مشکلات و اختلافات داخلی دو کشور بر مواضع و نقش منطقهای آنها تأثیر مستقیم دارد
روابط جمهوری اسلامی و پادشاهی سعودی به مرحله جدیدی از بحران قدم گذاشته است. این صفحه جدید با اعدام ۴۷ نفر به اتهام تروریسم در عربستان سعودی گشوده شد. البته اعتراض جمهوری اسلامی تنها به اعدام شیخ نمر باقرالنمر، یکی از روحانیون شیعه افراطی و طرفدار ولایت فقیه در شرق عربستان است که از دیرباز دارای روابط بسیار نزدیکی با ایران و به ویژه با بیت رهبری بود. اعتراض بسیار تند رهبران جمهوری اسلامی که به تظاهرات خیابانی و حمله به سفارت پادشاهی سعودی در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد کشیده شد، برای سعودیها قابل پذیرش نبود و بلافاصله پس از حمله به دفاتر دیپلماتیکشان روابط سیاسی و اقتصادی خود را با جمهوری اسلامی قطع کردند.
واکنشهای منطقهای و بینالمللی
این اقدام پادشاهی سعودی البته واکنش دیگر دولتهای عربی را نیز به دنبال داشت. بحرین، سودان، سومالی، جزایر کومور و جیبوتی هم روابط خود را با تهران قطع کردند، در حالی که کویت، امارات متحده عربی و قطر سفرای خود را از تهران فرا خواندند. تماسهای وزارت خارجه ریاض با دیگر کشورها برای گسترش حلقه انزوای جمهوری اسلامی در منطقه البته همچنان ادامه دارد. رئیس جمهوری ترکیه، رجب طیب اردوغان، در بازگشت از ریاض شدیدا از جمهوری اسلامی انتقاد کرد. اردوغان گفت «مساله اعدام چند نفر در سعودی مساله داخلی است و کسی حق دخالت ندارد». رئیس جمهوری ترکیه افزود «کسانی که در قبال کشتار صدها هزار سوری سکوت کردهاند امروز برای اعدام یک نفر هیاهو به راه انداختهاند.»
وزیر خارجه پادشاهی سعودی عادل الجبیر نیز این روزها سرگرم دیدار از چند پایتخت آسیائی برای به دست آوردن حمایت آنهاست. الجبیر به پاکستان، چین، کره جنوبی و ژاپن سفر کرده است. دولت چین هم نمایندهای به تهران و ریاض فرستاده است تا بلکه بتواند طرفین را قانع سازد سطح این تنش را افزایش ندهند. افغانستان هم که رئیس هیات اجرائیاش، عبدالله عبدالله، دارای روابط نزدیکی با جمهوری اسلامی است در حالی که رئیس جمهورش اشرف غنی که سالها در پادشاهی سعودی زندگی کرده است در آن کشور دوستانی دارد، خود را کاندیدی وساطت بین رژیمهای ایران و عربستان کرده است.
سازمان ملل نیز با اعزام نماینده ویژه دبیرکل برای سوریه، دیپلمات با تجربه ایتالیائی- فنلاندی استفان دمیستورا، به تهران و ریاض تلاش برای کاهش تنش میان دو کشور را آغاز کرده است. البته ماموریت دمیستورا بیشتر برای قانع ساختن این دو کشور به ادامه حضور در مذاکرات صلح سوریه است که قرار است اجلاس آیندهاش روز ۲۵ ژانویه برگزار شود. در آخرین نشستی که برای جستجوی راه حلهای پایان دادن به جنگ داخلی سوریه در وین برگزار شد، ایران و عربستان بارها با اتهام زدن به یکدیگر نشست را به اغتشاش کشانده بودند.
پادشاهی سعودی از جانب خود به نماینده سازمان ملل اطمینان داده است که اختلافاتش با ایران به هیچ وجه در روند کنفرانس صلح سوریه تاثیر نخواهد گذاشت. مقامات ایران اما در این رابطه تا کنون اظهار نظری نکردهاند. سلطاننشین عمان که واسطه آغاز گفتگوهای مستقیم ایران و آمریکا بوده است و همزمان دارای روابط بسیار نزدیکی با پادشاهی سعودی است یکی دیگر از کشورهایی است که میتواند نقش میانجی میان تهران و ریاض را با حمایت کاخ سفید ایفا کند.
سیاست منفعل آمریکا
آمریکا در مقابل این تنش سیاستی منفعل انتخاب کرده است که البته نباید آن را به حساب بی اهمیت بودن بحران برای کاخ سفید گذاشت. آمریکا از سوئی نمیخواهد مواضعی اتخاذ کند که به روند اجرائی شدن برجام لطمه وارد شود، و از سوی دیگر نگران روابطاش با کشورهای عربی خلیج فارس است که مدتهاست دورانی نه چندان مناسب را میگذرانند.
کاخ سفید در سال جدید میلادی در نظر داشت به دو بحران در خاورمیانه سر و سامانی بدهد: یمن و سوریه. در هر دو بحران جمهوری اسلامی و پادشاهی سعودی نقش اول را ایفا میکنند و در مقابل هم قرار دارند. با تشدید بحران بین این دو کشور، راه برای هر گونه اقدام کاخ سفید دشوارتر خواهد شد. البته مفسران آمریکائی بر این نظرند که آمریکا بیش از اینکه نگران وضعیت فعلی روابط بحرانی بین جمهوری اسلامی و پادشاهی سعودی باشد، نگران جرقهای است که این بحران را از وضعیت سیاسی به نظامی تبدیل کند.
