بازگشت ایران به جامعه جهانی با سر و صدا همراه است. با وجود باقیماندن برخی تحریمهای بینالمللی، ظاهرِ بازیهای جهانی حکم میکند که بعد از پایان تحریمهای سازمان ملل، و شماری از تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا، این کشور دوباره به بازارهای جهانی بپیوندد.
اخباری نظیر خرید ۱۱۴ هواپیما از شرکت ایرباس و ورود نفت ایران به بازارهای غربی از نتایج آن هستند. ولی پرسش اساسی این است که تهران چگونه، با چه سرعتی، و با کدام شرکای تجاری میخواهد به بازارهای جهانی ملحق شود.
به نظر میرسد در حال حاضر، هیاهو بر سر نفت است. امیرحسین زمانینیا، معاون امور بینالملل وزیر نفت جمهوری اسلامی گفته است که هدف جدید صادرات نفت افزایش ۵۰۰ هزار بشکه در روز طی چند ماه آینده میباشد. در واقع، تهران میتواند سقف تولید نفت را به میزان ۶۰۰ هزار بشکه در روز طی مدت ۶ ماه، و سپس تا ۸۰۰ هزار بشکه در روز تا پایان سال ۲۰۱۶، افزایش دهد.
تحلیلگران تیزبین نفتی از درک واقعی معنای جنگ نفت بین ایران و عربستان عاجزند. آنچه در بعضی رسانههای غربی از نبود شرایط خرید نفت یا به عبارتی وجود نفت مازاد در بازار جهانی گفته میشود، میتواند تاکتیک عربستان درباره استراتژی نفت ارزان آن کشور برای ضربه زدن به ایران و روسیه تلقی گردد.
واقعیت این است که ایران نفت بیشتری از آنچه گفته میشود، میفروشد. طبق گفته حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران، بیش از ۱۰۰۰ اعتبارنامه برای بانکها باز شده است. این سخنان، کشورهای اروپایی نیازمند نفت را وسوسه میکند. نمونه اخیر حضور نمایندگان شرکت شل در تهران بود که درباره ظرفیت انرژی ایران و محکم کردن جای پای خود به عنوان شریک اصلی انرژی در این کشور به مذاکره پرداختند. درضمن، نفتکشهای ایرانی تحت پوشش بیمه لوید قرار میگیرند.
آیا ایران، چین جدید است؟
رئیس جمهور و دبیر کل حزب کمونیست جمهوری خلق چین، شی جین پینگ، همراه با هیأتی بلندپایه برای احیای نظریه «آقای جدید دنیا»، چندی پیش سفرهای رسمی به منطقه خاورمیانه شامل عربستان، مصر و ایران انجام داد. هدف پکن را میتوان در رفتار حسابشده برای فروش کالا در مسیر جاده ابریشم (و یا در مسیرهای جدید ابریشم) که به قلب انرژی جهان ختم میشود (و نیز افزایش همکاری استراتژیک)، جستجو نمود. ردپای این همکاری استراتژیک چند روز پیش با امضای قرارداد بین آرامکو و سینوپک در ریاض دیده شد. شاید ارزش این قرارداد بیش از ۵/۱ میلیارد دلار نباشد، ولی از ثمراتاش این است که نشان میدهد عربستان همچنان بزرگترین تامینکننده نفت خام چین باقی میماند.
بخش بسیار مهم دیگر در همکاری استراتژیک، مناسبات پکن- تهران است. چین با وجود تحریمهای سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا، بزرگترین شریک تجاری ایران از سال ۲۰۱۰ و خریدار بزرگ نفت خام و محصولات غیرنفتی (معدنی و کشاورزی) ایران بوده است. پکن با پشتیبانی از روسیه در میز مذاکرات اتمی، نقش برجستهای در به فرجام رسانیدن برجام در ماه ژوئیه گذشته ایفا نمود. شی جین پینگ اولین رئیس دولتی است که بعد از تعلیق تحریمهای هستهای جمهوری اسلامی به ایران سفر کرد تا به اصطلاح رشک جهان را برانگیزد.
