا ما این کاره نیستیم، هر وقت خواستید در خدمت حاضریم. حاشا والله.
در ضمن همکاران شما که امروزه هر یک، به صدقه سری یک رئیس جمهور کاملا حقوقدان مصدر کاری هستند، بد نیست با استفاده از فضای باز سیاسی که در سایه حکومت شما به وجود آمده، قدری هم به مساله گروگانگیری و حمله به سفارتخانهها درطول این چهار دهه، پرداخته و اکنون که شما آن را عملی نسبتا قبیح میدانید، طرحی، لایحهای، قانونی، مادهای، تقدیم مجلس شوربای اسلامی کنند با این مقدمه که تا حالا هر کس به سفارتخانهها و سرکنسولگری کشورهای دوست و برادر سابق حمله کرده آنجا را غارت کرده حتا از کتاب “معمای شاه” دکتر عباس میلانی هم فروگذار نکرده و آن را نیز با کمال افتخار بلند کرده و به سرقت بردهاند و هر بلائی که میتوانستهاند سر اموال این محلها در آوردهاند، میگذریم و قلم عفو بر آن میکشیم اما از این به بعد وای به حال هر کس که جرات کند از حریم سفارتخانهها رد شده و خود را بی اجازه به آنجا برساند که در آن صورت این عمل را در حکم اعلام جنگ و محاربه با کشور مزبور تلقی کرده و آنها را از خاویارشان به تیرهای چراغ برق جلو همان سفارتخانه آویزان خواهیم کرد تا عبرت دیگران گردند اما در صورتی که خیلی خیلی عجز و التماس و اظهار ندامت و پشیمانی کردند، آنان را با یک درجه عفو، همان روز تیرباران خواهیم کرد.
در ضمن اکیدا یادآوری میکنیم که هیچ پاداش و جایزهای از قبیل پست سفارت و معاونت وزارت خارجه و مشاور امور بینالمللی مجلس شوربای اسلامی و سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل و… در انتظار این افراد که دست به گروگانگیری زده یا از دیوار سفارتی بالا رفته باشند، نخواهد بود. تنها طناب است و خاویار، تیرهای چراغ برق یا مقداری گلوله و در پایان نیز تیر خلاص، همین و بس. والسلام نامه ما هم شد، تمام. امضاء رئیس جمهور و حقوقدان اسبق.