احتمال برخورد نظامی
ایران و عربستان در کارنامه خود یک دوئل هوائی دارند. در سال ۱۳۶۳ نیروی هوائی پادشاهی سعودی دو جنگنده اف ۴ ایرانی را در خلیج فارس سرنگون کرد. پس از آن جنگندههای ایرانی و سعودی در آسمانهای خلیج فارس در مقابل هم قرار گرفتند ولی بدون درگیری به پایگاههای خود باز گشتند. وزیر دفاع و جانشین ولیعهد پادشاهی سعودی، شاهزاده محمدبن سلمان، در گفتگو با هفتهنامه اکونومیست میگوید: « بعید میدانم این بحران به جنگ منتهی شود، ولی ما در مقابل هر اقدامی که علیه ما انجام شود واکنش نشان خواهیم داد». شاهزاده سعودی میافزاید: «جنگ میان سعودی و ایران آغاز فاجعه بزرگی در منطقه خواهد بود و بازتابش در سراسر جهان دیده خواهد شد».
این در حالیست که شهریار آهی که بارها به عربستان سفر کرده است و با محافل دربار سعودی آشنائی نزدیک دارد معتقد است در صورت بروز جنگی رو در رو میان دو کشور، عربستان دست بالاتر از ایران خواهد داشت. پادشاهی سعودی، به گفته شهریار آهی، بهترین جنگندههای آمریکائی را در اختیار دارد که هدایت آنها محتاج مهارت چندانی نیست و موشکهای هوا به هوای این هواپیماها میتوانند نیروی هوائی جمهوری اسلامی را زمینگیر کنند. این کارشناس میافزاید، پادشاهی سعودی آمادگی کامل برای استفاده از خشونت را دارد و حضورش در یمن، جمهوری اسلامی را کاملا غافلگیر کرد.
رضا تقی زاده، دیگر تحلیلگر ایرانی نیز معتقد است ایران در مقابل قدرت نظامی سعودی ناتوان است و زمانی که نظامیان ریاض راهی بحرین شدند، جمهوری اسلامی نتوانست هیچگونه واکنشی از خود نشان دهد.
اختلافات داخلی دو کشور
واکنش تند جمهوری اسلامی ایران به اعدام نمر باقرالنمر و واکنش تندتر پادشاهی سعودی به حمله به سفارتخانهاش در تهران جنبههای داخلی نیز دارد. در جمهوری اسلامی اگرچه حتی پاسداران هم حمله به سفارت پادشاهی سعودی را محکوم کردند، ولی نمیتوان مدعی شد که این حمله سازماندهی شده نبود. عدم واکنش نیروهای انتظامی حاضر در محل و حتی همکاری برخی از آنها با تظاهرکنندگان، چنان که از فیلمهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی بر میآید، واقعیتی غیر قابل انکار است. ادامه حملات لفظی برخی مقامات رژیم ایران علیه زمامداران پادشاهی سعودی، در حالی که دولت تلاش در عذرخواهی دارد نیز یک بار دیگر نشان داد که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی همصدائی وجود ندارد و وزارت خارجه بازیگر اصلی نظام در تعیین سیاستهای منطقهای نیست.
واقعیت دیگری که باید درنظر داشت تغییراتی است که در پادشاهی سعودی در جریان است. در یک سال اخیر، با روی کار آمدن نسل جدیدی که میانگین سنی آنها حدود چهل سال است، عملکرد این کشور در صحنه داخلی و خارجی تغییر کرده است. شیوههای محافظهکارانه گذشته به نوعی کنار گذاشته شده و سیاست خارجی پادشاهی سعودی از حالت انفعالی به تهاجمی تغییر یافته است. برخی کارشناسان معتقدند که هرم جدید قدرت در این کشور برای انجام اصلاحات داخلی احتیاج به ایفای نقشی برجسته در منطقه دارد تا با اتکاء بر این نقش بتواند راه را برای برخی تغییرات نوین در داخل که با مقاومت سخت بخشهای سنتی روبروست باز کند. تغییراتی که البته به نظر میرسد آغاز نیز شدهاند و یکی از آنها اعطای حق رای به زنان است.
در چهارچوب منطقه، پادشاهی سعودی که توانسته است با ترکیه به توافقهائی برای تقسیم قدرت دست یابد، با مشکلی به نام جمهوری اسلامی روبروست، که به نوبه خود قصد دارد حداقل در بخشی از کشورهای منطقه مانند عراق، سوریه، لبنان، یمن و بحرین نقش اول را عهدهدار باشد و «هلال شیعه» را که پادشاه اردن چند سال پیش به عنوان خظری برای جهان عرب مطرح ساخت به واقعیتی انکارناپذیر و غیر قابل تغییر تبدیل سازد.
برای جمهوری اسلامی نیز پادشاهی سعودی و ترکیه جدیترین موانع بر سر راه گسترش نفوذش در منطقه هستند. اگر در کشورهای اسلامی آسیای میانه ترکیه توانسته است تا کنون حرف اول را بزند، در بسیاری از کشورهای عربی، به ویژه پس از آغاز جنگ داخلی سوریه، حضور و نفوذ ایران به سود پادشاهی سعودی کمرنگتر شده است.