آنچه گفته شد به این پرسش ختم میشود که آیا ایران با خوان یغمای هستهای به توسعه سرمایهداری خواهد پرداخت؟ آیا ایران از الگوی کمونیستی چین در توسعه تجاری تبعیت خواهد کرد؟ رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، بارها تآکید کرده که مذاکرات با آمریکا تنها بر سر موضوع هستهای است. او مرتب از تبعات فرهنگی، سیاسی و امنیتی ناشی از گشایش اقتصادی که درنتیجه میتواند جمهوری اسلامی را تضعیف کند، هشدار داده است. بنابراین، این موضوع که ایران شریک آمریکا میشود را فراموش کنید. این اتفاق نخواهد افتاد. در غرب، برگ برنده در دست اتحادیه اروپا است که به شدت دنبال سرمایهگذاری در بخش انرژی و بازار جوان و بکر ایران است.
از منطقه اوراسیا نیز نباید غافل بود. روابط ایران و روسیه از نیاز به حفظ امنیت شمال ایران تا حفظ موازنه با حضور آمریکا در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه، تعمیم مییابد. تهران و مسکو باید در آینده بر سر رژیم حقوقی دریای مازندران، به نتیجه برسند. دو کشور منافع استراتژیک مشترک در کمربند قفقاز- خزر- آسیای مرکزی دارند. این منافع شامل جنگ با سلفیستها- جهادیستها (ایدئولوژی سعودی) تا گسترش فعالیتهای سازمان همکاری شانگهای (امنیت آسیای مرکزی) به منظور محدودیت آمریکا در این منطقه میشود. این بدان معنی است که تا چند ماه آینده، ایران عضو تمامعیار سازمان همکاری شانگهای خواهد شد. به سرانجام رسیدن تحویل موشکهای اس-۳۰۰ روسیه به ایران، و معاملات جامع سیاسی- نظامی (به ویژه در حمله موشکهای کروز روسیه از فراز خزر و فضای ایران در حمله به داعش در ماه اکتبر گذشته)، نشان از نزدیکی بیش از پیش این دو همسایه قدیمی دارد.
همکاری استراتژیک روسیه- چین- ایران در دو کشور سوریه و عراق، اهداف مشترکی را رقم میزند: حمایت از دولتهای دمشق و بغداد، جلوگیری از گسترش ناتو در منطقه، جنگ با سلفیسم- جهادیسم. ایران و سازمان همکاری شانگهای میتوانند مانع از رشد جهادیگری در افغانستان شوند. و در حوزه «شاهلولههای نفتی»* روابط ایران با پاکستان به سمت پایداری خواهد رفت. اسلامآباد به خط لوله ایران-پاکستان (IP) نیاز مبرم دارد. این خط لوله در نهایت به هندوستان که روابط بسیار خوب با ایران دارد، ختم میشود (IPI).
درآخر، دوباره به موضوع اصلی که همانا جنگ نیابتی تهران و خاندان سعود در سوریه، عراق، بحرین، یمن، و نفت است باز میگردیم. این جنگ به نظر غیر قابل مصالحه میرسد. وهّابیگری در مقابل شیعهگری؛ پادشاهی قبیلهای در مقابل ولایت مطلقه فقیه؛ چتر نظامی آمریکا در خلیج فارس در مقابل ژستهای ضدامپریالیستی.
تور خاورمیانه شی جین پینگ رییس جمهوری چین نمیتواند همچون دم مسیحایی عمل نماید. رابطه مهم استراتژیک مربوط به همکاری پکن- تهران (قلب انرژی) و معاملات با منطقه اورآسیا (سازمان همکاری شانگهای و جاده ابریشم) است. البته، نیاز پکن به نفت عربستان را نباید فراموش کرد. شاهزاده محمدبن سلطان که از او به عنوان معرکهگردان ریاض یاد میشود، در فکر فروش آرامکو است. آیا وی پیشنهاد خرید به پکن داده است؟ آیا پرداخت با واحد ارز یوآن خواهد بود؟ در این صورت، نفت ارزان به چین سرازیر میشود. نفت ایران هم از طریق جاده جدید ابریشم به ثمن بخس روانه ماچین خواهد شد.
*شاهلولههای نفتی، اصطلاحی است که برای اولین بار توسط پپه اسکوبار به کار رفته است. او معتقد است وجود خطلولههای حیاتی نفت است که در شکوفایی اقتصادی، تصمیمگیریهای سیاسی و موازنه قدرت در مناطق مربوطه، عامل تعیین کننده خواهد بود.
*منبع: ار.تی. کام
*مترجم: علیرضا اکبری