پنج سال از انقلاب تونس گذشت اما جامعه مدنی در این کشور هنوز از پای ننشسته است هرچند دوران انتقال شکنندهای را در این مدت پشت سر گذاشته است اما هنوز آنچه در تونس شاهد هستیم امیدوارکننده و تاثیرگذار است. تاثیری نه در ابعاد تونس بلکه در ابعاد منطقه.
در پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب تونس مردم این کشور بهانههای بسیاری برای شادی و سرور دارند و درسهای بسیاری که میتوان از آنها آموخت. با تمام هراس از تغییری واپسگرا که بر منطقه حاکم است، تمرین دموکراسی مردم تونس این بشارت را میدهد که هنوز میتوان به دید مثبت به تغییرات ساختارشکن و دیکتاتورستیز امیدوار بود. هر چند تجربیات اخیر و بلواهای خونین منطقه هراس از تغییر را در وجود بسیاری مردم منطقه از جمله جامعه ایرانی نهادینه کرده اما مبارزه برای دست یافتن به برابریهای اجتماعی و آزادی آنچنان که مردم هوشیار تونس دنبال میکنند برای مردمان تحت ستم اجتنابناپذیر است.
از کمیته عالی تحقق اهداف انقلاب گرفته تا مجمع گفتگوی چهار جانبه تونس و دیگر آحاد جامعه مدنی که نقش ارزندهای در هدایت جامعه به سوی گفتمان دموکراسیمحور و تفاهم سیاسی به عهده دارد همه شایسته تقدیرند. سال گذشته مجمع گفتگوی چهار جانبه که در اوج آشفتگی و بلوای انقلاب در سال ۲۰۱۳ برای نجات کشور زیر همین نام ائتلاف کردند از سوی کمیته نوبل به عنوان برنده جایزه صلح انتخاب شدند. جایزهای که گویا محمدجواد ظریف و جان کری برایش دندان تیز کرده بودند. این جایزه به پاس تلاش فعالین سیاسی و مدنی تونس در برپایی و تحقق همگرایی، تفاهم و پلورالیسم در قالب حاکمیتی دموکراتیک به ایشان تعلق گرفت.
با چنین دستاوردی شایسته است که نقش ارزنده جامعه مدنی تونس پاس داشته شود و در راستای اجتناب از بازتولید استبداد پس از برقراری دموکراسی نیز برای تداوم این گونه تشکلها در متن و بطن جامعه تلاش شود. تونس میتواند یک مدل خوب و مناسب برای جامعه مبارز و آزادیخواه ایران باشد. آنچه در ساختار جامعه مدنی تونس نقطه قوت و کلید پیروزیشان شد شفافیت در امور اجرایی و مسئولیتپذیری و استمرار در خواسته ملی و عدم ایجاد فاصله با قلب جامعه بود. اینها عناصری است که جامعه مدنی تونس را با موفقیت روبرو کرد. عناصری که کمبود آن در دیگر کشورها در همین دوران بهار عربی یا به باز تولید استبداد منجر شد یا به شکست و یا هرج و مرج و جنگ داخلی. امروز تونس میتواند ادعا کند که ایجاد ساختاری پویا در خاورمیانه و شمال آفریقا نیز ممکن است.
نقش جامعه مدنی تونس در کنار نیروهای سیاسی و دولت در شکلگیری یک قانون اساسی پویا، همگرا و کثرتگرا نقشی کلیدی است. نقشی که پیش از به گردش در آمدن چرخ دموکراسی ضامن تامین و نمود خواست ملی در ساز و کار حاکمیت و دولت است.
آنچه انقلاب تونس به خوبی از آن بهره برد استفاده بهینه و تمام عیار از امکانات در اختیار گذاشته شده از سوی تمامی سازمانهای غیر دولتی و غیر انتفاعی در سراسر جهان غرب بود. اما در بسیاری دیگر از کشورها خصوصا ایران بعد از جنبش سبز تشکلهایی که از بطن جامعه و گاهی از میان فعالین سیاسی شکل گرفت به جای تداوم در مبارزه و بهرهوری از همان امکاناتی که مردم تونس برای تحقق دموکراسی از آن سود بردند تنها بر آن شدند تا از این نمد برای خود کلاهی ببافند.
تحلیلهای بسیاری در رابطه با اینکه چگونه بهار عربی شکل گرفت و تداوم یافت نوشته شده است اما در این میان هیچ ابزاری به کارآیی در اختیار گذاشتن رسانهها و تریبونهای مختلف برای رسیدن صدای مردم و آزادی بیان در خدمت ایجاد تغییر نبود. در این میان شاید بتوان گفت جامعه مدنی تونس بهتر از هر نمونهی دیگری از این امکانات استفاده کرد و از همه بدتر جامعه به اصطلاح مدنی ایران بود که در هر گوشهای تریبونی یافت به جای ایجاد ائتلاف و همگرایی اجتماعی، بر طبل خط کشیها و دستهبندیها و باندبازیها کوبید.
آموختن از آنچه در تونس رخ داد و در حال شکلگیری است میتواند آخرین درس برای رسیدن به دموکراسی باشد. بخواهیم که دموکراسی را بیاموزیم، بیاموزیم که همسو و در رعایت حقوق یکدیگر همگرا شویم، این تداوم در آموختن و تمرین دموکراسی در میان اپوزیسیون و جامعه مدنی بود که این امکان را به مردم تونس داد تا دموکراسی را در عرصه اجتماعی تجربه کنند. با وجود تمام خطرهایی که هنوز این جامعه را تهدید میکند، نظیر بنیاد گرایی و تروریسم اما این جامعه شایسته آن است که دستاوردهای خودش را پس از پنج سال همگرایی و پایداری بر سکولاریسم تونسی جشن بگیرد.